پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٢٨)

بازدید
٥,٩٠٠
پیشنهاد
٠

در و یا گهر یا قطره به عمان بردن ؛ کنایه از کار بیهوده انجام دادن است ، نظیر: زیره به کرمان بردن : نظم گهر گیر تو گفته خود سربسر کس گهر از بهر سود با ...

پیشنهاد
٠

پای ملخ پیش سلیمان بردن یا پای ملخ نزد سلیمان فرستادن ؛ زیره به کرمان بردن ، خرما سوی هجر بردن : همی شرم دارم که پای ملخ را سوی بارگاه سلیمان فرستم. ...

پیشنهاد
٠

پای ملخ پیش سلیمان بردن یا پای ملخ نزد سلیمان فرستادن ؛ زیره به کرمان بردن ، خرما سوی هجر بردن : همی شرم دارم که پای ملخ را سوی بارگاه سلیمان فرستم. ...

پیشنهاد
٠

پای ملخ پیش سلیمان بردن یا پای ملخ نزد سلیمان فرستادن ؛ زیره به کرمان بردن ، خرما سوی هجر بردن : همی شرم دارم که پای ملخ را سوی بارگاه سلیمان فرستم. ...

پیشنهاد
٠

کاسه به چین بردن. [ س َ / س ِ ب ِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) مثل است نظیرزیره به کرمان بردن. ( از امثال و حکم ) : که می برد به عراق این بضاعت مزجات چنانکه ...

پیشنهاد
٠

کاسه به چین بردن. [ س َ / س ِ ب ِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) مثل است نظیرزیره به کرمان بردن. ( از امثال و حکم ) : که می برد به عراق این بضاعت مزجات چنانکه ...

پیشنهاد
٠

کاسه به چین بردن. [ س َ / س ِ ب ِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) مثل است نظیرزیره به کرمان بردن. ( از امثال و حکم ) : که می برد به عراق این بضاعت مزجات چنانکه ...

پیشنهاد
٠

خرما به بصره بردن ؛ نظیر زیره بکرمان بردن. کارلغو و نابجا کردن : کرمان و زیره بصره و خرما بدخش و لعل عمان و دُر حدیقه و گل جنت و گیاه. قاآنی.

پیشنهاد
٠

خرما به بصره بردن ؛ نظیر زیره بکرمان بردن. کارلغو و نابجا کردن : کرمان و زیره بصره و خرما بدخش و لعل عمان و دُر حدیقه و گل جنت و گیاه. قاآنی.

پیشنهاد
٠

خرما به بصره بردن ؛ نظیر زیره بکرمان بردن. کارلغو و نابجا کردن : کرمان و زیره بصره و خرما بدخش و لعل عمان و دُر حدیقه و گل جنت و گیاه. قاآنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( زیره آب دادن ) زیره آب دادن. [ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) فریب دادن و وعده دروغ نمودن ، چه زیره را بوعده آب فریب داده پرورش دهند. ( از فرهنگ رشیدی ) ...

پیشنهاد
٠

( زیره آب دادن ) زیره آب دادن. [ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) فریب دادن و وعده دروغ نمودن ، چه زیره را بوعده آب فریب داده پرورش دهند. ( از فرهنگ رشیدی ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( زیره آب دادن ) زیره آب دادن. [ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) فریب دادن و وعده دروغ نمودن ، چه زیره را بوعده آب فریب داده پرورش دهند. ( از فرهنگ رشیدی ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( زیره آب دادن ) زیره آب دادن. [ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) فریب دادن و وعده دروغ نمودن ، چه زیره را بوعده آب فریب داده پرورش دهند. ( از فرهنگ رشیدی ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیرگاه. ( اِ مرکب ) کرسی. ( جهانگیری ) ( شرفنامه منیری ) . کرسی که بر آن نشینند. ( برهان ) . کرسی و صندلی. ( ناظم الاطباء ) . کرسی باشد، چه پائین تر ...

پیشنهاد
٠

زیر مهمیز کشیدن : [عامیانه، کنایه ] به کار سخت واداشتن و بهره برداری کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر مهمیز کشیدن : [عامیانه، کنایه ] به کار سخت واداشتن و بهره برداری کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر مهمیز کشیدن : [عامیانه، کنایه ] به کار سخت واداشتن و بهره برداری کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر مهمیز کشیدن : [عامیانه، کنایه ] به کار سخت واداشتن و بهره برداری کردن.

پیشنهاد
٠

زیرمیانه. [ رِ / رْ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از ناتوان و زبون. مرادف زیر از میانه. ( آنندراج ) . کمتر از حد وسط. پست. ناچیز : نامزد غمی ز دهر ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیرمیانه. [ رِ / رْ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از ناتوان و زبون. مرادف زیر از میانه. ( آنندراج ) . کمتر از حد وسط. پست. ناچیز : نامزد غمی ز دهر ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر نگین: زیر فرمان دکتر شفیعی کدکنی در مورد " زیر نگین" می نویسد : ( ( تعبیر زیر نگین از آنجا پیدا شده است که پادشاهان فرمانهای خویش را که صادر می ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر نگین: زیر فرمان دکتر شفیعی کدکنی در مورد " زیر نگین" می نویسد : ( ( تعبیر زیر نگین از آنجا پیدا شده است که پادشاهان فرمانهای خویش را که صادر می ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر نگین: زیر فرمان دکتر شفیعی کدکنی در مورد " زیر نگین" می نویسد : ( ( تعبیر زیر نگین از آنجا پیدا شده است که پادشاهان فرمانهای خویش را که صادر می ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( آخیه خانه ) آخیه خانه. [ خی ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) طویله. اصطبل. پاگاه. آخُر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( آخیه خانه ) آخیه خانه. [ خی ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) طویله. اصطبل. پاگاه. آخُر.

پیشنهاد
٠

( زیر بلیط در آوردن ) معنی ضرب المثل - > زیر بلیط در آوردن تحت اختیار گرفتن.

پیشنهاد

( زیر بلیط در آوردن ) معنی ضرب المثل - > زیر بلیط در آوردن تحت اختیار گرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر بته عمل آمدن : [عامیانه، کنایه ] بی پدر و مادر بودن، بی فرهنگ بودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر بته عمل آمدن : [عامیانه، کنایه ] بی پدر و مادر بودن، بی فرهنگ بودن.

پیشنهاد
٠

زیر بته عمل آمدن : [عامیانه، کنایه ] بی پدر و مادر بودن، بی فرهنگ بودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی زیر سر کسی بودن

پیشنهاد
٠

چیزی زیر سر کسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی زیر سر کسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی زیر سر کسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی زیر سر کسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > زیرِ سر کسی بلند شدن با کسی جز همسر خود رابطه داشتن / برقرار کردن مثال: گمان می کنم زیر سرش بلند شده. شب ها دیر می آد خونه، با من هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر سری: [عامیانه، اصطلاح] بالش، متکا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر سری: [عامیانه، اصطلاح] بالش، متکا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر سری: [عامیانه، اصطلاح] بالش، متکا.

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > زیرِ سر کسی بلند شدن با کسی جز همسر خود رابطه داشتن / برقرار کردن مثال: گمان می کنم زیر سرش بلند شده. شب ها دیر می آد خونه، با من هم ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > زیرِ سر کسی بلند شدن با کسی جز همسر خود رابطه داشتن / برقرار کردن مثال: گمان می کنم زیر سرش بلند شده. شب ها دیر می آد خونه، با من هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > زیر شالش قرصه جایگاه مالی محکم و استواری دارد، پولدارها و ثروتمند است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی ضرب المثل - > زیر شالش قرصه جایگاه مالی محکم و استواری دارد، پولدارها و ثروتمند است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

معنی ضرب المثل - > زیر شالش قرصه جایگاه مالی محکم و استواری دارد، پولدارها و ثروتمند است.

پیشنهاد
٠

زیر پای کسی را جارو کردن : [عامیانه، کنایه ] سبب اخراج کسی از کاری یا جایی شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...

پیشنهاد
٠

زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست ، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( ...