پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٦)

بازدید
٤,١٦٤
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

عریض، جامع، همه جانبه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

رده بالا، درجه بالا، عالیرتبه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( محاوره ) پیچوندن، ماستمالی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تکان دهنده، شوک برانگیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

بی ریا، سربه زیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

( در زبان شناسی ) نشانه تردید, ( معادل پیشنهادی آقای علی بهرامی, مترجم کتاب study of language )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تاحدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

مطمئن شدن، اطمینان حاصل کردن، تاکید کردن، عزمِ کاری را کردن، تضمین کردن، و حتی ( فراهم کردن، در اختیار گذاشتن، خواستن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خیلی قبل، مدت ها قبل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

آوردگاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

در عوض، به جای آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

می تواند، باید، خواهد، ( برای بیانِ قصد یا احتمال یا الزام انجام کاری در آینده به کار می رود )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

باید، قرار است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اگر هم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادامه دادن ( سفر )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

با استناد به اینکه، با توجه به اینکه، با درنظرگرفتنِ این موضوع که

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مشکل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

به همین ترتیب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بازدید کردن، سرکشی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مشاور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خیلی راحت ( بدونِ دغدغه و اهمیت )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

رسیدگی، حل کردن مشکل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دادستانِ بخش، دادستانِ ناحیه ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کمی، تاحدی، یه جورایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خلاصه شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در میدان بودن، در صحنه بودن، دربین مردم بودن ( خصوصا برای تهیه ی گزارش یا خبر )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

نوعی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دریک چشم برهم زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به این علت که، به این دلیل که از آنجا که، چرا که، زیراکه، چون که

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

متعصّب، دوآتیشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

لحظاتی بعد، ساعاتی بعد، بعدا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جمع کردن، نگه داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

گُستاخانه، پُررو پُررو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

درصدد برآمدن، قصد کردن، سعی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کار، فعالیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

نظارت کردن، تحتِ نظارت قرار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

فراهم کردن، ایجاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

مخفف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شفاف, چیزی که از طرف دیگر, قابل دیدن باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گرته برداری ( ترجمه لغت در زبانی دیگر )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به خانه ی کسی سر زدن، به جایی یا نزدِ کسی رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

یه توکِ پا رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

یعنی، یعنی که، می دونی که ، حقیقتش، عرضم به حضورتون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بدن نما، نمایان ( لباس )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طرفِ چیزی چرخاندن، ( اسلحه وغیره ) نشانه رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به حسابِ کسی رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

تمامِ این مدت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مسلّم، محرز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سایه افکندن ( روی چیزی یا جایی )