contingency

/kənˈtɪndʒənsi//kənˈtɪndʒənsi/

معنی: احتمال، احتمال و قوع، تصافی
معانی دیگر: امکان، اتفاق، پیشامد، (جمع) پیشامدهای غیرمترقبه، رویدادهای پیش بینی نشده، اتفاقات، تصادفات، تماس، وابستگی (رویداد یا چیزی که به رویداد یا چیز دیگر بستگی دارد)، حدوث، هم رویداد، چیزی که دراینده ممکن است ر دهد، محتمل الوقوع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: contingencies
(1) تعریف: a future event that is possible but not likely.
مترادف: eventuality, improbability, unlikelihood
مشابه: case, event, possibility, prospect

- Their money will remain safe in the contingency that all banks fail.
[ترجمه لیلانوری( مترجم)] اگر احتمالا بانکها هم شکست بخورند، باز پول آنها امنیت دارد.
|
[ترجمه گوگل] پول آنها در شرایط احتمالی که همه بانک ها با شکست مواجه می شوند، محفوظ می ماند
[ترجمه ترگمان] پول آن ها در این احتمال که همه بانک ها شکست بخورند، ایمن خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a possible future event that must be prepared for.
مترادف: eventuality
مشابه: emergency, possibility, risk

- We must consider every contingency.
[ترجمه گوگل] ما باید هر احتمالی را در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان] باید هر احتمالی رو در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: something that depends on or is incidental to something else.
مترادف: appurtenance
مشابه: adjunct, appendage, dependence, relative

جمله های نمونه

1. contingency table
جدول همسانی،جدول همسایش،جدول توافق

2. we are prepared for any contingency
برای (مقابله با) هر گونه پیشامدی آماده ایم.

3. It's impossible to legislate for every contingency.
[ترجمه گوگل]قانون گذاری برای هر اتفاق غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]برای هر احتمالی قانون گذاری کردن غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A fire in our warehouse was a contingency that we had not expected.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در انبار ما یک اتفاق غیرقابل پیش بینی بود
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی انبار ما، احتمالی بود که انتظارش را نداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Have you made any contingency plans?
[ترجمه گوگل]آیا برنامه های احتمالی انجام داده اید؟
[ترجمه ترگمان]برنامه احتمالی هم انجام دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you have any contingency plans if the scheme doesn't work?
[ترجمه گوگل]آیا در صورت عدم موفقیت این طرح، برنامه اضطراری دارید؟
[ترجمه ترگمان]اگه نقشه جواب نده، نقشه احتمالی داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Contingency theory thus combines elements of technological and social determinism.
[ترجمه گوگل]بنابراین نظریه اقتضایی عناصر جبر تکنولوژیکی و اجتماعی را ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه تیوری اقتضایی عناصر جبرگرایی اجتماعی و اجتماعی را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An hour maybe and you are making contingency plans.
[ترجمه گوگل]شاید یک ساعت و شما در حال ساخت برنامه های احتمالی هستید
[ترجمه ترگمان]شاید یه ساعت و تو برنامه احتمالی رو آماده کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mike had talked about contingency plans for catastrophe, he continued.
[ترجمه گوگل]او ادامه داد: مایک در مورد برنامه های احتمالی برای فاجعه صحبت کرده بود
[ترجمه ترگمان]او ادامه داد: مایک درباره نقشه های احتمالی برای فاجعه صحبت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So prepare yourself well, with fallback and contingency plans, if your first offer is rejected.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر اولین پیشنهاد شما رد شد، خود را با برنامه‌های بازگشتی و احتمالی به خوبی آماده کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر اولین پیشنهاد شما رد شود خود را به خوبی آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Under the contingency fee agreement, the private lawyers hired by the state would be paid only if they win the case.
[ترجمه گوگل]بر اساس قرارداد هزینه های اضطراری، وکلای خصوصی استخدام شده توسط دولت تنها در صورت برنده شدن در پرونده، حقوق دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]براساس توافقنامه هزینه احتمالی، وکلای خصوصی که توسط دولت استخدام شده اند تنها در صورتی حقوق می گیرند که در این مورد برنده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Essentially they were informal contingency exchanges whose future character would be determined by perceptions of Soviet actions and intentions.
[ترجمه گوگل]اساساً آنها مبادلات غیررسمی احتیاطی بودند که شخصیت آینده آنها با درک اقدامات و نیات شوروی تعیین می شد
[ترجمه ترگمان]اساسا آن ها تبادلات احتمالی غیر رسمی بودند که شخصیت آینده آن ها با برداشت از اقدامات و نیات شوروی تعیین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The techniques of control used in contingency tables involved literally holding a variable constant by considering its categories one at a time.
[ترجمه گوگل]تکنیک های کنترل مورد استفاده در جداول اقتضایی به معنای واقعی کلمه ثابت نگه داشتن یک متغیر با در نظر گرفتن دسته های آن یک به یک است
[ترجمه ترگمان]تکنیک های کنترل مورد استفاده در جدول های احتمالی شامل نگه داشتن یک متغیر متغیر با در نظر گرفتن مقوله های آن در یک زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They become obsessed with trying to equip their vehicles with gadgets to deal with every possible contingency.
[ترجمه گوگل]آنها در تلاش برای تجهیز وسایل نقلیه خود به ابزارهایی برای مقابله با هر حادثه احتمالی وسواس زیادی پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به تلاش برای تجهیز وسایل نقلیه خود با ابزار و ابزار برای مقابله با هر احتمالی ممکن تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احتمال (اسم)
supposition, possibility, likelihoood, expectancy, expectance, aptness, probability, contingency, eventuality, presumption, verisimilitude

احتمال وقوع (اسم)
contingency

تصافی (اسم)
contingency

تخصصی

[صنعت] احتمال، شانس، احتمال وقوع
[حقوق] احتمال (وقوع)
[ریاضیات] احتمال، محتمل، برخورد، توافقی، ارتباط، همسایی، واقعه، پیشامد، امکان خاص، سازگاری
[آمار] توافقی، احتمال

انگلیسی به انگلیسی

• possibility, chance
a contingency is an event or situation that might happen in the future.

پیشنهاد کاربران

شرط، شرایط، در شرایط خاصی قرار دادن، شرط یا شروطی گذاشتن برای رویداد یا موقعیت احتمالی.
در روانشناسی: مشروط، شرطی، وابستگی، هم آیندی، توافقی، اقتضایی، احتمال، امکان پذیری
a provision for a possible event or circumstance.
"stores were kept as a contingency against a blockade"
وابستگی
در روانشناسی
Contingency contracting : قرارداد وابستگی
روانشناسی:
مدیرت وابستگی contingency management
روز مبادا
مهندسی فضایی:
Contingency ~ Margin
حاشیه اطمینان
در تعاریف جرمی ماهواره، یکی از تعاریف Mass margin یا contingency به تفاوت بین تخمین جرمی فعلی ماهواره با ظرفیت پرتابگر گفته می شود. ( elements of spacecraft design - Brown 2002 )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : contingency / contingent
✅️ صفت ( adjective ) : contingent
✅️ قید ( adverb ) : contingently
عدم ضرورت
رویداد احتمالی
رویداد پیش بینی نشده
( فلسفه اسلامی )
امکان خاص
رویداد احتمالی
هماهنگ
محتمل
1 ) مشروط ( در روانشناسی= وقوع چیزی مشروط به چیز دیگری باشه ) . اصطلاح مدیریت مشروط هم داریم.
2 ) احتمال و امکان و اقتضا ( یعنی چیزی که ممکنه رخ بده، اما اگه پیش نیازهاش رخ بدن، یعنی احتمال و امکانی که مشر وطه ) .
مقتضی؛ اقتضایی؛ احتیاطی
حادثه، رخداد
همایند ( در کتاب درمان افسردگی با فعال سازی رفتاری ؛ ترجمه نونهال و موسوی )
احتمالاتی بودن، امکانی بودن، احتمال وقوع، پیشایندی بودن
contingency ( آمار )
واژه مصوب: پیشایندی
تعریف: زمان یا هزینه ای که برای برآوردن نیازهای پیش بینی نشدۀ پروژه در نظر گرفته می شود
احتمال
Contingency table : جدولی که توزیع یک متغیر را در سطرها و دیگری را در ستون ها نشان می دهد ، برای مطالعه ارتباط بین دو متغیر استفاده می شود

احتیاطی
design contingency: طراحی احتیاطی
A contingency is an event you can't be sure will happen or not.
روانشناسی : وابستگی
اقتضایی
غریب و الوقوع، پیامد غریب والوقوع

عدم اطمینان.
محتمل الوقوع.
احتمال.
اقتضایی.
Contingencies در بحث برآورد هزینه های پروژه:هزینه های احتمالی. منظور مبالغی که برای پوشش عدم اطمینان هایی که احتمالا در برآورد هزینه رخ خواهند داد، است و لذا این احتمالات در تخمین هزینه های پروژه در نظر گرفته میشوند اما این مبالغ در زمان برآورد هزینه به طور مشخص معلوم نیستند و بستگی به سطح پیشرفت پروژه دارند. این هزینه ها با Allowances تفاوت دارند. در مورد اخیر وجود هزینه ها تقریبا محرز است اما کم و کیف آنها چندان مشخص نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

هزینه های Contingencies در بیشتر تخمین ها در نظر گرفته میشوند و انتظار بر این است که هزینه کرد آنها نیز رخ دهد. این هزینه ها نوعا بر اساس تحلیل های آماری یا قضاوت بر مبنای دارایی های گذشته یا تجربه اجرای پروژه ها برآورد میشوند.

پیشامدهای غیر مترقبه یا حوادث پیش بینی نشده
اقتضایی
contingency approach روش اقتضایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس