پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٤)

بازدید
١٤,٢٢٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دعوت کردن: خواندن به کار یا مهمانی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۱۴۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دعت عیش: راحت زیست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۳۷۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعای شب: نیایش های شبانه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۰ )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعایم قوایم: ستون های چهار دست و پا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۰۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دشمن دانا: خصم عاقل. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۰ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست یکی کردن: متحد شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دست یازیدن: دست درازی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۶۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستور کار: شیوه عمل. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستورحال: رفتم و روش وضع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۴ ) .

پیشنهاد
١

دست کوتاه کردن: خودداری کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست و پا زدن: تلاش کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست شستن از: دست کشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۳۲ ) .

پیشنهاد
٠

دست در هم دادن: متفق شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۸۷ ) .

پیشنهاد
٠

دست در گریبان آویختن: گلاویز شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۰ ) .

پیشنهاد
٠

دست در گردن آوردن: متفق شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۰ ) .

پیشنهاد
٠

دست در دست نهاده: متفق شده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست در . . . آویختن: وابسته شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست . . . داشتن: مقدم بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۳ ) .

پیشنهاد
٠

دست به خدا برداشتن: متوسل شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۷ ) .

پیشنهاد
٠

دست به اتلاف بر آوردن: ولخرجی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گُل: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گل " می نویسد : ( ( گل با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است. ریختی کهن تر از آن ورته warta می بایست می بوده است ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بخشایش: بخشایش در پهلوی ابخشایشن abaxšāyišn بوده است. ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص . ۳۹۸ )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دستبرد نمودن : هنرنمایی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۹ ) .

پیشنهاد
٠

دست بردن به کسی : تصرف کردن وی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲ ) .

پیشنهاد
١

دست بر سینه. . . نهادن :پذیرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Efendi : این عبارت رایج و مفید از کلمه یونانی قرون وسطی avthentis ( αυθέντης ) به معنی royal گرفته شده است. ( همایونی، شاهوار، شاهانه، ملوکانه، خسرو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٢٨

Server : واژه Server انگلیسی همان تغییر یافته ی سَروَر فارسی به معنی آقاست . این واژه در عربی به سید و در زبان های غربی به Sir بدل شده است . تغییر ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوجه یعنی میوه ای که با وجود رسیده بودن باز هم کال به نظر می رسد مثل گوجه سبز . البته بنده گفتم یکی از معانی گوی در ترکی کال و نارس می باشد. به عنوان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گرگساران: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گرگساران" می نویسد : ( ( گرگساران که نام سرزمینی است در طبرستان ازسه پاره گرگ/سار/ ( = پساوند مانندگی ) /ان ( = ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سیستان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " سیستان " می نویسد : ( ( سیستان که نام دیگر آن نیمروز است ریختی است از سَکِستان، در تازی "سَجستان" به معنی سرزمین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نیمروز: دکتر کزازی در مورد واژه ی "نیمروز " می نویسد : ( ( نیمروز در پهلوی نمروچ nēmrōč، در معنی جنوب است و از آن روی که سیستان جای در جنوب ایران دار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیختن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بیختن" می نویسد : ( ( بیختن در پهلوی وختن بوده است با بن اکنون وز wēz. بر پایه ی هنجارهای زبانشناختی، این مصدر در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سِنْد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " سند" می نویسد : ( ( از دید زبانشناسی ریخت کهن تر هند است، آنگونه که نمونه را در واژه هایی چون " آهن" و" گاه" دیده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دَنْبَر: دکتر کزازی در مورد واژه ی "دنبر " می نویسد : ( ( مای و دَنْبَر که در کنار کابل و هند از آن دو سخن رفته است، دو سرزمین اند که جغرافیایشان به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مای: دکتر کزازی در مورد واژه ی "مای " می نویسد : ( ( مای و دَنْبَر که در کنار کابل و هند از آن دو سخن رفته است، دو سرزمین اند که جغرافیایشان به درستی ...

پیشنهاد
٠

دست باز گرفتن : رها ساختن ، منصرف شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۲۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست باز چیدن: دست کشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۰۳ ) .

پیشنهاد
٠

دست از کسی داشتن: رها کردن وی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۳۰ ) .

پیشنهاد
٠

دست از کار . . . داشتن: امتناع ورزیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریده شدن: پاره گشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۶۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریای سیماب:دریای جیوه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۲۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یافتن کار:تداک کردن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در هم دوخته:پیوسته. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۶۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در هم دوختن:بخیه زدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۶۱ ) .

پیشنهاد
٠

در هم افشرده:منقبض. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۶۱ ) .

پیشنهاد
٠

درة التاج ملک:گوهر افسر پادشاهی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

درویش دار:فقیر نواز. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۵ ) .

پیشنهاد
٠

روغ کسی را به راست گرفتن:باور داشتن ناراست وی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دروغ شمردن:ناراست پنداشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۴ ) .

پیشنهاد
٠

دروغ به راست برگرفتن:باور داشتن ناراست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۳ ) .