پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
پره : لبه، کناره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۷ ) .
پر لطیفه: پر از لطف، نغز. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷ ) .
پر طنین:پر آواز. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۳ ) .
پر شتاب بودن مغز:مضطرب گشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۴ ) .
پرستاران:کنیزکان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۶۸ ) .
پرده نهانی:خفای کامل. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۶ ) .
پرده ناساز:نوای نامیزان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۸۶ ) .
پرده عشاق:نوای عشاق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۸۶ ) . پرده عشّاق: مقامی از مقامات موسیقی ( ( سعدی از پرده عشاق چه خوش می ...
پرده اغانی:نوای سرود ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۳۹ ) .
پرده آبگون:کنایه از آسمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۵ ) .
پر داختن از:فارغ شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۸۳ ) .
پر خداع: بسیار حیله، مکار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۶۶ ) .
پراگنده صحبت: یاوه گو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲۴ ) .
پایه ی نازل: رتبه ی پست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۶۴ ) .
پایه ی زیرین: زینه فرودین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۴ ) .
پایه اول: زینه نخست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۶ ) .
پای . . . نهادن: مسلط شدن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۳ ) .
پای مرد: میانجی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۷۲ ) .
پای لغزیدن: زلت ، عثرت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۸ ) .
پای فرو شدن:باز ماندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۴ ) .
پای دررکاب کردن:ایستادگی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۳۳ ) .
پای دررکاب افشردن:ایستادگی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۰۸ ) .
پای در رکاب آوردن: سوارشدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۵ ) .
پای در دامن کشیدن: ساکن نشستن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۳ ) .
پای به گل فرو شدن:در وحل بازماندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲ ) .
پای به سنگ آمدن:به دشواری برخوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۷۶ ) .
پایان کوه:دامنه کوه ، پایین کوه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۰ ) .
پای از اندازه گلیم بیرون کشیدن:کنایه از تجاوز کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸۲ ) .
پای از حد بیرون نهادن:کنایه از تجاوز کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص30 ) .
پالودن خون دل:زار گریستن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۵ ) .
پالایش دادن:تصویه کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵۸ ) .
پاکیزه منظر:نیکو رخسار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۹ ) .
پاکیزه فکرت:درست اندیش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۲ ) .
پاکیزه طلعت:نیکو رخسار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۱ ) .
پاکیزه صورت:نیکو منظر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲۷ ) .
پاکیزه خلقت:نیک سرشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۱ ) .
پاکیزه پیکر: پاک تن، عفیف . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۲۳ ) .
پاک روشی:نیک رفتاری . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲۲ ) .
پاک روشن: نیک رفتار، عفیف . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲۲ ) .
پاره سنگ مموه:جواهر . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۰۱ ) .
پادشاه شناسی:شناختن ملک . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۵ ) .
پاینده: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پاینده" می نویسد : ( ( پاینده اسم فاعل است از مصدر پایستن" یا "پاییدن" . پاینده در پهلوی پایندگ pāyandag بوده است. ...
شمشیر: دکتر کزازی در مورد واژه ی "شمشیر" می نویسد : ( ( شمشیر در پهلوی samšēr بوده است این واژه را برآمده از safna به معنی آهن دانسته اند که ریختی دی ...
دریغ: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دریغ" می نویسد : ( ( در ریشه و معنای بنیادین دریغ ، م . ک کزازی می انگارد ستاک واژه raik ، در ایرانی باستان ، می تو ...
بی یسار:بی امکان ، بینوا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۴ ) .
بی نهایتی:بی منتهایی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۲ ) .
بیم سر:خوف جان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۴ ) .
بی مسامحتی:بی گذشتی، عدم مدارا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۹ ) .
بیم جان:ترس حیات. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۴۸ ) .
بی مجاملتی:عدم رعایت بی تعارفی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۱۳ ) .