پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
دکتر کزازی در مورد واژه ی " ویژه" می نویسد : ( ( ویژه در پهلوی در ریخت اپچگ apēčag بوده است و ابزگ abēzag " ا" ، در ریخت پهلوی واژه ، پیشاوندی است که ...
بخارا :دکتر کزازی در ذیل واژه ی " نو بهار" می نویسد : ( ( . "نوبهار " را در معنی بتخانه نیز می توانیم دانست: پرستشگاه های بودایی را که بتکده شمرده می ...
نوبهار :دکتر کزازی در مورد واژه ی " نو بهار" می نویسد : ( ( نوبهار در بیت زیر استعاره آشکار از بانوی سام است . و مام زال . "نوبهار " را در معنی بتخان ...
برف: در پهلوی وفر wafr بوده است . این ریخت هنوز در کردی کاربرد دارد. بیسکویت ویفر یعنی بیسکویتی که مثل برف ترد است. ( ( همه موی و اندام او همچو برف ...
آهو: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آهو" می نویسد : ( ( آهو در پهلوی در ریخت آهوگ āhōg بکار می رفته است . و آهو به معنی زشتی و " آک" و عیب است . ستاک وا ...
خردگی: در پهلوی خورتگیه xwutagīh بوده است . ( ( یکی پهلوان بچه ی شیر دل ؛ نماید ، بدین خردگی ، چیره دل ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال ا ...
واژه ی جلد به معنی : تند، تندوتیز، چابک، چالاک، چست، سریع، شتابناک، فرز . همان واژه ی child انگلیسی است . که در زبان های غربی به معنی کودک کاربرد دار ...
واژه ی جلد به معنی : تند، تندوتیز، چابک، چالاک، چست، سریع، شتابناک، فرز . همان واژه ی child انگلیسی است . که در زبان های غربی به معنی کودک کاربرد دار ...
grizzle :این واژه همان واژه ی ترکی" قَزیل " به معنی موی خاکستری است . از این روی به موی بُز هم که بیشتر به رنگ خاکستری است و از آن سیاه چادر یا نوعی ...
ثواب اندوز:پاداش جو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵ ) .
ثنای فایح:آفرین خوشبو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴ ) .
ثنا و محمدت گفتن :درود و آفرین کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۱۳ ) .
ثنادوست:ستایشگر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵ ) .
ثمره دادن:میوه آوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۰۴ ) .
ثقل احمال:سنگینی بار ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۷ ) .
ثقابت عزم:نافذ بودن اراده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۰۴ ) .
ثفنات زانو:پینه های زانو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۴۹ ) .
ثفل خاییده:تفاله جویده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۴۲ ) .
ثبت گشتن:نوشته شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۶ ) .
ثبت گردانیدن:نوشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۲۰ ) .
ثابت گردانیدن:درست کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۲ ) .
ثابت داشتن:پایدار بودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۵ ) .
تقلب احوال:برگردیدن حالها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 8 ) .
تیغ زدن آفتاب:برآمدن آفتاب. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۷۰ ) .
تیره کردن حقوق: ضایع کردن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۸ ) .
تیر خطا رفتن: به هدف نرسیدن تیر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۶ ) .
تیرگی رای: تاریکی فکر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۵ ) .
تیر چهار پر: تیر دارای چهار پر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۶۳ ) .
تهذیب صفات:پاکیزه کردن صفت ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳۸ ) .
تهذیب پذیرفتن:پاکیزگی یافتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۴۱ ) .
تو گفتی:پنداشتی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۳ ) .
توگویی:پنداری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۳ ) .
توقف ساختن:درنگ کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۲ ) .
توقع بودن:چشم داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۳ ) .
توفیق ازلی:تایید الهی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۳ ) .
توصل طلبیدن:به چاره به چیزی رسیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۷ ) .
توسن طبیعت:وحشی طبیعت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۱ ) .
توسم نمودن:فراست بردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۰ ) .
توسل کردن:نزدیکی جفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 90 ) .
توختن وام:ادای دین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۰ ) .
توانی برتافتن: سستی پذیرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۹ ) .
تواریخ دین: تاریخ های دین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۴۸ ) .
تواتر جماعات: اجماع پیاپی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۷ ) .
تو آمدن: خم شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۰۱ ) .
تنویه جاه: بلند کردن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۴ ) .
تنگی آب: مضیقه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۳۷۶ ) .
تنگ و بند: مضیقه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۸۲ ) .
تنگ مجال: محدود . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۳ ) .
تنگ گردانیدن: در مضیقه گذاشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۲۹ ) .
تنگ آوردن مجال: در تنگنا نهادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۱۳۲ ) .