پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٦)
هدفِ حمله قرار گرفتن، در معرضِ حمله بودن، مورد حمله واقع شدن
همخوانی داشتن, هماهنگ بودن, ارتباط داشتن
به, نسبت به
جانبی, حاشیه ای, محیطی
کودک رفتاری, بچگی کردن ( کودک درون )
( مطلب و موضوع ) گیردادن, کلید کردن, تاکید بیش از حد داشتن
به نتیجه رسیدن، فهمیدن، پی بُردن
کابینه ( هیئتِ وزیرانِ و مدیرانِ رئیس جمهور یا فرماندار )
تمام شدن، به پایان رسیدن
دادخواست، شکایت، طرح دعوی
قاضی ارشد، قاضی اعظم
اذیت کردن، آزار دادن، به ستوه آوردن
سودمند
خطِ مشی، سیاستِ فکری، دستور جلسه، برنامه کار
هُل دادن، سقلمه زدن
ماجرا
اتاقِ نیمه استوانه ی فلزی که محلِ استراحتِ سربازان یا انبارِ لوازم و مهمات است.
رفتن، عازم شدن، فرستادن، رهسپار شدن
به سختی، با مشقت
از همان ابتدا، ازهمان اول
اجمالا، در نتیجه، با این حساب، علی ایّحال
سر و زبان دار، رُک
نظرِ شخصی، دید، فضایی از بالا که به همه جا اشرافِ دید دارد
دلخواه
موارد مشابه
مفعول بی واسطه. مفعول مستقیم
ریختن/ریخته شدن
نشان دادن ( نشان از چیزی بودن )
ضبط کردن
در، از ( در موردِ زمان به کار می رود )
مرکز بازپروری
حمایت
قصد داشتن، درصدد بودن، برنامه ریزی کردن
خلاصه اینکه
موردِ تایید، حامیانه، بصورتِ مفید و سودمند، به منفعتِ کسی بودن
لازم دیدن، ضروری دانستن
ایجاد کردن، باعثِ چیزی شدن، منجر شدن
از این نظر که
مطرح کردن، ( بحث ) پیش کشیدن
به صورتِ جدی ( درموردِ وضعیت )
مهلت
به غیر از
در این بین، جدا از بقیه ی موارد، فارغ از همه مسائل
ستاد، مرکز فرماندهی
آمدن ( درمعنای یادداشت یا ثبت شدن ) ، ذکر شدن
سبزه ( اگر در موردرنگِ پوست استفاده شود )
پلاکارد
رسیدن به جایی ( به جهتِ ملحق شدن به فرد یا افرادی )
مصیبت، ضایعه، داغ ( به معنای داغ دیدن و سوگواری )
نه به حد کفایت، نه به حدِ باید و شاید