پیشنهادهای علی باقری (٣٨,٧٦٧)
به اشتهای دیگران نان خوردن: [ کنایه، عامیانه ] با امکانات دیگران کاری را انجام دادن.
تا کور اسلحه کند جنگ تمام شده: [ ضرب المثل، عامیانه ] درباره مردم نا زرنگ و آهسته کار می گویند.
از دعای گربه سیاه باران نمی آید ( به دعای گربه سیاه باران نمی بارد ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] چون کسی به ناحق زبان به نفرین بگشاید به ریشخند چنین گوی ...
از قاطر پرسیدند بابات کیست؟ گفت ننه ام مادیان است: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد کسانی می گویند که فقدان شخصیت یا اصل و نسب خود را با تفاخر به انتسا ...
از قایم کاری کار عیب نمی کند: [ ضرب المثل، عامیانه ] معمولا در ریشخند کسی می گویند که در احتیاط نشان دادن افراط می کند یا به این خاطر دست به اعمالی م ...
از نخورده بگیر بده به خورده: [ ضرب المثل، عامیانه ] طمع و حرص افراد دارا بیشتر از مردم نادار است. آنکه طعم چیزی را نچشیده نمی داند از چه محروم است ام ...
اسب اسکندر هم گاهی سکندری می رود: [ ضرب المثل، عامیانه ] حتی برای آن ها که به لغزش ناپذیری معروف و مشهور هستند نیز گاهی ممکن است لغزشی پیش آید.
خانه گرگ بی استخوان نمی شود: [ ضرب المثل، عامیانه ] برای مواجهه با حقایق و واقعیات آماده باید بود.
روز از نو روزی از نو: [ کنایه، عامیانه ] همه چیز را یک بار دیگر از نو تکرار باید کرد.
از دنده چپ پا شدن: [ کنایه، عامیانه ] سخت عبوس و ترشروی و کم حوصله بودن.
تو بزا تا من بزرگش کنم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد امری می گویند که انجام دادن آن مستلزم اقدامی دیگر است که باید قبل تر انجام شود.
شیر بی یال و دم و اشکم: [ ضرب المثل، عامیانه ] هر چیز فاقد اجزای اصلی و اساسی. هر چیزی که از آن تنها نامش باقی مانده باشد.
تو اسمش را بگذار تا من صداش کنم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد امری می گویند که انجام دادن آن مستلزم اقدامی دیگر است که باید قبل تر انجام شود.
من از بهر حسین در اضطرابم تو از عباس می گویی جوابم؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] پاسخی که داده ای به سوال من مربوط نیست.
سال ها بگذرد و شنبه به نوروز افتد: [ ضرب المثل، عامیانه ] تصادف و اتفاق خوب چیزی نیست که همه روزه اتفاق بیفتد. مدتی باید بگذرد تا حادثه خوبی رخ دهد.
نه خری افتاده نه خیکی دریده: [ کنایه، عامیانه ] حادثه غیرقابل جبرانی رخ نداده و کار از کار نگذشته است. نظیر: نه تغاری شکسته نه ماستی ریخته. شعر از ...
امشب همه شب کمچه زدی حلوا کو؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] از آن همه تلاش و تقلا چه بهره ای برداشتی؟ نظیر: آن همه چریدی کو دنبه ات؟
اکبر ندهد خدای اکبر بدهد: [ ضرب المثل، عامیانه ] روزی دهنده خدا است.
اگر شریک خوب بود خدا هم شریک می گرفت: [ ضرب المثل، عامیانه ] در رد پیشنهاد مشارکت می گویند
حرف من ریش سفید را قبول نمی کنی عرعر الاغ را قبول می کنی؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] :پیرمردی نزد جوانک همسایه که به امانت گرفتن خر او آمده بود سوگند می ...
امامزاده تا معجز نکند کسی به زیارتش نمی رود: [ ضرب المثل، عامیانه ] برای آنکه شخص مورد احترام و توجه قرار گیرد باید اثری وجودی از خود نشان دهد.
اگر چوپان بخواهد از بز نر هم می دوشد: [ ضرب المثل، عامیانه ] آنچه ناممکن را ممکن می کند خواست قلبی انسان است.
امسال برای یکی مان زن بگیر سال دیگه برای داداشم: [ ضرب المثل، عامیانه ] عبارت را معمولا در جواب کسی می آورند که به خیال خود زرنگی کرده با نادان شمردن ...
یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که صد تا عاقل نمی توانند بیرون بیاورند: [ ضرب المثل، عامیانه ] یکی از سر بی فکری و نادانی عملی می کند یا سخنی می گوید ...
برف انبار کردن: [ کنایه، عامیانه ] نزد خود به امید حساب های غیرقابل وصول دل خوش داشتن
شتر که افتاد جهازش بار قاطر است: [ ضرب المثل، عامیانه ] مردم حقیر اگر از مرگ بزرگان زیان نبینند باری سود نیز نخواهند برد.
از چنگ دزد در آوردن و به چنگ رمال انداختن: [ ضرب المثل، عامیانه ] یکی را از بدی رهانیدن و به بدتری دچار کردن.
چشمش به دبه روغن افتاد زاییدنش گرفت: [ ضرب المثل، عامیانه ] به محض آگاهی از وجود چیزی برای استفاده از آن دندان تیز کردن.
گذر پوست به دباغخانه می افتد: [ کنایه، عامیانه ] مثلی است که به تهدید یا تنبیه می گویند یعنی سرانجام تو نیز روزی گرفتار خواهی شد.
اگر از درد بی گوشتی بمیرم کلاغ از روی قبرستان نگیرم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در بلند طبعی و عالی همتی خویش این مثل را می آورند و شاید آن را به قیاس ای ...
شاخ بز چنگال میش قبله به پیش الله اکبر: [ ضرب المثل، عامیانه ] در حالت کنایی به نماز و عبادت ظاهرسازانه و فاقد اعتقاد و ایمان گفته می شود.
امتحان را گربه نخورده: [ ضرب المثل، عامیانه ] می توان همه چیز را ابتدا آزمود.
حالا امامزاده ای که خودمان ساختیم دارد به کمرمان می زند: [ ضرب المثل، عامیانه ] کسی که دست پرورده خود ماست اکنون به دشمنی با ما برخاسته.
برای یک شپش لحاف را بیرون انداختن : [ کنایه، عامیانه ] اسرافی نا لازم و ابلهانه
دندانی را که درد می کند باید کند انداخت دور : [ ضرب المثل، عامیانه ]موجودی را، به هر اندازه که وجودش عزیز باشد، چون سبب آزار شخص شود، باید ترک کرد.
پارسال سوخته امسال جراحتش می آید : [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی عکس العمل نشان می دهد که از اصل قضیه مدت ها گذشته است.
اگر قدش چهار انگشت بلندتر بود ادعای خدایی می کرد : [ ضرب المثل، عامیانه ]اگر ادعاهای بزرگ نمی کند به جهت فراهم نبودن علل و اسباب کار است نه به سبب بی ...
اندک دان بسیار گو است : [ ضرب المثل، عامیانه ]بسیارگویی و پر حرفی نشانه کم دانشی است.
بر سر اولاد آدم هر چه آید بگذرد : [ ضرب المثل، عامیانه ]بر سختی ها باید صبر کرد.
این حرف ها برای حسنک نان نمی شود : [ ضرب المثل، عامیانه ]از این سخنان نتیجه ای به درد بخور به دست نمی آید.
اول می کشند بعد می شمارند : [ ضرب المثل، عامیانه ]روباهی وحشت زده می گریخت. پرسیدند: از چه می گریزی؟ گفت: روباه هایی که سه تخم داشته باشند می کشند. ...
اول آخور را ببند بعد گاو را بدزد : [ ضرب المثل، عامیانه ]قبل از اقدام به هر کاری باید به آماده کردن زمینه و فراهم آوردن اسباب آن پرداخت.
اسب و خر را که یک جا ببندند اگر هم بو نشوند همخو می شوند! : [ ضرب المثل، عامیانه ]یعنی مجالست و همنشینی موثر است.
خر به چوب و ترکه اسب نمی شود ( خر به زدن اسب نمی شود ) : [ ضرب المثل، عامیانه ]کودک را اگر استعداد فراگیری نباشد، تنبیه بدنی او را ابله تر خواهد کرد.
از پای لنگ چه سیر و از دست گرسنه چه خیر؟: [ ضرب المثل، عامیانه ]از آن که اسباب فراهم ندارد توقع انجام کار نباید داشت.
از این شاخه به اون شاخه پریدن : [ کنایه، عامیانه ]مثل کسانی است که در موقع محکوم شدن در بحث به مسئله دیگری گریز می زنند.
آدم گرسنه خواب نان سنگک می بینه : [ ضرب المثل، عامیانه ]یعنی هر کس در خیال چیزیست که ندارد.
این رشته سر دراز دارد : [ ضرب المثل، عامیانه ]این ماجرا به این زودی ها پایان نخواهد پذیرفت. این امر به درازا خواهد کشید.
اول رفیق دوم طریق : [ ضرب المثل، عامیانه ]پیش از اقدام به هر کاری باید همراه و هم قدم پیدا کرد.
این در به این پاشنه نمی ماند ( در همیشه بر یک پاشنه نمی چرخد ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] وضع همیشه بر این قرار نخواهد ماند.