تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی نسبتا جدیدی هست که وارد زبان شده. pub به مکانهایی در بریتانیا گفته میشه که نوشیدنی های الکی خریداری و صرف میشه و اغلب اوقات غذا هم دارن. حالا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نوشابه سیاه میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

اگر adverb باشه 1. اشاره به تمام طول شب داره Pam's staying overnight at my house. 2. اشاره به ناگهانی و سریع بودن ( یک شبه ) He became a millionai ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توضیحی که من نوشته بودم برای کلمه overnight بود نمیدونم چرا توی این قسمت اومده!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر adverb باشه 1. اشاره به تمام طول شب داره Pam's staying overnight at my house. 2. اشاره به ناگهانی و سریع بودن ( یک شبه ) He became a millionai ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم یا تئاتر و . . . که در سانس عصر نمایش داده میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح معادل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی میخوایم به مدت طولانی اشاره کنیم که به صورت مداوم خسته کننده یا آزاردهنده ست. توی کارتون Croods وقتی در مورد اینکه مدام باید توی غار پنهان بشن و ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

طرح فرشته ای که با خوابیدن روی برف و جابجا کردن دست و پا به سمت بالا و پایین ایجاد میشه.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

supper در گذشته برای شام سبک استفاده میشده چون وعده اصلی غذایی در زمان ظهر مصرف میشده که کشاورزها بتونن برای ادامه روز انرژی کافی داشته باشن. پس supp ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مثال برای ترجمه ای که خانوم fati گفتن: Do you happen to know Mr. Cooper's telephone number?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معادل دقیقی نمیشه براش آورد باید مفهومشو متوجه شد به جنسی گفته میشه که قیمتش از حد معمول کمتره و زیر قیمته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دور هم جمع شدن و باهم وقت گذراندن. لزومی هم نداره فقط بیرون از خونه باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منظور موهایی هست که هیچ ماده ای مثل اسپری محافظت کننده و. . . روی اون ها نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توان داشتن/ توانستن ( از نظر مالی یا زمانی ) How can she afford to eat out every night?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( ورزشِ ) اتومبیلرانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

براساس دیکشنری لانگمن: رستورانی که توی فضاهای سازمانی مثل دانشگاه و کارخانه و. . . هست که غذایی که میخواید از لیست غذاهای موجود انتخاب میکنین و خودتو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انواع مختلف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخفف television set در گذشته پیش از ظهور ترانزیستورها و. . . اجزای تلویزیون ها خیلی مفصل و بزرگ بودن که با داشتن گیرنده های رادیویی کاملتر هم میشدن ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

dusting of sth یه لایه نازک از sth dusting of snow ( برف کم ضخامت که روی زمین یا وسایل نشسته طوریکه همچنان سطح زیری کم و بیش مشخصه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی اوقات، نه اغلب اوقات هر از گاهی We see each other every once in a while.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گردباد ( عکس از دیکشنری کمبریج )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوایی که نور خورشید پشت ابرهاست و هوا گرفته و تیره شده با تعداد خیلی زیاد ابر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عکسی که در پیام قبلی در کنار معنی قرار دادم از دیکشنری کمبریج بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

فکرمیکنم معادلش برای ما خوراک میشه ( خوراک به معنی نوعی غذا، نه صرفا برای اشاره کلی به غذا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

خوراکی که در غیر از وعده های اصلی مصرف میشه و معمولا شیرینه مثل کیک یا کوکی و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پک کردن غذا برای بیرون بر مثل ناهار ظرف غذای بچه ها که مدرسه میبرن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هرس کردن که برای مرتب و زیبا نشون دادن گیاه به کار میره اگر هرس کردن برای رشد بهتر گیاه باشه از فعل دو قسمتی cut back استفاده میکنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طور کامل تمام کردن یا به طور کامل استفاده کردن چیزی ( چیزی میتونه هم فیزیکی باشه مثل پول هم انتزاعی باشه مثل ایده یا یک حس ) Do you have any milk ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

لباسی که پوشیده میشه تا شخص شبیه بقیه ی شخصیت ها بشه مثلا شبیه یه ادم معروف یا حیوان و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

I think so : آره فکر کنم I don't think so: نه فکر نکنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کمتر از

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکپارچه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کشوی میز ، کشوی دراور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

معادل go for a walk، قدم زدنی که بیشتر جنبه تفریح داره، پیاده روی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

در نقش اسم: عاشقانه عشق رابطه ی عاشقانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

پول کمتری پرداخت کردن در خرید چیزی ( با قیمت خوب خریدن ) She got a good deal on her new house.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

make a difference: تاثیر داشتن ( درجهت مثبت ) make a big difference: تاثیر زیادی داشتن make no difference / not make any difference: هیچ تاثیری نداش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

از فعل wear برای hair برای بیان استایل یا مو استفاده میشه She wore her hair loose She likes to wear it really short

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

زمانی که به کنار یا نزدیک چیزی یا شخصی اشاره میکنیم که اون شی یا شخص پیش ما نیست. به عنوان مثال: over by X کنار/نزدیک X ( با این مفهوم که X اینجا پی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

روز مبادا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیرون راندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

اگر با the بیاد به عنوان اسم بکار میره و برای اشاره به مورد دوم مثلا راجع به دوتا فیلم صحبت میکنیم و میگیم: اما من دومی رو بیشتر دوس دارم، اینجا بجای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماهر :1. به وسیله ی مهارتی که کسب شده 2. به وسیله ی مهارتی که فرد به صورت ذاتی داره اما بقیه نیاز دارن که اونو یاد بگیرن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بیرون کشیدن چیزی یا کسی مثلا بیرون کشیدن کسی از رودخانه یا وسیله ای از داخل کیف خارج شدن یا خارج کردن یا کناره گیری کردن از مشارکت در انجام کاری خارج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سطح اب از نظر ارتفاع نباید با surface of water به معنی سطح آب ( روی آب ) اشتباه گرفته بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

واقعیت غیرقابل انکار حقیقت اجتناب ناپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به رییس جمهوری گفته میشه که اواخر دوره ی ریاست جمهوریشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بعد ( با در نظر گرفتن زمان فعلی به عنوان مبدا زمانی ) half an hour from now, . . . نیم ساعت بعد. . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تمام کردن ( نداشتن به دلیل همه ی چیزی را استفاده کردن و باقی نماندن ) ، تمام شدن