پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٢٨,٩٦٨
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم Jesse از زبان عبری باستان می آید و شکل اصلی اش יִשַׁי ( تلفظ: Yishai ) بوده. در عبری دو برداشت معنایی رایج دارد: هدیه / عطیه – چیزی که داده شده. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نوشته تورات عوص نام سرزمینی است که ایوب و خانواده اش در آن زندگی می کرد . در سرزمین عوص مردی زندگی می کرد به نام ایوب . او مردی بود درستکار و خدا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدخ عضل ؛ جدایی واقع در پیوستگی عصب سر از درازا و شکستن سر باشد کذا فی بحرالجواهر. و در شرح قانونچه گوید اگر آن جدایی از درازای عصب باشد آن را شق نام ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهشت شداد ؛ بهشت که شداد بساخت. ارم. رجوع به ارم شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدائد دهر ؛ سختی های روزگار. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

ملائک غلاظ و شداد ؛ ملائکه دلیر و نیرومند: علیها ملائکة غلاظ شداد. ( قرآن 6/66 ) .

پیشنهاد
٠

قسمهای غلاظ و شداد ؛ قسمهای محکم. سوگندان مغلظه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد ملک ؛ نیرومند گرداندن پادشاهی : شداﷲ ملکه ؛ قوی گرداند خدای ملک او را. ( از ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد وثاق ؛ استحکام واستوار کردن وثاق.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد و مد ؛ شدت و کشش : با شد و مد گفتن ؛ با طول و تفصیل و فصاحت و بلاغت بیان کردن. ( از فرهنگ نظام ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استاد شد ؛ آنکه با مراسم خاص میان کسی را که خواهد در حلقه اهل فتوت وارد و جزء فتیان شود ببندد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- شد طبیعت ؛ بند آوردن اسهال.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد عضد ؛ قوت دادن بازو را. ( از اقرب الموارد ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد رحال کردن ؛ از جایی به جایی دیگر کوچ کردن. کنایه از سفر است. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد رحال ؛ بستن بار برای رفتن به جایی. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدالمئزر ؛ کنایه از پرهیز کردن از زنان و کوشش نمودن در کار است. ( منتهی الارب ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدالمئزر ؛ کنایه از پرهیز کردن از زنان و کوشش نمودن در کار است. ( منتهی الارب ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدالنهار ؛ کنایه از وقت ارتفاع نهار و بلندی روز. شدالضحی. ( ناظم الاطباء ) . بالا برآمدن روز. ( از اقرب الموارد ) . روز دور برآمدن. ( تاج المصادر بیه ...

پیشنهاد
٠

به شد و مد رفتن ؛ کنایه است از بازخرامیدن به ناز و غرور. ( آنندراج ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدالضحی ؛ شدالنهار است. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدالعقده ؛ محکم کردن گره را. ( از اقرب الموارد ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد کردن ؛ دراز کردن. کشیدن.

پیشنهاد
٠

شد کردن زمزمه ؛ دراز کشیدن زمزمه. ( ناظم الاطباء ) : با اهل درد زمزمه را شد نمی کنند دل بلبلان به ناله مقید نمی کنند. میرزا طاهر وحید.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد مخالف ؛ نعره ای که پهلوان در هنگام کشتی وقت غلبه کشد. ( فرهنگ نظام ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمد و شد کردن ؛ آمد و رفت کردن و بسیار رفتن به جایی و تردد بسیار نمودن. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شد پهلوان ؛ آواز بلندی که کشتی گیران در اول گرفتن کشتی برکشند. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص شخیص ؛ سرکار عالی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخوده روی ؛ خراشیده رخسار. رخسار به ناخن کننده. شخوده رخ : شخوده روی برون آمدم ز خانه به کوی به رنگ چون شبه کرده رخی چو نقره خام. فرخی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رخ شخوده ؛ خراشیده روی. رخساره در ماتم کسی به ناخن کنده : دلبرانند بر سر کویش زلف ببریده رخ شخوده هنوز. خاقانی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخوده رخ ؛ روی مجروح. که گونه ها را به ناخن مجروح کرده باشد. خراشیده رخسار : همه رفت غلطان بخاک اندرا شخوده رخان و برهنه سرا . فردوسی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخوده دل ؛ دل ریش. خراشیده دل : برفتند و شبگیر بازآمدند شخوده دل و پرگداز آمدند. فردوسی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخصیت حقوقی ؛ حالت و خصوصیت شخص حقوقی. و در حقوق جدید شخصیت حقوقی و قانونی با پیدایش شخصیت طبیعی آغاز و با از بین رفتن شخصیت طبیعی صرف نظر از نژاد و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احوال شخصیة ؛ مسائل مربوط به شخص از نظر تابعیت و سن و جنسیت و ولادت و فوت و ازدواج و طلاق. رجوع به احوال شخصی شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباس شخصی ؛ در تداول عامه مقابل لباس رسمی است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین شخصی ؛ که کرایه نباشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه شخصی ؛ که استیجاری نباشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص حقوقی ؛ شخص اعتباری. در اصطلاح حقوقی مؤسسه یا انجمن یا گروهی از افراد ناس ( جدا از شخصیت خودشان ) که موضوع حق و تکلیف قرار گرفته باشند. به عبارت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص ثالث ؛ در دعاوی فرد سومی است جز از طرفین دعوی. در آئین دادرسی کسی را گویند که خود یا نماینده اش در مرحله دادرسی که منتهی به صدور حکم یا قرار شده ...

پیشنهاد
٠

شخص اول مملکت ؛ رئیس حکومت. رئیس دولت.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص اعتباری ؛ شخص حقوقی ، در اصطلاح حقوقی مؤسسه یا شرکت یا انجمن که قانون مانند افراد طبیعی برای آن شخصیت حقوقی مستقل قائل شده است. ( از الموسوعة ال ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفاعیل خمسه ؛ عبارت از مفعول به ، مفعول معه ، مفعول فیه ، مفعول له و مفعول مطلق است. و رجوع به همین کلمه ها شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درد مفاصل ؛ درد بندگاه ها. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . دردی که بر یکی از مفاصل مثلاً زانو، آرنج ، مچ پا وجز آن عارض شود : شراب سپید و تنک خداوند ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باد مفاصل ؛ در تداول ، روماتیسم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داءالمفاصل ؛ درد مفاصل. وجع مفاصل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به ترکیب بعد شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفاصا حساب ؛ به معنی مفاصاست. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفارقات نوری یا نوریه ؛ مفارقات محض ، عقول ، از آن جهت چنین نامیده می شوند که هم به فعل و هم به وجود نیازی به ماده ندارند و برخلاف نفوس که وجود مستقل ...

پیشنهاد
٠

مفارقات نوری یا نوریه ؛ مفارقات محض ، عقول ، از آن جهت چنین نامیده می شوند که هم به فعل و هم به وجود نیازی به ماده ندارند و برخلاف نفوس که وجود مستقل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- مفارقات محض یا محضه ؛ عقول اند که آنها را مفارقات نوریه نیز گویند. و رجوع به ترکیب بعد و فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی و فرهنگ علوم عقلی تألیف سجادی ...

پیشنهاد
٠

مفارقات عقلیه ؛ عقول. ( فرهنگ علوم عقلی تألیف سجادی ) . و رجوع به مفارقات محض شود.

پیشنهاد
٠

مفارقات علویه ؛ عقول و نفوس. ( فرهنگ علوم عقلی تألیف سجادی ) .