پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
تبعیت ورزیدن:پیروی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۷۸ ) .
تبسط نمودن:گستاخی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۸ ) .
تبدل احوال:دگرگون شدن حال ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۱۱ ) .
تبدل حال:دگرگون شدن حال. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۸۱ ) .
تباین طبیعت:اختلاف طبع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۹ ) .
تباشیر بشر:سپیدی گشاده رویی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۲۲ ) .
تای نان:فرد نان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۱۳ ) .
تأنی کردن:درنگ کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۱ ) .
تأکد پذیرفتن:استوار شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۹۰ ) .
تأدیب ذات:ادب کردن درون. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۲۸ ) .
تأخیر مهمات:پس انداختن کارهای مهم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۰ ) .
تأجیل آمال:مهلت دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۴۴ ) .
تاج مرصع:تاج جواهر نشان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۲ ) .
تاب دادن عنان:برگرداندن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۰۷ ) .
تابخانه:خانه ای که در آن تنور باشد. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۰ ) .
در زبان ترکی به درک کردن: " باشا دؤشمَک" گفته می شود . مثال : مَنِی باشا دؤشموسن . یعنی مرا درک نمی کنی .
پیوند دل:علقه ی قلب. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۴۹ ) .
پیوند پدری:علقه ی ابوت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۲۷ ) .
پیشوای جنود ملاعین:رهبر لشگریان ملعونان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۴۸ ) .
پیشکاری:معاونت، کارگزاری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۱ ) .
پیش کاران:کارگزاران ، معاونان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۹۸ ) .
پیش خاطر نهادن:به ذهن آوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱ ) .
پیش خاطر آوردن:منظور نظر داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۱ ) .
پیشتر شدن:جلوتر رفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۷۴ ) .
پیش بینان:احتیاط کاران. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۵ ) .
پیشانی بودن:گستاخی داشتن ، جسور بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۷ ) . به نظر نگارنده پیشانی بودن ترجمه ی تحت الفظی واژه ی ...
پیشان محفل:بالای مجلس ، صدر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۱۵ ) .
پیش اندیشی:مآل اندیشی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص231 ) .
پیش اندیش:مآل اندیش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۵ ) .
پیش از وقوع:قبل از روی دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۱ ) .
پیش آورد قضا:رویداد تقدیر. ( ( با آنکه عوارض روزگار و پیش آوردقضا اختلاف لیل و نهار او را در طی و نشر ناپروایی می داشت. ) ) ( مرزبان نامه، محمد ر ...
پیرایه فرو گشادن:زیور افگندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۴ ) .
پیرایه ساختن:زینت دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۲ ) .
پهلو بر زمین نهادن:کنایه از خوابیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۶ ) .
پوشیدگان پرده غیب:مستوران حجاب نهان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۵۶ ) .
پنگان بلورین:ظرف از بلور، کنایه از آلت زن. ( ( . . و قطره ای چند سیماب ناب از ابریق عقیق در جوف پنگان بلورین ریخت. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...
پند نگاهداشتن:اندرز شنیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۱ ) .
پنجه ی پلنگ:پنج انگشت پلنگ. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۱ ) .
پلاس ِ تیره:پشمینه ی سیاه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۸۶ ) .
پشت به چیزی دادن:متکی شدن به آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۳۳ ) .
پشت باز دادن:تکیه کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۹ ) .
پسندیده ی عقل:گزیده ی خرد. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۹ ) .
پسندیده خلیقت:نیک سرشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸۱ ) .
پسندیده خلال:نیک خو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۹ ) .
پسندیده خصال:نیک سیرت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۸ ) .
پسندیده حق:مقبول حق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۵۲ ) .
پسندیده ترین:گزیده ترین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۲۹ ) .
پست گردانیدن:فرو افگندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۰۱ ) .
پست پایه:دون رتبه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵۳ ) .
پره ی قبا:دامن قبا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۷ ) .