پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٧٩٧)

بازدید
٢٦,٧١٢
پیشنهاد
٠

طناب مفت را کردید خود را به دار زد: [ عامیانه ، ضرب المثل] از هرچه رایگان باشد استفاده می نماید.

پیشنهاد
٠

طوطی وار یاد گرفتن: [عامیانه ، کنایه ] بدون توجه به معنی و مفهوم از بر بودن : نفهمیده حرف زدن.

پیشنهاد
٠

صد سال گدایی کرد امّا شب جمعه را نمیداند: [ عامیانه ، ضرب المثل] کسی که به رموز کار خود آگاه نیست.

پیشنهاد
٢

صلاح مملکت خویش خسروان دانند: [ عامیانه ، ضرب المثل] آنچه را خود مصلحت می بینی انجام بده.

پیشنهاد
٠

صبر ایّوب داشتن: [عامیانه ، کنایه ] بسیار بردبار و صبور بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

صبر ایّوب داشتن: [عامیانه ، کنایه ] بسیار بردبار و صبور بودن.

پیشنهاد
٥١

شتر در خواب بیند پنبه دانه: [ عامیانه ، ضرب المثل] آدمی که آرزوهای دور و دراز داشته باشد. ما در ترکی ضرب المثلی داریم که می گوید : آج طؤیوغ یؤخؤدا ...

پیشنهاد
٠

شیطان را درس دادن: [عامیانه ، کنایه ] باهوش و حیله گر بودن ( جهت منفی ) .

پیشنهاد
١

شورش را در آوردن: [عامیانه ، کنایه ] زیاده روی بیش از حد کردن در کاری.

پیشنهاد
١

شکم گرسنه فتوای خون می دهد: [ عامیانه ، ضرب المثل] به آدم بی ایمان نمی توان اعتماد کرد.

پیشنهاد
١

شیری یا روباه؟: [عامیانه ، کنایه ] پیروز باز گشتی یا شکست خورده؟.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شش ماهه به دنیا آمدن: [عامیانه ، کنایه ] بسیار عجول بودن.

پیشنهاد
٢

شش ماهه به دنیا آمدن: [عامیانه ، کنایه ] بسیار عجول بودن.

پیشنهاد
٤

شتر سواری دولا دولا نداره: [ عامیانه ، ضرب المثل] این کار پنهان شدنی نیست.

پیشنهاد
٠

شریک دزد و رفیق قافله: [ عامیانه ، ضرب المثل] کسی که با طرفین دفاع و نزاء زد و بند داشته باشد.

پیشنهاد
٠

شتر با بارش گم شد: [عامیانه ، کنایه ] به محل بسیار شلوغ گویند.

پیشنهاد
١

شتر دیدی ندیدی: [عامیانه ، کنایه ] آنچه دیدی یا شنیدی بازگو نکن. در موردی گفته می شود که کسی از دوستش یا کسی بخواهد واقعه ای را نادیده بگیرد.

پیشنهاد
١

شب دراز است و قلندر بیدار: [ عامیانه ، ضرب المثل] وقت بسیار است ، شتاب و عجله شایسته نیست.

پیشنهاد
٠

شاهنامه آخرش خوش است: [ عامیانه ، ضرب المثل] باید به پایان کار توجه داشت.

پیشنهاد
٦

شب آبستن است تا چه زاید سحر: [ عامیانه ، ضرب المثل] حوادثی در پیش است باید در انتظار آن بود.

پیشنهاد
١

شال و کلاه کردن: [عامیانه ، کنایه ] آماده شدن : لباس پوشیدن برای بیرون رفتن از منزل.

پیشنهاد

شاخ و شانه کشیدن: [عامیانه ، کنایه ] به خود بالیدن : تظاهر به زورمندی کردن.

پیشنهاد
٠

سیر تا پیاز را برای کسی نقل کردن: [عامیانه ، کنایه ] مطلبی را به طور تفصیل برای دیگری شرح دادن.

پیشنهاد
٠

سیر به پیاز می گوید که پیف پیف چقدر بو میدهی: [ عامیانه ، ضرب المثل] دو مجرم مثل هم یکدیگر را سرزنش می کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سگ کیش کردن: [عامیانه ، کنایه ] کسی را بزور به جایی بردن.

پیشنهاد
٣

سگ صاحبش را نمی شناسد: [عامیانه ، کنایه ] ازدحام و شلوغی زیاد.

پیشنهاد
٠

سری که درد نمی کند دستمال نبند: [ عامیانه ، ضرب المثل] بی مورد برای خود ایجاد مشکل و نگرانی نکن.

پیشنهاد
١

سگ زرد برادر شغال است: [ عامیانه ، ضرب المثل] به لحاظ بدی هر دو مثل هم اند.

پیشنهاد
٠

سرم را بشکن و نرخم را نشکن: [ عامیانه ، ضرب المثل] چانه نزن و قیمت جنس را پایین نیاور.

پیشنهاد
١

سر و گوش آب دادن: [عامیانه ، کنایه ] کسب خبر و اطلاع کردن.

پیشنهاد
٠

سرکه ی مفت شیرین تر از عسل است: [ عامیانه ، ضرب المثل] هر چیزی که رایگان باشد گواراست.

پیشنهاد
٠

سر کیسه را شل کردن: [عامیانه ، کنایه ] سخاوتمند بودن : پول خرج کردن.

پیشنهاد
٠

سر کسی را گرم کردن : [عامیانه ، کنایه ] کسی را مشغول کردن .

پیشنهاد
٠

سرش تو لاک خود بودن : [عامیانه ، کنایه ] کاری به کار کسی نداشتن، در فکر خود بودن.

پیشنهاد
٠

سرد وگرم روزگار و چشیدن : [عامیانه ، کنایه ] تجربه آموختن، آزموده شدن .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سر شاخ شدن : [عامیانه ، کنایه ] درگیر شدن

پیشنهاد
٠

سر پل خر بگیری : [ عامیانه ، ضرب المثل] محل بررسی وگیر افتادن

پیشنهاد
٥

سر پیری و معرکه گیری : [ عامیانه ، ضرب المثل] کسانی که در زمان پیری کار جوانان را انجام می دهند.

پیشنهاد
٠

سر به صحرا زدن : [عامیانه ، کنایه ] از فرط ناراحتی دیار خود را ترک کردن.

پیشنهاد
١

سر به هوا بودن : [عامیانه ، کنایه ] بازی گوش بودن .

پیشنهاد
٠

سر به جهنم زدن : [عامیانه ، کنایه ] بسیار گران تمام شدن.

پیشنهاد
١

سر به سر کسی گذاشتن : [عامیانه ، کنایه ] اورا ناراحت کردن ، با او شوخی کردن.

پیشنهاد
٠

ستاره ی سهیل است : [ عامیانه ، ضرب المثل] دیر دیر دیده می شود – غیبتهای طولانی دارد.

پیشنهاد
١

سبیل کسی را دود دادن : [عامیانه ، کنایه ] کسی را تنبیه کردن – خجل وناراحت ساختن.

پیشنهاد
١

سبیل کسی را چرب کردن : [عامیانه ، کنایه ] به کسی رشوه یا هدیه دادن.

پیشنهاد
١

سال به سال دریغ از پارسال : [ عامیانه ، ضرب المثل] روزگار وموقعیت بهتری در پیش نیست.

پیشنهاد
٢

سالی که نکوست از بهارش پیداست : [ عامیانه ، ضرب المثل] شروع هر کار نمایانگر پایان کار است.

پیشنهاد
١

زیره به کرمان بردن : [عامیانه ، کنایه ] بردن چیزی به محلی که در آنجا فراوان باشد.

پیشنهاد
٠

زینب ستم کش است : [ عامیانه ، ضرب المثل] خانمی که بیشتر از دیگران کارهای سخت وطاقت فرسا انجام می دهد. زینب ستم کش است:به زن یا دختری می گویند که غا ...

پیشنهاد
٠

زیر کاسه ای نیم کاسه ای بودن : [عامیانه ، کنایه ] نقشه ای پنهانی در کار بودن .