پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٨١٦)
جالب است که در قرآن هم یَوْمَئِذٍ ( میم فتحه دارد ) داریم هم یَوْمِئِذٍ ( میم کسره دارد ) ، کلمه یَوْمَئِذٍ ( میم فتحه دارد ) بیش از شصت بار در قرآن ...
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...
در گویش بعضی از شهرستانهای یزد به دستگیره به معنای تکه پارچه ای که با آن ظرف غذا یا هر چیز دیگر را می گیرند جل دستگیر ( jole dastgir ) می گویند.
ناخَش :در گویش یزدی در معانی بد مزه، ناپسند و بد اخلاق و غیر قابل تحمل بکار می رود. چه غذای ناخشی، چه کار ( شغل ) ناخشی، چه ادم ناخشی. ناخُش:مریض، ...
بلگراد پایتخت صربستان است. می دانیم که: بل. [ ب ِ ] ( فعل امر ) کلمه امر، مخفف بهل ، یعنی بگذار. گراد دادن: خط دادن، سمت و سو دادن، طول و عرض جغراف ...
در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از واژه ی نِق نِقو استفاده می شود.
برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مانند، ندرتا نسفع، نفع می دهد ( ایجاد ارت ...
در گویش یزدی اَپیشُو یعنی عطسه و اَپیشُو کِردَن یعنی عطسه کردن.
زنفت/zeneft/در گویش شهرستان بهاباد به معنای سفت و محکم است. معمولا این کلمه همراه با کلمه ی سفت استفاده می شود؛ سفت و زنفت، مثلا چه کیسه ی حمام سفت و ...
در گویش شهرستان بهاباد به جای[ دیک دیک لرزیدن] از[ لِک لِک لرزیدن] استفاده می شود و به همان معنای لرزیدن از سرماست و حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا ...
در گویش شهرستان بهاباد به جای[ دیک دیک لرزیدن] از[ لِک لِک لرزیدن] استفاده می شود و به همان معنای لرزیدن از سرماست و حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا ...
لِک لِک، در گویش شهرستان بهابادحکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرماست. لِک لِک لرزیدن:سخت لرزیدن. گویا این کلمه د ...
در گویش شهرستان بهاباد، پَسّا دیدن و پَسّا گرفتن به معنای تدارک دیدن است. مثال: _چه بیِد ( biyed ) ( بیایید ) ، چه نَیِد ( nayed ) ( نیایید ) ما پَسّ ...
در گویش شهرستان بهاباد، پَسّا دیدن و پَسّا گرفتن به معنای تدارک دیدن است. مثال: _چه بیِد ( biyed ) ( بیایید ) ، چه نَیِد ( nayed ) ( نیایید ) ما پَسّ ...
اُخِیْلُ خُو/Okheylokho/در گویش شهرستان بهاباد به معنای [درسته بسیار خُب] و [باشه بسیار خُب] به کار می رود. اُخِیلُخُو/Okheylokho/ در واقع همان واژ ...
خِیْلُخُو /kheylokho / ( گویش شهرستان بهاباد ) :خِیْلِه خُب ( لهجه و گویش تهرانی ) ، تحت لفظی یعنی خیلی خوب و در کُل به معنی [باشه] است . خیلخو در ...
توضیحی درباره ی شعری که در فرهنگ دهخدا آمده است: خون، شهیدان را ز آب اَولیٰ تَرَست این خطا، از صد صَواب اَولیٰ ترست شعر در باب عتاب کردن حق تعالی موس ...
از این عبارت می توان دو معنا برداشت کرد: ۱. گوینده این عبارت اعلام می کند من فقط با همین بدن به میدان نیامده ام و فقط جان ناقابل فعلی خود و اموال خود ...
چه بخه، چه نخه/che bekhe, che nakhe/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای چه بخواهی، چه نخواهی.
خواه مخواه/xAhmaxAh/: خواه ناخواه ، خواه نخواه, خواهی نخواهی، ناگزیر، بهرحال.
لِنگو/lengu/یا یَه لِنگو/ ya lengu/در گویش شهرستان بهاباد، به حالت یک پا و روی یک پا ایستادن گفته می شود و لنِگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی لِیْ ...
لِنگو جِکیدَن:لِیْ لِیْ کردن، یَه لِنگو رفتن. در گویش شهرستان بهاباد، لِنگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...
یَه لِنگو/ya lengu /یا لِنگو/ lengu/در گویش شهرستان بهاباد، به حالت یک پا و روی یک پا ایستادن گفته می شود و یَه لِنگو رفتن یا لنِگو جِکیدَن یعنی لِیْ ...
یَه لِنگو رفتن:لِیْ لِیْ کردن، لِنگو جِکیدَن. در گویش شهرستان بهاباد، یَه لِنگو رفتن یا لنِگو جِکیدَن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...
بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...
بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...
نام راه پله در قدیم
برای یادسپاری آسان تر فرض کنید قرن ها مانند ظرف هایی هستند که وقتی می آیند مملو و پر ند وقتی می گذرند خالی می شوند، قرون خالیه یعنی قرنهای گذشته.
اَوَسکی که[گویش شهرستان بهاباد] ( از لحاظ ساختاری - >اَوَسکی که، هنگام تلفظ نباید بین این دو مکث کرد و باید سریع تلفظ شود - > اوسکیکه ) : از بس که، ا ...
ستاغ=کره اسب برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد و به داستان سازی پرداخت بر ...
مسعودی گوید:طفل خردتر از صبی است.
ScLk یاScr Lk یا Slk - مخفف کلمه ی اسکرول لاک - Scroll Lock توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...
Caps lock - کپس لاک - یحتمل مخفف capital letters lock - به معنای قفل حروف بزرگ توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعض ...
ضارِع اسم فاعل و هم خانواده تضرع به معنای نالان، تضرع کننده.
لاَ تَخْفَی عَلَیْهِ الطَّلاَئِعُ ( الطلایع ) وَلاَ تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدَائِعُ ( الودایع ) جَازِی کُلِّ صَانِعٍ وَ رَائِشُ ( رایش ) کُلِّ قَانِعٍ ...
هِشوَخ/گویش کرمانی/هیچ وقت.
بَز/baz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کلفت و ضخیم است. نان بَزو به نان ضخیم گفته می شود و معمولا از نوع تافتون است. این نان دندان گیرتر و نرم تر ن ...
بَز/baz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کلفت و ضخیم است. نان بَزو به نان ضخیم گفته می شود و معمولا از نوع تافتون است. این نان دندان گیرتر و نرم تر ن ...
واسَر گفتن به معنای، دوباره گفتن و بازگو کردن است.
از سَر وا کردن در گویش شهرستان بهاباد به معنای خودرا رها کردن و آزاد کردن است.
پَتُ پُت/Patopot/ در گویش شهرستان بهاباد به آت و اشغال کوچک گفته می شود. مثل خار ، چوب های کوچک و بسیارنازک درون سبزی که سبک وزن است و باید از ان جدا ...
Pg Up - مخفف کلمه ی پیج آپ - page up - به معنای صفحه ی بالا توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...
برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا بنی قریظه در اثر جنگ با مسلمانان قراضه شد یعنی شکسته، فرسوده و لَتُپار شد.
ضرب کورو ( zarbekuru ) :در گویش شهرستان بهاباد به ضرب خیلی کم اجاق گاز گفته می شود. مثال، ضرب گاز ( اجاق گاز ) را خیلی کورو کُنِد.
لوس: بی مزه، خنک، ، بچه ننه، نُنُر. در ضمن لوث. ( لَ ) [ ع . ] ( اِسم مصدر . ) آلودگی ، پلیدی .
از کتاب های امالی: امالی شیخ مفید امالی سید مرتضی امالی شیخ صدوق
Nesfeh mundeh /در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای نیمه تمام و نیمه کاره است.
Nakheyram/ یعنی نخیر، این جوری که تو میگی نیست یا شاید در اصل نخیر هم بوده وبه معنای نخیر در ضمن، است لذا یا ابتدا جواب نخیر را بصورت ضمنی می دهد یا ...
تب یونجه:حساسیت، آلرژی.
برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. ودکا ( vodka ) در ولگا ( Volga ) ودکا از مشروبات الکل ...