پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٧٩٧)

بازدید
٢٦,٧١٨
پیشنهاد
١

برو کشکت را بسای: [ عامیانه ، ضرب المثل] برو پی کار خود.

پیشنهاد
١

بر خر مراد خود سوار شدن: [عامیانه ، کنایه ] به هدف خود نائل آمدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برج زهر مار بودن: [عامیانه ، کنایه ] بسیار عبوس وخشمگین بودن.

پیشنهاد
١

برای یک بی نماز در مسجد را نمی بندند: [ عامیانه ، ضرب المثل] کار را به خاطر یک شخص نابه هنجار تعطیل نمی کنند.

پیشنهاد
١

برج زهر مار بودن: [عامیانه ، کنایه ] بسیار عبوس وخشمگین بودن.

پیشنهاد
١

برادری به جا بز غاله یکی هفت صد دینار: [ عامیانه ، ضرب المثل] معامله داد ستد ارتباطی به دوستی ندارد.

پیشنهاد
٦

بزک نمیر بهار می آید کمبزه با خیار می آید: [ عامیانه ، ضرب المثل] و عده سرخرمن به کسی دادن.

پیشنهاد
١

بچه عزیز است و ادب عزیز تر: [ عامیانه ، ضرب المثل] تقدّم عزت ادب در وجود انسان.

پیشنهاد
٤

با یک دست دو هندوانه نمی توان گرفت: [ عامیانه ، ضرب المثل] از دو کار باید یکی را انتخاب کرد وانجام داد.

پیشنهاد
١

با یک تیر دونشانه زدن: [عامیانه ، کنایه ] از یک عمل دو نتیجه گرفتن.

پیشنهاد
١

بالای سیاهی رنگی نیست: [ عامیانه ، ضرب المثل] وضع از این بدتر نمی شود.

پیشنهاد
٢

بالاخانه اش را اجاره داده است: [عامیانه ، کنایه ] عقلش کم است.

پیشنهاد
١

باسیلی صورت خود را سرخ داشتن: [عامیانه ، کنایه ] با وجود تنگدستی ظاهر خود را حفظ کردن.

پیشنهاد
١

با کدخدا بساز ؛ده را بتاز: [ عامیانه ، ضرب المثل] همراه با بزرگ محل شو و آن محله را بچاپ.

پیشنهاد
١

بامجان بم آفت ندارد: [ عامیانه ، ضرب المثل] خطر، متوجه زشت کاران نمی شود.

پیشنهاد
٣

باد در فقس کردن: [عامیانه ، کنایه ] کار بهیوده انجام دادن. به عملی بی فایده مشغول شدن. فردوسی در جایی می گوید: مگوی آن چه هرگز نگفته است کس بمردی مک ...

پیشنهاد
٤

- باد آورده را باد می برد: [ عامیانه ، ضرب المثل] چیزی که به آسانی و رایگان بدست آید به آسانی هم از دست می رود.

پیشنهاد
١

با پنبه سر بریدن: [عامیانه ، کنایه ] بانرمی به کسی آسیب رساندن صدمه زدن. سر را با پنبه می برد ( با پنبه سر بریدن ) :با زبان خوش پدر آدمی را در می آ ...

پیشنهاد
٢

با پای بروی کفش پاره می شود وباسر بروی کلاه: [ عامیانه ، ضرب المثل] در هر حال کار خرج دارد.

پیشنهاد
١

این شتری است که در خانه هرکس می خوابد: [ عامیانه ، ضرب المثل] مرگ برای همه است.

پیشنهاد
١

این کلاه برای سرش گشاد است: [ عامیانه ، ضرب المثل] درخور توانایی ولیاقت او نیست.

پیشنهاد
١

انگشت در سوراخ زنبور کردن: [عامیانه ، کنایه ] برای خود تولید زحمت ودرد سر کردن.

پیشنهاد
١

ایراد بنی اسرائیلی گرفتن: [عامیانه ، کنایه ] خرده گیری نابه جا و غیر وارد.

پیشنهاد
٠

اگر کاه از تو نیست کاهدان از تو است: [ عامیانه ، ضرب المثل] به آدم پرخور گفته می شود.

پیشنهاد
١

اگر دنیا را آب ببرد فلانی را خواب ببرد: [ عامیانه ، ضرب المثل] بسیار لابالی وبی فکر واندیشه است.

پیشنهاد
١

اگر کاردش بزنی خونش بیرون نمی آید: [ عامیانه ، ضرب المثل] از زیادی خشم غضب.

پیشنهاد
٠

اگر در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است: [ عامیانه ، ضرب المثل] از موقیعت نباید سوء استفاده کرد. در موردی گفته می شود که کسی از محبت دیگری سوءاستف ...

پیشنهاد
١

اسب راگم کردن وپی نعلش گشتن: عامیانه ، کنایه ] اصل رااز دست دادن و به دنبال فرع آن گشتن.

پیشنهاد
١

از کیسه خلیفه بخشیدن: [عامیانه ، کنایه ] از مال وثروت دیگران اعطا کردن از کیسه خلیفه می بخشد از مال دیگران حوالت عطا می کند نظیر: خرج که از کیسه مهم ...

پیشنهاد
١

از هول حلیم توی دیگ افتادن: [عامیانه ، کنایه ] از زیادی طمع عجله به جای سود بردن زیان دیدن.

پیشنهاد
٢

ا ز کاه کوه ساختن: [عامیانه ، کنایه ] چیز کوچک وبی اهمیت را بزرگ جلوه دادن

پیشنهاد
٢

از این ستون به آن ستون فرج است: [ عامیانه ، ضرب المثل] در انتظار بیش آمد ناگوار همیشه باید امید وار بود.

پیشنهاد
١

احترام امام زاد ه با متولی آن است: [ عامیانه ، ضرب المثل] احترام هر کس را باید نزدیکان او حفظ نمایند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

واژه ی واحد از زبان عربی به زبان های غربی رفته و به one تغییر یافته است .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ترکی به مدفوع پرندگان" زیل"گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در زبان ترکی به آغوز که بعد از زاییدن گاو و گوسفند از اولین شیر دوشیده شده تهیه می شود" کاْلا kala گفته می شود و تلفظ فارسی آن هم می شود کاله امروزه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرزنش در زبان ترکی می شود. " دانّاخ". و سرزنش کردن می شود "دانّاماخ" .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرزنش کردن در زبان ترکی می شود "دانّاماخ" و سرزنش هم می شود. " دانّاخ".

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

واژه ی" آغوز" یا "آغیز " تغییر یافته ی واژه ی آغاز فارسی از فارسی به ترکی یا برعکس می باشد. یعنی ممکن است آغاز از فارسی به ترکی رفته و به آغوز تبدیل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بسمه تعالی منظور از عبارت " امت وسط " در قرآن چه می تواند باشد ؟ عبارت " امت وسط یک بار در قرآن آن هم در آیه ی 143 سوره ی بقره به کار رفته است . وَک ...

پیشنهاد
٧

آیه 13 سوره کهف. نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ ۚ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی ترجمه ی آیه :این ما هستیم ...

پیشنهاد
٢

اجاق پدر راروشن نگه داشتن:فرزند داشتن، که بیشتر منظور فرزند پسر داشتن است.

پیشنهاد
٠

آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند:پنهان کردن مطلب - بی سر وصدا انجام دادن کاری

پیشنهاد
٤

آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن

پیشنهاد
١

آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود:از قبل باید فکر آینده بود

پیشنهاد
١

زیر پای کسی علف سبز شدن:انتظار کشیدن بدون نتیجه.

پیشنهاد
١

آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انتظار کشیدن بدون نتیجه

پیشنهاد
١

آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست انجام دهد اما برعکس شد.

پیشنهاد
١

آفتاب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت همیشه پنهان نیست - واقیعت روزی رو خواهدکرد. حقیقت به هر صورتی که آن را پنهان کنند، سرانجام روزی آشکار خواهد شد.