پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٧٩٧)

بازدید
٢٦,٧٢١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کچل حمزه: از شخصیت های منفی داستان حماسی کور اوغلو می باشد . حسین منزوی گفته: هله گون لر "کچل حمزه "لرین دیر ایتیب" دمیرچی اوغلو "یاتیب" خان ایواز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دمیرچی اوغلو از شخصیت های مثبت داستان حماسی کور اوغلو می باشد . حسین منزوی گفته: هله گون لر "کچل حمزه "لرین دیر ایتیب" دمیرچی اوغلو "یاتیب" خان ایو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در زبان ترکی به این نوع از خار "چال تیکان " گفته می شود . حسین منزوی گفته: ( ( هانسی نرگس؟ هانسی یاس؟هانسی سوسن؟ بو تورپاق دا، چال تیکان دا، گول آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ترکی به نکوهش و سرزنش "قینماخ" گفته می شود . حسین منزوی گفته: طبیعت دن اؤترو اوره گیم گئچر گؤزل لیگی قانان، منی قیناماز ترجمه: دلم از شوق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آیاز: در زبان ترکی آیاز گئجه به شب سرد و صاف زمستانی گفته می شود که زمین یخ زده و پوشیده از برف سفید بوده و آسمان صاف و بی ابر باشد. . مرحوم حسین منز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بحر روحانی: مقام ذات و صفات بی نهایت حق است که تمام کائنات امواج بحر نامتناهی اویند. بالاخره مقام وحدت بحر است و مقام کثرت امواج بحراند. ( ( روح چو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بحر اخضر : دریای سبز، دریایی است به جانب شرقی آن چین و به غرب آن یمن و به شمال آن هند و به جنوب آن دریای محیط. طولش ۲۰۰۰ فرسنگ، جزایر آن آباد بسیار د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به جوال کردن: کنایه از فریب دادن. ( ( زهی بتی که به خوبی خویش هزار عاشق چو من جوال کند ) ) ( حدیقه، ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دک ...

پیشنهاد
١

به پای درآوردن : به پا آوردن، بر پا آوردن، کنایه از نجات دادن . ( ( ملک افتاده را به پای آورد ملت رفته باز جای آورد ) ) ( حدیقه، ۲۳۱ ) ( فرهنگ ل ...

پیشنهاد
١

به بازی شمردن: عبث و بیهوده شمردن، بیهوده دانستن. ( ( آنکه او منصف است و زیرک سار نشمارد به بازی این گفتار ) ) ( حدیقه، ۷۱۷ ) ( فرهنگ لغات و تعب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به برگ بودن: ساز و سامان فراهم بودن . ( ( زین به بشکرند ساکنان اثیر زین ببرگند خازنان سعیر ) ) ( حدیقه، ۲۳۲ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های س ...

پیشنهاد
٠

به بالای کسی بافته نبودن : سزاوار و درخور او نبودن . ( ( این مثابت به هرزه بافته نیست وین به بالای غیر بافته نیست ) ) ( حدیقه، ۶۰۵ ) ( فرهنگ لغا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به باد دادن : کنایه از نیست و نابود کردن، از بین بردن. ( ( هر که را توبه زین شراب دهند بوی و رنگش به باد و آب دهند ) ) ( حدیقه، ۶۰۵ ) ( فرهنگ لغا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به آب سپردن : در آب انداختن و بیهوده و بی فایده ساختن، کنایه از نیست و نابود کردن است . ( ( گرچه خود را به آب بسپارد مرهبا را هوا نگه دارد ) ) ( ح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به آب دادن : در آب انداختن و بیهوده ساختن، کنایه از نیست و نابود کردن . ( ( هر چه صورت دهد به آبش ده ناله زار در دل خویش نه ) ) ( حدیقه، ۱۸۳ ) ( ...

پیشنهاد
١

آب بردن و تشنه باز آوردن : کنایه از مکار و محیل بودن است . ( ( صدهزاران چو تو به آب برد تشنه بازآورد که غم نخورد ) ) ( حدیقه، ۴۷۰ ) ( فرهنگ لغات ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به آب افکندن : کنایه از از بین بردن و رجوع شود به "به آب دادن" . ( ( هم در آن لحظه اش به آب افکند گفت شه خوب ناید اندر بند ) ) ( حدیقه، ۵۸۴ ) ( ...

پیشنهاد
١

بام و دیوار خز: بام و دیوار خزنده، از بام و دیوار بالا رونده، دزد . ( ( از پی یک دو لقمه ی شور بام و دیوار خز چو گربه و مور ) ) ( حدیقه، ) ( فره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بام فلک :کنایه از آسمان است . ( ( پای کی برنهی به بام فلک باده کی در کشی زجام ملک ) ) ( حدیقه ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بام عالم: کنایه از آسمان، کنایه از فلک عرش. ( ( تودری کاخ و بام عالم را تو سری تخم و نسل آدم را ) ) ( حدیقه، ۲۱۲ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بام چرخ اعظم: فلک عرش. ( ( شرع او را فلک مسلم کرد خانه بر بام چرخ اعظم کرد ) ) ( حدیقه، ۱۸۹ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد ...

پیشنهاد
١

کلاغ سر لانه خودش قارقار نمی کند:[ ضرب المثل ] نفرین به خویشان و نزدیکان سزاوار نباشد.

پیشنهاد
١

مثل اشتر بر نردبان:[ ضرب المثل ] رسوا و آشکار عطار می گوید: در بر آن کار عالی کار خلق اشتری بر نردبان خواهد بُدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مار دم کنده:[ ضرب المثل ] دشمن آسیب دیده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مثل اجل معلق:[ ضرب المثل ] از کلمه معلق معنی لغوی آن اراده نمی شود و از این تعبیر، به ناگاه رسیدن کسی را خواهند که از او کراهت دارند.

پیشنهاد
٢

لگد به گور حاتم زده است:[ ضرب المثل ] به طنز و استهزا یعنی بی نهایت بخیل و ممسک است.

پیشنهاد
٠

گوی از میدان ربودن:[ ضرب المثل ] بر دیگران برتری یافتن

پیشنهاد
١

دهنش بوی شیر میده:[ ضرب المثل ] هنوز کودکی بیش نیست

پیشنهاد
١

دهنش بوی شیر میده:[ ضرب المثل ]هنوز کودکی بیش نیست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مثل آب و روغن:[ ضرب المثل ] نیامیختنی و جمع نشدنی مولانا می گوید: وقت هوشیاری چو آب و روغنند وقت مستی همچو جان اندر تنند مثل ( چو، چون ) آب و روغن ؛ ...

پیشنهاد
١

مثل برج زهرمار:[ ضرب المثل ] نهایت خشمگین

پیشنهاد
١

مثل موش روی قالب صابون:[ ضرب المثل ] به مزاح یعنی مودب نشسته است.

پیشنهاد
١

مثل ستاره سهیل:[ ضرب المثل ] آنکه او را پس از ماه ها یا سال ها می شود دید.

پیشنهاد
٠

مثل پیراهن عثمان:[ ضرب المثل ] دستاویز تهمت و شکوی

پیشنهاد
١

مثل سیب زمینی:[ ضرب المثل ] بی رگ. بی مردانگی و غیرت

پیشنهاد
١

مثل سگ موس موس کردن:[ ضرب المثل ] به تملق و چاپلوسی دنبال یا پیرامون کسی گشتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مثل سگ و گربه:[ ضرب المثل ] دو تن همیشه با یکدیگر به جدال و جنگ و دعوا

پیشنهاد
١

مثل شوربای ناخوشها:[ ضرب المثل ] غذایی بی نمک یا بی مزه

پیشنهاد
٢

مثل سگ حسن دله:[ ضرب المثل ] آنکه بدون دلیل و بی باعثی به هر خانه ای رود.

پیشنهاد
١

مزه دهن کسی را دانستن:[ کنایه ] مقصود او را از گفته او فهمیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نعل ریختن:[ ضرب المثل ] به شتاب رفتن، به چالاکی گریختن مولانا می گوید: حاجتش نبود به سوی که گریخت کز پیش کره فلک صد نعل ریخت

پیشنهاد
١

مگر شش ماهه به دنیا آمده ای ( مگه شیش ماهه به دنیا اومدی ) :[ ضرب المثل ] بسیار شتاب و عجله می کنی.

پیشنهاد
١

مگر سرم را داغ کرده اند:[ ضرب المثل ] دیوانه نیستم تا چنین کنم.

پیشنهاد
٥

مشتری آخر شب خونش پای خودش است:[ ضرب المثل ] در آخر شب چون احتیاج به خریدن متاعی از تنها دکان بازمانده پیدا شود دکاندار گران می فروشد.

پیشنهاد
١

هر چه دارم به بر دارم به بقچه پوست خر دارم:[ ضرب المثل ] پوششی جز آنچه پوشیده ام، ندارم.

پیشنهاد
١

نه پشت دارد نه مشت:[ ضرب المثل ] نهایت ضعیف و بی قوت و بی کس و یار است.

پیشنهاد
١

هیمه تر به کسی فروختن ( هیزم تر به کسی فروختن ) :[ ضرب المثل ] او را در گذشته فریب داده بودن

پیشنهاد
٦

یا زنگی زنگ یا رومی روم:[ ضرب المثل ] بر یک عقیده پا بر جای باش.

پیشنهاد
١

یک روده راست در شکم نداشتن:[ ضرب المثل ] به مزاح، همیشه دروغ گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نخوانده ملا:[ ضرب المثل ] به مزاح یعنی نادانی مدعی