پیشنهاد‌های عماد (١١٨)

کارآمد

به خاطر سپردن حفظ کردن یاد گرفتن آموختن تعلیم گرفتن فراگرفتن از بر کردن

هوشیار

شامل با وجود

آرام = ملایم ملایم = موافق و مناسب طبع، خوشایند خوشایند = دلپذیر، دلپسند، دلچسب، دلخواه دلپذیر = دل نشین

دلهره آور استرس زا پراسترس پرفشار پردغدغه

ولی اما مگر با این حال در عین حال

گسترده تر وسیع تر خارج از محدوده خارج از چارچوب خلاقانه، مبتکرانه، نوآورانه تفکر خارج از چارچوب استعاره ای است به معنی فکر کردن به روشی متفاوت، غیرم ...

در نتیجه بنابراین حاصل، حاصل شدن، حصول

خوب مناسب مطلوب شایسته

بیانگر

[روان شناسی] احساس فشار روانی و جسمی در شرایط ناراحت کننده فشار عصبی

درحالی که در صورتی که

پوشیدن گذاشتن برتن کردن مکان قراردادن انداختن در نوازش کردن فرو کردن از پیش بردن حریصانه خوردن بلعیدن نشلیدن دست انداختن سرزدن براه انداختن پر خوردن ...

[مترادف] in the event that در صورتی که

[علوم سلامت] داشتن زندگی خوب و احساس رضایت خاطر

با هم با یکدیگر همزمان و باهم

انرژی زا ( در حالت صفت ) چیز انرژی زا، چیز محرک

ایجاد کردن، به وجود آوردن

ژرف اندیشی

گسترش

[مترادف] excited: برانگیخته stimulated: تحریک شده exhilarated: هیجان زده energetic: پر انرژی

به حق به درستی

روحیه

به طور سازمان یافته به شکل هدفمند

مثبت نگری مثبت اندیشی مثبت کرداری

تسکین = التیام [مترادف] التیام = علاج شدن؛ بهبود یافتن علاج شدن = درمان شدن؛ صحت یافتن؛ شفا یافتن تسکین = درمان؛ درمان شدن

مراقبت های پزشکی معالجات وضعیت پزشکی وضعیت سلامتی شرایط درمانی

enhanced: بالا بردن، افزودن، افزایش bettered: بهتر کردن corrected: اصلاح شده upgrade: ارتقاء

تقویت شده تقویت

توامان با هم با یکدیگر

شورمندی = مشتاق مشتاق = دارای شور و اشتیاق، دارای شور و شوق مشتاق /moštāq/ معنی: دارای شوق و اشتیاق؛ مایل و راغب به چیزی؛ آرزومند. فرهنگ فارسی عمید ...

گوش کنید

محشر فوق‎العاده عالی

احساسات و عواطف کسی را ناگهانی و عمیقا تحت تأثیر قرار دادن

لایه لایه چند لایه لایه دار

باهم جنابه دوقلو همزاد

( عامیانه ) که

به طور ناگهانی اتفاقی تصادفی یهویی

پر شتاب پر سرعت

بی عیب کامل

عادی، معمولی

توانمندی

خلاقیت ایده

الهام گرفتن الهام گیری

خود تنظیمی

افزودن افزایش بیشتر کردن

عاشقانه مهرآمیز محبت آمیز پرهیجان هیجان انگیز شورانگیز پر شور

کندترین آهسته ترین پایین ترین

به تدریج کم شود تا به طور کامل پایان یابد سرازیر شدن