شرمگاه

/SarmgAh/

معنی انگلیسی:
pubes, privy parts

لغت نامه دهخدا

شرمگاه. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) آلت تناسل و شرم مرد و زن. ( ناظم الاطباء ). به معنی عورت است. ( انجمن آرا ). مرادف شرمجای. ( آنندراج ). خربت. ( منتهی الارب ). معرنفط. ( منتهی الارب ). آنجا که آلت تناسل جای دارد. محل عورت مرد یا زن از قبل ودبر. عورت. قبل و دبر. شرم. فرج. نهانگاه. سوآت. هریک از دو قسمت پوشیدنی از پیش و پس اعم از مرد و زن : لیبدی لهما ما وری عنهما من سؤاتهما؛ تاآشکار گرداند بر ایشان آنچه پوشیده بود از نظر ایشان از شرمگاه ایشان. ( قرآن 20/7 ). ( یادداشت مؤلف ).
خالی است به شرمگاهت ای مه که گر او
در چشم بود دیده نباشد مگر او.
امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ).
رجوع به شرم و شرم جای شود.

فرهنگ فارسی

آلت تناسل، فرج زن، آلت تناسل مرد
آلت تناسل ( مرد یا زن ) شرمجای .

فرهنگ معین

فرهنگ عمید

آلت تناسلی، شرم جای.

دانشنامه آزاد فارسی

شَرْمْگاه (pubes)
بخش پایینیِ جلویِ تنۀ انسان، و ناحیه ای که اندام های جنسی بیرونی در آن واقع اند. ساختار استخوانی زیر این قسمت، با نام قوس شرمگاهی، از اتصال دو استخوان شرمگاهی تشکیل می شود که در واقع بخش های پیشین استخوان ران اند. در زن ها، این ساختار به نسبت مردان پیش آمده تر است و باعث ایجاد فضای بیشتر برای عبور سر نوزاد در هنگام تولد می شود. این قسمت لایه ای از بافت همبند و بافت چربی دارد که از سر نوزاد در حین تولد محافظت می کند. این بخش به تپۀ ونوس معروف است.

مترادف ها

pubes (اسم)
کرک، موی زهار، موی شرمگاه، ناحیه زهار یا عانه، شرمگاه، پوشیدگی از کرک

pudendum (اسم)
فرج، شرمگاه، الت تناسل

پیشنهاد کاربران

حر. [ ح ِرر ] ( ع اِ ) شرم زن. عورت زن. فرج زن. لغتی است از حِر مخففه که در حِرْح مذکور است. ( منتهی الارب ) . رجوع به حرح شود. ج ، احراح :
این هجو را جواب کن ار مرد شاعری
ای تو و شعرت ازدر مخراق و مخرقه
ورنه برو به کون زن خویش پای سای
ای حر مادرت بسر خر محرقه.
سوزنی.
زندگی
گویش تهرانی
عورت:زندگیش پیدا بود!
naughty bits ( n. ) [this quite deliberate euph. was coined c. 1969 by the Monty Python’s Flying Circus comedy team]
the genitals, of either sex
عورت

بپرس