پیشنهادهای علی باقری (٣٨,٧٦٧)
پهلو از دامن ندانستن: نظیر "" هرّّ را از بّر نشناختن و تشخیص ندادن "است به معنی به کلی عامی بودن و هیچ ندانستن است. در منتهی الارب آرد"هو لا یعرف ا ...
پوستین پیش گرگ دوختن: کنایه از کار بیهوده کردن است. ( ( پیش صر صر چراغ چه افروزم پوستین پیش گرگ چون دوزم ) ) ( حدیقه، ۴۱۶ ) ( فرهنگ لغات و تعبیر ...
پوستین به گازر دادن: استاد مدرس رضوی در تعلیقات صفحه ۱۲۳ این کنایه را به معنی دور کردن لباس انانیت و کبر و حواجس نفس و خطرات طبیعت بشری از نفس آورده ...
پوستین افکندن: پوست افکندن کنایه از اندیشیدن و هراسیدن است. اما این معنی مناسب نیست و از پوست بیرون آمدن کنایه است کشف راز و احوال خود کردن و ترک دن ...
پنبه از گوش بیرون کردن: پنبه از گوش بیرون کردن یا پنبه از گوش بر کشیدن یا پنبه از گوش برداشتن یا پنبه از گوش بیرون آوردن یا پنبه از گوش درآوردن. یعنی ...
پنبه را به پنبه فروش باز دادن: مثل است. ظاهر را به ظاهربین واگذار کردن. ( ( باقیی در بقای معنی کوش پنبه رو باز ده به پنبه فروش ) ) ( حدیقه، ۱۳۸ ) ...
پشت کاف: در بیت زیر عبارت از خمیدگی پشت است . ( ( زانکه از روی لاف روز مصاف نتوان کرد پشت کاف چو قاف ) ) ( حدیقه، ۵۸۸ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات م ...
پشت خفتن: پشت خم دادن؛ کنایه از تواضع و فروتنی کردن. در بیت زیر به معنی پشت خم کردن و شرمنده شدن از گناه است . ( ( گفت عیسی چرا نرفتی تو پشت چون د ...
ایپ در زبان ترکی به طناب گفته می شود. معمولا ایپ به طنابی گفته می شود که جهت آویزان کردن لباس شسته شده استفاده می شود و همچنین به طنابی گفته می شود ب ...
down :واژه ی down انگلیسی همان واژه ی " دون " عربی و فارسی است این واژه را در "دون همت " به معنی دارنده همت پایین ، و "دون پایه" به معنی دارنده درجه ...
آب از بنه تیره است: [ کنایه، عامیانه ] عیب یا مانع در پایه و اصل است.
پته اش روی آب افتادن: [ کنایه، عامیانه ] رسوا شدن، رازش آشکار شدن
چراغ کسی تا صبح نمی سوزد ( چراغ هیچ کس تا صبح نمی سوزد ) : [ کنایه، عامیانه ] خوشبختی های این جهان پایدار و دایمی نیست.
خشت بر آب زدن: [ کنایه، عامیانه ] کاری بیهوده و عبث کردن ابن یمین می گوید: در عشق تو بر دل رقم صبر کشیدن چون خشت زدن بر زبر آب روان است
خس را در چشم دیگران می بیند و شاه تیر را در چشم خود نمی بیند: [ ضرب المثل، عامیانه ] ماخوذ از انجیل متی: چون است که خس را در چشم برادر خود می بینی و ...
سر نعل اسب قنبر علیخان جنگ می کنند: [ ضرب المثل، عامیانه ] در کاری ناچیز یا امری که نفع دیگری در آن است، جنگ و جدال دارند.
قاف تا قاف: [ اصطلاح، عامیانه ] از یک سر تا سر دیگر این جهان حافظ می گوید: ببر ز خلق و ز عنقا قیاس کار بگیر که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است نظیر: ...
کاسبی کاه سابی است: [ ضرب المثل، عامیانه ] در کسب نباید از سودهای خرد و اندک چشم پوشید.
گاومان زاییده است: [ ضرب المثل، عامیانه ] ضرر یا خرجی متوجه ما شده است.
لب گزیدن: [ اصطلاح، عامیانه ] نهایت پشیمان شدن حافظ می گوید: بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
هر تیری در ترکش داشتن انداختن: [ کنایه، عامیانه ] همه اسباب رسیدن به مقصود را به کار بردن، همه دلیل های خود را گفتن
یک پا پیش و یک پا پس گذاشتن: [ ضرب المثل، عامیانه ] مردد و دو دل بودن مولانا می گوید: پای پیش و پای پس در راه دین می نهد با صد تردد بی یقین
مار خوش خط و خال : [ کنایه، عامیانه ] ظاهری خوب و باطنی زشت دارد.
مگر شما را خانم زاییده ما را کنیز: [ ضرب المثل، عامیانه ] چرا خود را بر ما برتری می دهید؟ برای چه سهم بیشتری برای خود می خواهید؟
خدا به ابابیل پوستین داده: [ ضرب المثل، عامیانه ]چیز ندیده بی ظرفیت را ناگهان نعمتی نامنتظر نصیب افتاده است.
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست: [ ضرب المثل، عامیانه ]اگر نمی توانی از راه بذل مال مردم داری کنی، از طریق محبت و مهربانی چنین کن.
بی ابر باران کردن: [ کنایه، عامیانه ]بی انگیزه و بدون دلیل خشم گرفتن یا گریستن بی ابر باران کردن ؛ بی محرک و باعثی ورزیدن کاری. نزده رقصیدن.
پینه دوز به حرف ارسی دوز نمی شود: [ ضرب المثل، عامیانه ] تا تجربه علمی در کار نباشد تخصص حرفتی به دست نمی آید.
احتیاج مادر اختراع است: [ ضرب المثل، عامیانه ] تا نیازی نیفتد، چیزی اختراع نمی شود.
اجل شتری است که در خانه همه می خوابد: [ ضرب المثل، عامیانه ] شتر در این جمله فقط تمثیلی از مرگ نیست بلکه یک اعتقاد رایج عامیانه بر این است که اگر شتر ...
از آتش خاکستر عمل می آید: [ ضرب المثل، عامیانه ] معمولا از مردم خوب و خوش طینت فرزندانی با خوی مخالف به ظهور می رسد.
بعد از مرگ بلال مگر کسی اذان نگفت؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] در تخطئه کسی گویند که از فرط خودبینی و نخوت خیال می کند فلان امر که در تخصص اوست با او آغا ...
ابرو ترش کردن: [ کنایه، عامیانه ] حالتی بسیار جدی به قیافه خود گرفتن. عبوس شدن
تاریکی و اشاره ابرو: [ کنایه، عامیانه ] امری لغو و بدون نتیجه
اجل برگشته می میرد نه بیمار سخت: [ ضرب المثل، عامیانه ] از آنجا که هیچ کس تا اجلش فرا نرسیده باشد، نمی میرد، بسیار اتفاق می افتد که بیمار مشرف به مرگ ...
عروس نمی توانست برقصد می گفت اتاق کج است ( عروس نمی تونست برقصه می گفت زمین کجه ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] چون بینند کسی ناتوانی خود را در امری توجیه ...
ملانصرالدین صنار می گرفت سگ اخته می کرد یک عباسی می داد می رفت حمام: [ ضرب المثل، عامیانه ]به مزاح درباره کسی می گویند که زیان حاصل از کار و کسبش بیش ...
لال را چه به اذان گفتن: [ ضرب المثل، عامیانه ] در هر امری توانایی و استعداد لازم است.
احمدک خوشگل بود آبله درآورد خوشگل تر شد: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که کراهت منظر چیزی بر اثر پیشامدی نامنتظر دو چندان شود، یا گرفتاری و رنج موجود ...
ارث گرگ مرده به کفتار می رسه: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که ناکسی جانشین ناکس دیگر می شود و نابکاری های او را دنبال می کند، این مثل را می آورند.
از پا راه بروی کفش پاره می شود از سر کلاه: [ ضرب المثل، عامیانه ] این راهی است که به هر صورت نباید رفت، چرا که جز زیان نتیجه ای عاید نخواهد شد.
اجل که آمد در نمی زند: [ ضرب المثل، عامیانه ] لحظه وقوع مرگ قابل پیش بینی نیست. مرگ بی خبر از راه می رسد.
از ده تخته نمد یک لچک حریر در نمی آید: [ ضرب المثل، عامیانه ] از نا اصل توقع نیکو نباید داشت.
از اسب پایین آمدن و بر خر نشستن: [ ضرب المثل، عامیانه ] مقام و موضعی مناسب و چشمگیر را برای خاطر چیزی نامناسب و بی ارزش از دست دادن. چیزی اصیل و شری ...
از آن بیدها نبودن که از این بادها بلرزد ( از آن بیدها نبود که به این بادها بلرزد ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] در استقامت و پایمردی خود یا دیگران به این ...
اول استشاره بعد استخاره: [ ضرب المثل، عامیانه ] در امور مشورت با عاقلان بر استخاره رجحان دارد.
سرطان گرم و اسد بدنام است: [ ضرب المثل، عامیانه ] مترادف با این است که همه ماه ها خطر دارد، بدنامیش صفر دارد.
از ریش برداشتن رو سبیل گذاشتن: [ کنایه، عامیانه ] عملی بی نتیجه و بی منطق انجام دادن. ما در ترکی ضرب المثلی داریم که می گوید : حسنین بؤرکون حسینین ب ...
از اسب افتاده ایم از اصل که نیفتادیم: [ ضرب المثل، عامیانه ] اگر به فقر گرفتار آمده ایم، باری اصالت و شخصیت مان بر جای است.
زمین که سخت شد گاو از چشم گاو می بیند: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که کار به اشکال می انجامد، هر کسی علت را در تساهل همکار خویش می جوید. شهر یار گ ...