لپر

لغت نامه دهخدا

لپر. [ ل ُ پ ِ ] ( اِخ ) شارل. معمار فرانسوی ، مولد پاریس. ( 1761 - 1844 م. ).

فرهنگ فارسی

شارل معمار فرانسوی ( و . پاریس ۱۷۶۱ - ف . ۱۸۴۴ م . ) . وی ستون [ واندوم ] را در پاریس بنا کرد.
معمار فرانسوی . مولد پاریس

گویش مازنی

/leppar/ بزی که گوش های پهن و بلند دارد & زمین آب خیز و هموار - ازتوابع بابل کنار ۳توابع بندپی بابل & سنگ پهن & تلاطم موج آب - سنگ تختی به اندازه ی کف دست در بازی لی لی و لپرکایی ۳پیر و خمیده ۴شل و تنبل

پیشنهاد کاربران

لَپَر :به معنی بد قیافه ، بد هیکل . بزی که گوش های پهن و بلند دارد، ، سنگ پهن ، لَپر در زبان ترکی ( به کنایه ) به دختر بد قیافه و دارای هیکل بزرگ و نامتناسب گفته می شود .
( ( یک کادیلاک لَپرسیاه براقّ، مثل یک خرچسونه میان جمعیت خوابش برده بود و ککش هم نگزیده بود که قالپاقش را کنده بودند. ) ) ( صادق چوبک ، دزد قالپاق )
...
[مشاهده متن کامل]

لپر lappar , ریشه ی لغت لب پر lab par است، لبریز ، برریز، در گویش شهر بابکی به معنی موج زدن یکطرفه مایعی وسر ریز نگهانی در اثر تکان خوردن ظرف است ، شیر لپر خورد واز بادیه رخت لرد ، چقدش کپ شد. یعنی ؛ شیر
...
[مشاهده متن کامل]
در اثر تکان خوردن از قابلمه ریخت بیرون ، یه مقدارش چپه شد ، آب در یا باد، لپر می زند ؛ یاد تو، چون موج بر سرمیزند؛کاش بودی در کنارم، ای پری ؛در هوایت باز ، دل پر می زند

لَپَر، وارونه، لپر کِردن = وارونه کردن ظرف
در گویش فارسی جیرفت
لپر. ( "ل" با آوای زیر، "پ" با آوای زیر ) ، ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، به زمین آبخیزی و جنگلی گفته میشود.
اون زمونای قدیما
اون آدمای با وفا
هنیش بینه رواقه سر
خسه بینه شه کاره سر
تازه چایی افتابه کل
...
[مشاهده متن کامل]

بهار بینه زمینا کل
ورزای پش چو و ازال
لپر و تیل کتنه چال
از تالار نیک صالحی

بپرس