پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٨٦٣)

بازدید
٤,٤٩٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ای جان: به به، جانم تازه شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیخسرو پسر سیاوش برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. سیاوش فرض کنید از سیاه و وش ( به معنای مانند ) درست شده است پس سیاوش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمست یعنی از خودش بی خود شده باشد از یک عالم خودیت و خودخواهی و خود پسندی بیرون آمده باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به روستای خَویدَک یزد/khavidak/، خِتک هم می گویند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیستون و طاق بستان: الف. بیستون. کوه بیستون در شمال شرق شهر کرمانشاه و در فاصله ۳۰ کیلومتری آن و در شهرستان هرسین واقع شده است. مجموعه بیستون: ۲۸ مو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کلمه آخه و نیز آخ جون که به هنگام دست یافتن بر فراغت و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شک گرایی چیست و مقصود از شک در این مکتب چیست؟ گاه مقصود از شک، حالتی درونی است که شخص دربارۀ واقعیتی دارد، و بر اساس آن، برای صدق یا کذب قضیۀ حاکی از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گنجشک چُغوت/choghut/ و به چغوت کوچک و جوجه چغوت در بهاباد، چُغوتو/choghutu/گفته می شود. ضرب ال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخَشی ( گویش یزدی ) ، ویار.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خیاربالنگ، خیاربُلِنگ گفته می شود. البته استعمال واژه ی خیار سبز بیشتر از خیاربلنگ است در ضمن در این شهر، کلمه ی خیار ( به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاروسو. در گویش بهاباد به معنای عرسوک است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی به فرش انداز یا خروجی، تقا گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَرَبونه یا عَرَبونِه در گویش یزدی یعنی دایره همان وسیله موسیقی معمول در عروسی ها؛ احتمالا نحوه نوشتن درست آن عربونه یا عربانه است که از ترکیب [ عرب] ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِسّوندَن درگویش بهابادی یعنی گرفتن، خریدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَیّارِه در گویش یزدی یعنی یاره، اَلنگو . یکی تاج پرگوهر شاهوار دو یاره یکی طوق گوهرنگار. ( فردوسی ) در شعر بالا از سه زیور نام برده شده است: تاج، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَنْ تَقَرَّبَ اِلَیَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ اِلَیْهِ ذِراعاً1 هر کس یک وجب به من نزدیک شود من یک ذراع ( = دو وجب ) به او نزدیک می شوم. این لطف مضاعفى ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جهان فلسفه سه نفر دارای اهمیت بسیارند که از آنان بعنوان معلم اول؛ معلم ثانی و معلم ثالث یاد میکنند و آن سه به ترتیب کسی نیستند جز: ارسطو، فارابی و ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

عذاب قوم های نوح، عاد و ثمود: ﻗﻮم ﻧﻮﺡ ( ﻃﻮﻓﺎﻥ ) ﻭ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ( ﺑﺎﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﺮﺩ ﻭ ﻣﺴﻤﻮم ) ﻭ ﻗﻮم ﺛﻤﻮﺩ ( ﺻﺎﻋﻘﻪ ) برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای تأنی. [ ت َ ءَن ْ نی ] به معنای درنگ کردن، درنگ، آهسته کاری ( مقابل شتابزدگی ) ویا حلم نوشته اند که این مأخوذ از اناء است که بکسر اول باشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقت شود کفیدن با کپیدن فرق دارد. کفیدن. [ ک َ دَ ] ( مص ) ترکیدن و شکافتن و از هم باز شدن : چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار می کفیدند. نظامی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از شجرنامه رستم: پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: فاشیست از کلمه ی فاش به معنای آشکار درست شده است، برج کج پیزا، در ایتالیاست، پیتزا احت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی به "دوباره" دوره می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > هم فاله هم تماشا کاری که از دو جنبه فایده و بهره داشته باشد. دهخدا در زیر عنوان فال: هم فال و هم تماشا ؛ در تداول امروز بمعنی به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامیانه جوی به معنای رود کوچک یا مجرایی که آب را از آن ، جهت مشروب کردن زمین عبور دهند، می شود جوب/jub/ ( لهجه تهرانی ) ، جو/ju/ ( در گویش شهرستان به ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ . . . ( از آیه ٢٥٥ سوره بقره یا آیت الکرسی ) ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺒﻮ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما در راستای آسان سازی در باب چشم: اگر نتوان آنچه که در صُلب کسی است دید اما می توان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی هم فرد از ترس خشکش می زنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. می خای رانندگی کنی اما خوابت میادکافیه کافی بخوری.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پُخَل، در گویش شهرستان بهاباد برای جنس نامرغوب و اصطلاحا آشغال بکار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد برای توصیف وضعیت بسیار آسیب پذیر و شکننده داشتن شئ یا وسیله ای از ترکیب ( به تُفی بنده ) استفاده می شود. به این معنا که به جای استف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شناختن: اشناختن ( eshnaakhtan ) لغتنامه دهخدا: اشناختن. [ اِ ت َ ] ( مص ) شناختن. شعر از مولانا: ساکنش کرد و بسی بنواختش دیده اش بگشاد و داد اشناخت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعل نفی:فعل منفی. فعل نفی:فعلی است که انجام ندادن یا نشدن کاری را نشان می دهد. مثلاً در فارسی میگوییم: نرفت –نرفتم - نمیروم - ننوشیدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُصِرَّه: مونث مُصِرّ، اصرار کننده، پافشاری کننده. وَ الأُْمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَی قَطِیعَهِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی سَرسَری، از کلمات [سَرسَرَکی] یا [نِه بِه دِلونِه] استفاده می شود از قدیم گفتند کار نه به دلونه بدرد دل می مونه. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پا پیش خوردن به معنای سکندری از اصطلاح پا پیچ خوردن استفاده می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیال به معنای فکر و اندیشه هم است. حالا، خیالت راحت شد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سَرپایی. در گویش شهرستان بهاباد سَرپایی به معنای دمپایی است.