فکل


معنی انگلیسی:
collar, (detachable) collar

لغت نامه دهخدا

فکل. [ ف ُ ک ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) یقه پیراهن که بوسیله دکمه های پیراهن دوخته میشود. ( فرهنگ فارسی معین ) :
اولاً عرض فکلها اینقدر وسعت نداشت
ثانیاً فکر جوانان این قدر لاغر نبود.
بهار.
|| کراوات. ( فرهنگ فارسی معین ). || در تداول عوام ، نیز به پاپیون اطلاق میشود.

فرهنگ فارسی

یخه عاریه، یخه پیراهن که جدادوخته میشود
( اسم ) ۱ - یقه پیراهن که به وسیله دگمه ها دوخته شود : اولا عروض فکل ها این قدر وسعت نداشت ثانیا فکر جوانان این قدر لاغر نبود . ۲ - کراوات .

فرهنگ معین

(فُ کُ ) [ فر. ] (اِمر. ) ۱ - یقة عاریه که با دکمه به پیراهن وصل می شود. ۲ - کراوات . ۳ - موی آراسته و مرتب شدة جلو سر. ۴ - پاپیون .

فرهنگ عمید

۱. موهای مرتب شدۀ جلوی سر.
۲. پاپیون.
۳. کراوات.
۴. [منسوخ] یقۀ پیراهن که با دکمه به آن وصل می شده است.

گویش مازنی

/fekel/ فکل موی جلوی سر

پیشنهاد کاربران

موی آراسته ی نسبتأ بلند، مخصوصاً در قسمت جلوی سر و روی پیشانی بطوریکه اندکی جلب توجه کند
فکل:کراوات.
( ( شیخ محمود: شما درس خوانده های این سال و زمانه همه کافر و مشرکید فکل می زنید و کونتان را با کلوخ پاک می کنید و خیال می کنید همه اش این دنیاست. ) ) ( صادق چوبک، سنگ صبور )

بپرس