take a walk

/teɪk ə wɔk//teɪk ə wɔk/

جمله های نمونه

1. Let's take a walk for a change.
[ترجمه گوگل]برای تغییر قدم بزنیم
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه قدمی بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It rests me to take a walk along the lake.
[ترجمه Nima] قدم زدن در امتداد دریاچه من را آرام میکند
|
[ترجمه گوگل]قدم زدن در کنار دریاچه به من آرامش می دهد
[ترجمه ترگمان]به من قول می دهد که در کنار دریاچه قدم بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Could we take a walk? I feel like a little exercise.
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم قدم بزنیم؟ احساس می کنم کمی ورزش می کنم
[ترجمه ترگمان]میشه یه قدمی بزنیم؟ احساس می کنم یکم ورزش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why don't we take a walk in the garden?
[ترجمه گوگل]چرا در باغ قدم نمی زنیم؟
[ترجمه ترگمان]چرا نریم تو باغ قدم بزنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We can take a walk in the garden,if you like.
[ترجمه گوگل]اگر دوست دارید می توانیم در باغ قدم بزنیم
[ترجمه ترگمان]اگر مایل باشید می توانیم در باغ قدم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think I'll go out and take a walk in the park.
[ترجمه گوگل]فکر کنم برم بیرون و تو پارک قدم بزنم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم برم بیرون و توی پارک قدم بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Others chose to nap, take a walk or doze by the lobby fireplace.
[ترجمه گوگل]دیگران چرت زدن، قدم زدن یا چرت زدن در کنار شومینه لابی را انتخاب کردند
[ترجمه ترگمان]دیگران تصمیم گرفتند چرت بزنند، پیاده روی کنند یا توسط شومینه لابی چرت بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If a swim stubbornly remains dead, take a walk along the bank to see how any other anglers are faring.
[ترجمه گوگل]اگر یک شنا سرسختانه مرده است، در کنار ساحل قدم بزنید تا ببینید که سایر ماهیگیران چگونه هستند
[ترجمه ترگمان]اگر یک شنا با لجاجت در حال مرگ باشد، یک قدم در طول ساحل قدم می زند تا ببیند که اوضاع anglers چطور پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He got it into his head to take a walk in Lafayette Park, across from the White House.
[ترجمه گوگل]به ذهنش رسید تا در پارک لافایت، روبروی کاخ سفید قدم بزند
[ترجمه ترگمان]آن را به سرش برد تا در پارک لافایت، در آن سوی کاخ سفید، قدم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When he left to take a walk, I got up and started to write another letter.
[ترجمه گوگل]وقتی برای قدم زدن رفت، بلند شدم و شروع کردم به نوشتن نامه دیگری
[ترجمه ترگمان]وقتی رفت قدمی بردارد، بلند شدم و شروع به نوشتن نامه دیگری کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's take a walk.
[ترجمه گوگل]بیا قدم بزنیم
[ترجمه ترگمان]بیا قدم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His nephew told him to take a walk, get lost in the crowd.
[ترجمه گوگل]برادرزاده اش به او گفت قدم بزن، در میان جمعیت گم شو
[ترجمه ترگمان]برادرزاده اش به او گفت که راه برود و در میان جمعیت گم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can also take a walk through the virgin forest and appreciate the breath taking scenery.
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید در جنگل بکر قدم بزنید و از مناظر نفس گیر لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید از طریق جنگل بکر قدم بزنید و از نفس کشیدن منظره لذت ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think I'd better take a walk around the block and shake dinner down.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم بهتر است در اطراف بلوک قدم بزنم و شام را کنار بگذارم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم بهتر باشه یه گوشه خیابون قدم بزنم و با هم شام بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Take a walk in relaxed at one's convenience also has those who comparative is exquisite:
[ترجمه گوگل]با خیال راحت قدم بزنید، کسانی هم دارند که مقایسه نفیس دارند:
[ترجمه ترگمان]برای راحتی راحت پیاده روی کنید، همچنین آن کسانی هستند که تطبیقی و عالی هستند:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• travel briefly and leisurely by foot, stroll along

پیشنهاد کاربران

idiom US informal
a rude way of telling someone to go away
اصطلاح، انگلیسی امریکایی، غیر رسمی
روشی بی ادبانه برای گفتن به کسی که برو، بزن به چاک، هرّی
The guy kept pestering her, and finally she told him to take a walk.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/take-a-walk
as an idiom:
take a walk!
idiom US informal
a rude way of telling someone to go away
The guy kept pestering her, and finally she told him to take a walk
معادل go for a walk، قدم زدنی که بیشتر جنبه تفریح داره، پیاده روی کردن
علاوه بر معنی پیاده روی کردن و قدم زدن ، این عبارت می تواند به معنی دور شو ( یا گم شو ) نیز باشد ( در انگلیسی محاوره ای ) . یعنی معادل با go away بکار برده شود . به عنوان مثال :
The guy kept pestering her, and finally she told him to take a walk
take a walk= have a walk= go for a walk= walk down =walk it
پیاده رفتن، پیاده روی کردن، پیاده به جایی رفتن، قدم زنان رفتن، قدم زدن، راه رفتن
قدم زدن - پیاده روی
پیاده رفتن

بپرس