پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٨١٦)

بازدید
٤,١٩٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جالب است که در قرآن هم یَوْمَئِذٍ ( میم فتحه دارد ) داریم هم یَوْمِئِذٍ ( میم کسره دارد ) ، کلمه یَوْمَئِذٍ ( میم فتحه دارد ) بیش از شصت بار در قرآن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بعضی از شهرستانهای یزد به دستگیره به معنای تکه پارچه ای که با آن ظرف غذا یا هر چیز دیگر را می گیرند جل دستگیر ( jole dastgir ) می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخَش :در گویش یزدی در معانی بد مزه، ناپسند و بد اخلاق و غیر قابل تحمل بکار می رود. چه غذای ناخشی، چه کار ( شغل ) ناخشی، چه ادم ناخشی. ناخُش:مریض، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلگراد پایتخت صربستان است. می دانیم که: بل. [ ب ِ ] ( فعل امر ) کلمه امر، مخفف بهل ، یعنی بگذار. گراد دادن: خط دادن، سمت و سو دادن، طول و عرض جغراف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از واژه ی نِق نِقو استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مانند، ندرتا نسفع، نفع می دهد ( ایجاد ارت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی اَپیشُو یعنی عطسه و اَپیشُو کِردَن یعنی عطسه کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنفت/zeneft/در گویش شهرستان بهاباد به معنای سفت و محکم است. معمولا این کلمه همراه با کلمه ی سفت استفاده می شود؛ سفت و زنفت، مثلا چه کیسه ی حمام سفت و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای[ دیک دیک لرزیدن] از[ لِک لِک لرزیدن] استفاده می شود و به همان معنای لرزیدن از سرماست و حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا ...

پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای[ دیک دیک لرزیدن] از[ لِک لِک لرزیدن] استفاده می شود و به همان معنای لرزیدن از سرماست و حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِک لِک، در گویش شهرستان بهابادحکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرماست. لِک لِک لرزیدن:سخت لرزیدن. گویا این کلمه د ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، پَسّا دیدن و پَسّا گرفتن به معنای تدارک دیدن است. مثال: _چه بیِد ( biyed ) ( بیایید ) ، چه نَیِد ( nayed ) ( نیایید ) ما پَسّ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، پَسّا دیدن و پَسّا گرفتن به معنای تدارک دیدن است. مثال: _چه بیِد ( biyed ) ( بیایید ) ، چه نَیِد ( nayed ) ( نیایید ) ما پَسّ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُخِیْلُ خُو/Okheylokho/در گویش شهرستان بهاباد به معنای [درسته بسیار خُب] و [باشه بسیار خُب] به کار می رود. اُخِیلُخُو/Okheylokho/ در واقع همان واژ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خِیْلُخُو /kheylokho / ( گویش شهرستان بهاباد ) :خِیْلِه خُب ( لهجه و گویش تهرانی ) ، تحت لفظی یعنی خیلی خوب و در کُل به معنی [باشه] است . خیلخو در ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توضیحی درباره ی شعری که در فرهنگ دهخدا آمده است: خون، شهیدان را ز آب اَولیٰ تَرَست این خطا، از صد صَواب اَولیٰ ترست شعر در باب عتاب کردن حق تعالی موس ...

پیشنهاد
٠

از این عبارت می توان دو معنا برداشت کرد: ۱. گوینده این عبارت اعلام می کند من فقط با همین بدن به میدان نیامده ام و فقط جان ناقابل فعلی خود و اموال خود ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه بخه، چه نخه/che bekhe, che nakhe/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای چه بخواهی، چه نخواهی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواه مخواه/xAhmaxAh/: خواه ناخواه ، خواه نخواه, خواهی نخواهی، ناگزیر، بهرحال.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِنگو/lengu/یا یَه لِنگو/ ya lengu/در گویش شهرستان بهاباد، به حالت یک پا و روی یک پا ایستادن گفته می شود و لنِگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی لِیْ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِنگو جِکیدَن:لِیْ لِیْ کردن، یَه لِنگو رفتن. در گویش شهرستان بهاباد، لِنگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یَه لِنگو/ya lengu /یا لِنگو/ lengu/در گویش شهرستان بهاباد، به حالت یک پا و روی یک پا ایستادن گفته می شود و یَه لِنگو رفتن یا لنِگو جِکیدَن یعنی لِیْ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یَه لِنگو رفتن:لِیْ لِیْ کردن، لِنگو جِکیدَن. در گویش شهرستان بهاباد، یَه لِنگو رفتن یا لنِگو جِکیدَن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام راه پله در قدیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر فرض کنید قرن ها مانند ظرف هایی هستند که وقتی می آیند مملو و پر ند وقتی می گذرند خالی می شوند، قرون خالیه یعنی قرنهای گذشته.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَوَسکی که[گویش شهرستان بهاباد] ( از لحاظ ساختاری - >اَوَسکی که، هنگام تلفظ نباید بین این دو مکث کرد و باید سریع تلفظ شود - > اوسکیکه ) : از بس که، ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستاغ=کره اسب برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد و به داستان سازی پرداخت بر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسعودی گوید:طفل خردتر از صبی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ScLk یاScr Lk یا Slk - مخفف کلمه ی اسکرول لاک - Scroll Lock توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Caps lock - کپس لاک - یحتمل مخفف capital letters lock - به معنای قفل حروف بزرگ توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعض ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضارِع اسم فاعل و هم خانواده تضرع به معنای نالان، تضرع کننده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لاَ تَخْفَی عَلَیْهِ الطَّلاَئِعُ ( الطلایع ) وَلاَ تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدَائِعُ ( الودایع ) جَازِی کُلِّ صَانِعٍ وَ رَائِشُ ( رایش ) کُلِّ قَانِعٍ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هِشوَخ/گویش کرمانی/هیچ وقت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَز/baz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کلفت و ضخیم است. نان بَزو به نان ضخیم گفته می شود و معمولا از نوع تافتون است. این نان دندان گیرتر و نرم تر ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَز/baz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کلفت و ضخیم است. نان بَزو به نان ضخیم گفته می شود و معمولا از نوع تافتون است. این نان دندان گیرتر و نرم تر ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واسَر گفتن به معنای، دوباره گفتن و بازگو کردن است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سَر وا کردن در گویش شهرستان بهاباد به معنای خودرا رها کردن و آزاد کردن است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَتُ پُت/Patopot/ در گویش شهرستان بهاباد به آت و اشغال کوچک گفته می شود. مثل خار ، چوب های کوچک و بسیارنازک درون سبزی که سبک وزن است و باید از ان جدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Pg Up - مخفف کلمه ی پیج آپ - page up - به معنای صفحه ی بالا توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا بنی قریظه در اثر جنگ با مسلمانان قراضه شد یعنی شکسته، فرسوده و لَتُپار شد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضرب کورو ( zarbekuru ) :در گویش شهرستان بهاباد به ضرب خیلی کم اجاق گاز گفته می شود. مثال، ضرب گاز ( اجاق گاز ) را خیلی کورو کُنِد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوس: بی مزه، خنک، ، بچه ننه، نُنُر. در ضمن لوث. ( لَ ) [ ع . ] ( اِسم مصدر . ) آلودگی ، پلیدی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کتاب های امالی: امالی شیخ مفید امالی سید مرتضی امالی شیخ صدوق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nesfeh mundeh /در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای نیمه تمام و نیمه کاره است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nakheyram/ یعنی نخیر، این جوری که تو میگی نیست یا شاید در اصل نخیر هم بوده وبه معنای نخیر در ضمن، است لذا یا ابتدا جواب نخیر را بصورت ضمنی می دهد یا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تب یونجه:حساسیت، آلرژی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. ودکا ( vodka ) در ولگا ( Volga ) ودکا از مشروبات الکل ...