پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٤٤٢)
خربزه. در گویش شهرستان بهاباد، کلمه ی خیار ( به تنهایی ) به معنای خربزه است و کمتر از لفظ خربزه استفاده می شود و به خیار به معنای متداول در کشور، خی ...
Commando:کماندو، نوعی فرمانده خاص Commander:فرمانده Command: فرمان دادن برای یادسپاری بهتر کلمات بهتر است از کلمات مشابه ( خصوصا اشنا ) در ساخت یک جم ...
اِناث. جمع ِاُنْثی است ̍. ماده ها. مقابل ذکور. زنان. در فارسی غالباً اُناث تلفظ می شود. در آیات قرآن اُناث نداریم. أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ إِنا ...
بَیضاء، [ع]سفید، روشن، درخشان. از جمله معجزات بارز حضرت موسی ( ع ) ، تبدیل شدن عصای او به اژدها و یدبیضا ( دست درخشان ) است. وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى ...
Shar shar /در گویش شهرستان بهاباد از این کلمه نیز برای بیان صدای ریزش باران شدید استفاده می شود.
( پُ ) در گویش استان کرمان به معنا ی جگر سفید است که در گویش شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.
در گویش شهرستان بهاباد به آن کارْمَکارِه گفته می شود و جمع آن کارمکارها یا کارمکارا می باشد.
هِش/در گویش شهرستان بهاباد به معنای هیچ می باشد. مثلا، به شما هش ربطی نداره.
adaptor:ادابتور یا وفق دهنده. adapt:وفق دادن. از این رو به دستگاه هایی مثل شارژر ها اداپتور می گویندچون این وسایل برق شهری را به برق مورد نیاز وسای ...
وایپ بر وزن پایپ ( pipe ) ، پاک کردن. پایپ ( انگلیسی ) همان پیپ ( فرانسوی ) چپق فرنگی است. برای یادسپاری بهتر از ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید ب ...
شاید از آن جهت به رخسار، روی و صورت، عارض ( اسم فاعل عرض ) گویند که عرض کننده ی فرد است همچنان که یکی از معانی عرض پیدا و آشکارا گردیدن است، عرض کنند ...
Del - مخفف کلمه ی دلیت - Delete - به معنای حذف توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک شده ...
خال المومنین[فضیلت سازی]:معاویه را از آن جهت خال المؤمنین می خوانند که برادرِ اُم حبیبه همسر رسول الله ( ص ) می باشد. بر این اساس، برادران همه ی همس ...
صوت ( در دستور زبان ) ، برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ها استفاده می ...
به معنای وجود دارد، در گویش کرمان به جای کلمه تهرانی ( هستش یا هسش ) و کلمه رایج هست ( ِ هِ ) از کلمه ی هسته /Hasteh/ استفاده می شود اما در گویش شهرس ...
اَللّهُمَّ لا تَکِلْنی اِلی نَفْسی طَرْفَه عَینٍ اَبَداً؛ خدایا مرا به اندازه یک چشم به هم زدن، هرگز به خودم وانگذار.
معرب دک: دَق، در اصطلاح فارسی به زمین هایی گفته می شود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشته باشد که کنده نشود، سر بی مو.
انواع فرفره : 1. کاغذی 2. چوبی 3. بی قراری
در گویش شهرستان بهاباد به بازو، بُوْاُو گفته می شود شاید اصل این کلمه، کلمه ی / با هو/ از زبان سانسکریت به معنای بازو باشد که با تغییراتی به /بُوْاُو ...
/jalse/ ( جَ لْ سِ ) تلفظ دیگری از جلسه ( جَ لَ س ) در لهجه بهابادی و به معنای نشست
برای یادسپاری اسانتر، می توان از کلمات اشنای مرتبط در زمینه ساختار کلمه و معانی بهره برد. Region ( ری جِن ) : منطقه. Regime ( رِژیم ) :رژیم. نکات: ...
خِیْلْ /مخفف کلمه خیلی. البته طبق لغتنامه دهخدا، خیلی اصل آن از [خیل] بمعنی گروه اسبان و سواران و یاءوحدت است.
معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) : در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( ...
دقت شود:موذی با دال ذال به معنای اذیت کننده است اما به رِ زِ می شود موزی که به معنای یک دانه موز است.
بلاگردان
مرز جغرافیایی :آنچه باعث مشخص شدن محدوده هر کشور است.
از حمایت می آید. حمایت بی خردانه یا خردمندانه، که البته بیشتر مفهوم حمایت بی خردانه متصور است ( ﺣَﻤِﻴَّﺔَ ﺍﻟْﺠَﺎﻫِﻠِﻴَّﺔ )
کُفر به معنای ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ. ﺷﺨﺺ ﻣﻨﻜﺮ ﺩﻳﻦ، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ، ﻛﺎﻓﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻛ ...
در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات بلند شدن و برخاستن از مصدر وخیزیدن /Vakhizidan / استفاده می شود اما صیغه های مفرد و جمع آن ( وخیزم vakhizam، وخیز ...
پایانی
اگر می توانی پنج بار بگو: سه دزد رفتند پی دزدیدن بز، یک دزد دو بز دزدید و دو دزد یک بز، دزد دو بزی گفت به دو دزد یک بزی، من یک دزد دو بز دزدیدم و شما ...
برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً : در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان می شود بی جهت نگفتند عَمِّه. من ...
خویش و قوم
کله بند/kale band/ این کلمه در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند بوده که در گویش شهرستان بهاباد به معنای درگیر، مشغول و گرفتار است. طرف میگه از صبح تا ح ...
اهمیت. وَ مَا أَنَا یَا رَبِّ وَ مَا خَطَرِی هَبْنِی بِفَضْلِکَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ ( دعای ابوحمزه ثمالی ) چه هستم من ای پروردگارم، و ...
Input یعنی ورودی مثلا ورودی اطلاعات به کامپیوتر. اما برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد. اگر : Input= in put In یعنی در . put یعنی گذاش ...
Headache/هِدِیْکْ/سر درد. برای یادسپاری بهتر فرض کنید دو کلمه داریم به نام های هِد ( سر ) و کیک که ترکیب آن شده هِدِیْکْ، اما داستان آن به این صورت ...
برای یادسپاری اسانتر، می توان از کلمات اشنای مرتبط بهره برد، با ان بازی کرد و به خیال پردازی پرداخت به طور مثال: برای republic ( رِپابلیک ) به معنای ...
برای یادسپاری اسانتر تلفظ درست ارگونومی می توانیم از داستان سازی بهره برد. شاید دانش اموزی ان را آرگونومی بخوانند یا اُرگونومی که هر دو تلفظ نادرست ا ...
چوب واحد شمارش کبریت و تار واحد شمارش مو است اما در گویش شهرستان بهاباد ( ( شاخ ) ) واحد شمارش کبریت و مو است و به جای گفتن چوب کبریت و تار مو از شاخ ...
سامانه ثنا یک درگاه ای است که توسط قوه قضاییه راه اندازی شده برای ابلاغ اوراق قضایی و ثبت شکایات و دادخواست ها. توجه داشته باشید که سامانه ثنا را با ...
برای یادسپاری بهتر استفاده از کلمات مشابه و خنده دار موثر است البته گاهی می توان با تغییر عمدی در تلفظ، کلمات را شبیه به هم کرد. مثل بولِ بولِ بول ن ...
گلگلو/gelgelu در گویش شهرستان بهاباد به قلقلک، گلگلو گفته می شود.
بالین:منسوب به بال، طرف بازو. مانند؛ سَرین:منسوب به سر، طرف سر. پایین:منسوب به پا، طرف پا.
حدث: در لغت به معنای به وجود آمدن است. و مُحدِث در اصطلاح فقها به کسی گفته می شود که از او چیزی صادر شود که حالت طهارت و پاکی او را از بین برد یا به ...
مهج. [ مُ هَ ] ( ع اِ ) جمع واژه ی مهجة[مُ جَ]، مهجة : روح و ر وان، خون دل در زیارت عاشورا و در سجده چنین آمده است : و اصحاب الحسین الذین بذلوا مُهَج ...
عیوق بر وزن ایوب. ستاره ایست که نماد دوری و درازی راه است. برای یادسپاری آسان تر تلفظ و معنا، فرض کنید شخصی به نام ایوب ستاره ای از آسمان برای خود ا ...
تحریض=تحریص. تحریص از ماده حِرص و در اصل به معنی به حرص و آز انداختن است که معنی برانگیختن، تحریک کردن، ترغیب کردن و تشویق کردن را نیز می رساندو اگر ...
نام دیگر برای آی کوچک ( i ) :علامتِ تعجب نکن، زیرا برعکس آن علامت تعجب است. 😀😀 ! =علامت تعجب یا آی پسکی ( برعکس ) i=آی یا علامت تعجب نکن یا علامت ...
Galeham kardan, در گویش شهرستان بهاباد به معنای مخلوط کردن و قاطی کردن است. دوای گلهمی:به داروی گیاهی که از چند دارو گیاهی تهیه شده است و اصطلاحا به ...