به سر شدن

فرهنگ معین

( ~. شُ دَ ) (مص ل . ) به پایان رسیدن ، تمام شدن .

پیشنهاد کاربران

به سر شدن: به سر رفتن، کنایه از اینکه با شوق فراوان رفتن. گویی سر از پا نشناختن .
( ( دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم ) )
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۲۴۳. )

بپرس