پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٨٥١)
مترصد
به روستای خَویدَک یزد/khavidak/، خِتک هم می گویند.
اسم تفضیل بر وزن اکبر و کبری یا اَفعَلُ و فُعلی است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد:فضیلت در اکبر و کبری و اصغر و صغری است.
مُدبَخ در گویش شهرستان بهاباد همان مُطبَخ یزدی و مَطبَخ واقعی عربی است که به جای فتحه روی حرف میم ضمه دارد و نیز حرف طا به حرف دال مبدل گشته است. - آ ...
تَهَیَّأَ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( هیء ) تَهْیِئَة : مشتق از فعل ( هَیَّأَ ) از ریشه ی ...
این کلمه اگر همزه در آخر خود داشته باشد اسم اشاره محسوب می شود ( اولاء ) اما همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق م ...
اِمریکا یا آمریکا یا ایالات متحده در بین مردم ایران به عنوان شیطان بزرگ شناخته می شود .
صرف فعل ماضی: ( هُوَ ) تَوَلَّی ( tawallaa ) ، ( هُمَا ) تَوَلَّیَا، ( هُمْ ) تَوَلَّوْا، ( هِیَ ) تَوَلَّتْ، ( هُمَا ) تَوَلَّتَا، ( هُنَّ ) تَوَلّ ...
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ ( فرازی از مناجات شعبانیه ) خدایا کارم را چنان که سزاوار آنی بر عهده گیر. تَوَلَّ: فعل امر، برعهد ...
از شجرنامه رستم: پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افر ...
ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...
pop corn: پاپ کرن، ذرت بوداده. pop up : پاپ آپ اما پاپ آپ چیست؟ در بعضی سایت ها از لحظه ای که وارد سایت می شوید تا وقتی کارتان تمام می شود و نیت می ...
بیِه/biye/بیا ( در گویش شهرستان بهاباد ) بیِه بریم در ( بیرون ) ، بَرِکِه ( /bareke/ برای این که ) تو ( ی ) خونه، خسته شدیم.
در باور جمعی مردم ایران گل بنفشه به سبب رنگ تیره و پیچ و تاب و بوی خوش، نمادی است از زلف زیبا. برای مو و زلف سیاه اگر بخواهیم نمادی از گل در نظر بگی ...
بزرگترین سیاره، سیاره ایست که نور بیشتری از خورشید می گیرد یا به عبارتی مشتری نور خورشید است. نتیجه: بزرگترین سیاره منظومه شمسی، مشتری است. با بستن ...
برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. طاق بستان تقریبا طاقچه ای است که شاه در آن می نشسته است و حتماً در شهری قرار دارد که ...
بیستون و طاق بستان: الف. بیستون. کوه بیستون در شمال شرق شهر کرمانشاه و در فاصله ۳۰ کیلومتری آن و در شهرستان هرسین واقع شده است. مجموعه بیستون: ۲۸ مو ...
برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما در راستای آسان سازی در باب چشم: اگر نتوان آنچه که در صُلب کسی است دید اما می توان ...
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ . . . ( از آیه ٢٥٥ سوره بقره یا آیت الکرسی ) ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺒﻮ ...
میخک. قلم فور. بازی با کلمات برای یادسپاری آسانتر: خوردن میخک میخ بدن را سفت می کند و طرف را میخکوب می کند. ( مفید برای مردان ) قلم فور، قلمی که م ...
اِستُک: دست دوم
شیرفهم شدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]کاملا متوجه شدن ، کاملا فهمیدن.
مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...
در شهرستان بهابادضرب المثلی داریم که می گوید: راحتی اونور جفاست، یعنی آسایش، آن طرف سختی است. جَفا یعنی سختی. سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْ ...
در گویش یزدی به "دوباره" دوره می گویند.
این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...
طَلق:در اصل، جسم معدنی سفید، شفاف و قابل ورقه شدن. مانند طَلق نسوز چراغ نفتی علالدین که دارای مقاومت بالایی 1500 درجه سلسیوس ، انعطاف پذیری، سطح صاف ...
تَلَق تَلَق. از اصوات. تَلَق تُلوق:صدای حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن. شاید این روزها کمتر کسی پیدا شود که تا به حال از قطار، استفاده نکرده با ...
بورانی یا برانی اسفناج یک غذایی است که مواد اصلی آن اسفناج و ماست است و به ان غذای ماست و اسفناج هم می گویند. برای تهیه این غذا اسفناج پخته را با ما ...
سردار ملی:ستارخان. سردار دلها: شهید قاسم سلیمانی. ( از القاب قاسم سلیمانی ( ره ) فرمانده سپاه قدس که توسط رژیم ستمکار آمریکا به درجه رفیع شهادت نا ...
چُفت شدن:بسته شدن ( در گویش شهرستان بهاباد ) مثل چفت شدن لوله که مثلاً آب نمی تواند از آن عبور کند. در شهرستان بهاباد به جای گفتن کیپ شدن گوش از چُف ...
دقت کنید دلو را با دلق اشتباه نگیرید برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: در بیابان برهوتی گام بر می داشتم تشنه و گشنه، از د ...
توکل. [ ت َ وَک ْ ک ُ ] ( عربی، مصدر ) اعتماد کردن. || پناه و واگذاشتن به ( خدا ) اِلهی اِنْ کانَ قَلَّ زادُنا فِی الْمَسیرِ اِلَیْکَ فَلَقَدْ حَسُن ...
أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَو ...
سکون هم خانواده ی سَکِینَة به معنای آرامش است هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ ...
آیا تا به حال به این موضوع که خرمای مضافتی از چه واژه ای سرچشمه می گیرد، فکر کرده اید؟ کلمه مضافت ریشه در کلمه ضیافت دارد و از آنجا که در ضیافت ها خص ...
یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَهُ بِکَ ( بِکُمْ ) عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ الإِْسْلا ...
قدم گاهی به معنای اندازه پا از سر انگشت یک پا تا پاشنه همان پا گفته می شود گاهی هم قدم به فاصله میان دوپا هنگام راه رفتن یک فرد متوسط گفته می شود ( گ ...
نام دیگر بدل در دستور زبان فارسی عطف بیان است. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون داستان سازی و جمله سازی بهره برد بطور مثال : جنگ به نقطه ...
ای جان: به به، جانم تازه شد.
وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاو ...
در گویش شهرستان بهاباد به آن موویز هم می گویند.
کیخسرو پسر سیاوش برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. سیاوش فرض کنید از سیاه و وش ( به معنای مانند ) درست شده است پس سیاوش ...
سرمست یعنی از خودش بی خود شده باشد از یک عالم خودیت و خودخواهی و خود پسندی بیرون آمده باشد.
در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گنجشک چُغوت/choghut/ و به چغوت کوچک و جوجه چغوت در بهاباد، چُغوتو/choghutu/گفته می شود. ضرب ال ...
ناخَشی ( گویش یزدی ) ، ویار.
در گویش شهرستان بهاباد به خیاربالنگ، خیاربُلِنگ گفته می شود. البته استعمال واژه ی خیار سبز بیشتر از خیاربلنگ است در ضمن در این شهر، کلمه ی خیار ( به ...
عاروسو. در گویش بهاباد به معنای عرسوک است.
گاهی به فرش انداز یا خروجی، تقا گفته می شود.
اَرَبونه یا عَرَبونِه در گویش یزدی یعنی دایره همان وسیله موسیقی معمول در عروسی ها؛ احتمالا نحوه نوشتن درست آن عربونه یا عربانه است که از ترکیب [ عرب] ...