پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٤٠٤)

بازدید
٢٦,٣٠١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرآشوب ؛ آشوبنده چون شیر. که چون شیر آشوبگر و غوغافکن است : از صَهیل اسب شیرآشوب او خرگوش وار بس دم الحیضا که شیران ژیان افشانده اند. خاقانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرآفرین ؛ آفریننده شیر بیشه. که شیر راخلق کند. کنایه از خدا که آفریدگار است : گر سگی کردیم ای شیرآفرین شیر را مگمار بر ما زین کمین. مولوی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تند شیر؛ شیر تند. شیر که تند و تیز رود. شیر که تند و خشمگین است : که نتوان ستد غارت از تند شیر. نظامی.

پیشنهاد
٠

جبهه شیر خواب آلوده خاریدن ؛ پیشانی شیر خاریدن. به کاری فوق العاده خطرناک دست زدن : جبهه می خارد بناخن شیر خواب آلوده را آنکه کاوش می کند با سینه افک ...

پیشنهاد
٠

پیشانی شیر خاریدن ؛ کام شیر خاریدن. کام شیر آژدن. پا روی دم مار نهادن. دنبال ببر خاییدن. ( از امثال و حکم دهخدا ) . به کاری بس خطرناک دست زدن : قوت پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مه عید ؛ ماه شب عید رمضان. هلال را که شب عید بینند تا فردای آن را عید بگیرند : ماه منی و عید من و من مه عیدی زآنروی ندیدم که به روی تو ندیدم. خاقانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عید ماه روزه ؛ عید فطر. عید رمضان. عید روزه گشادن. - امثال : همین دو سه روزه تا عید ماه روزه . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُحْرِم ِ عید ؛ آنکه برای عید اضحی احرام کرده باشند : گر محرم عیدند همه کعبه ستایان تو محرم می باش و مکن کعبه ستایی. خاقانی.

پیشنهاد
٠

عید روزه گشادن ؛ عید فطر : نخستین روز از شوال ، عید روزه گشادن است و روزه داشتن بدو حرام است. ( التفهیم ص 252 ) . رجوع به ماده �عید فطر� شود.

پیشنهاد
٠

عید گوسپندکشان ؛ عید اضحی. عید قربان : دهم روز از ذی الحجه عید گوسپندکشان است که حاجیان به مِنی ̍ قربان کنند. ( التفهیم ص 252 ) . رجوع به عید اضحی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عید رمضان ؛ عید فطر. عید روزه گشادن. رجوع به فطر شود : ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به عید رمضان آمد المنة للِّه. منوچهری. معشوقه به نام من و کام دگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شب عید ؛ شبی که روز بعد از آن عید، و بخصوص عید فطر باشد. شبی که هلال را ببینند تا فردای آن راعید بگیرند : شب عید چون درآمد ز در وثاق گفتی که ز شرم طل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جامه عید ( عیدی ) ؛ جامه ای که در روز عید پوشند : بر تن ز سرشک جامه عیدی در ماتم دوستان دلسوزه. خاقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو عید ؛ عیدین. عید اضحی و عید فطر : در روزه بودم از سخن ، او جامه دو عید بر من فکند و عهد مرا عیدوار کرد. خاقانی

پیشنهاد
٠

مردن، از دنیا رفتن ( ( منوچهر را سال شد بر دو شست ز گیتی همی بار رفتن ببست ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص۱۵۶ )

پیشنهاد
٠

دکتر کزازی در مورد "چشم بر هم نهادن " می نویسد : ( ( چشم بر هم نهادن کنایه ای است فعلی از گونهٔ ایما از مردن . ) ) کنایه از مردن. از دنیا رفتن. ( ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکتر کزازی در مورد واژه ی "درشت " می نویسد : ( ( درشت که در معنی سخت و دشوار به کار رفته است، با همین ریخت، در پهلوی کاربرد داشته است. می تواند بود ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دکتر کزازی در مورد واژه ی "گرویدن " می نویسد : ( ( گرویدن در پهلوی وروستن wirawistan بوده است. ستاک واژه، در اوستایی، " ور " است به معنی گزیدن که در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکتر کزازی در مورد واژه ی "ویژه کردن " می نویسد : ( ( در معنی ستردن و پیراستن به کار رفته است . ) ) ( ( جهان ویژه کردم ز پتیاره ها بسی شهر کردم بس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دکتر کزازی در مورد واژه ی " شبدیز " می نویسد : ( شبدیز که ریختی است دیگر از شبدیس نامی است که بر اسپان تیره فام می نهاده اند؛ اسبانی از گونه ی بارگیِ ...

پیشنهاد
٠

دکتر کزازی در مورد عبارت "به نامْ ایزد گفتن " می نویسد: ( ( در بیت زیر از آیینی دیرینه در فرهنگ ایرانی سخن رفته است که در شاهنامه نیز بارها باز تافته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دکتر کزازی در مورد واژه ی " نژاد " می نویسد : ( ( نژاد در اوستایی نِزاتی بوده است و در ایرانی کهن نزاته ni - zāta. زاته، در آن صفت مفعولی است از زادن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکتر کزازی در مورد واژه ی " سینه " می نویسد : ( سینه در پهلوی سینگ sēnag بوده است؛ ستاک واژه سن، می تواند بود که ریختی از زن باشد و به معنی آهن و" سی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکتر کزازی در مورد واژه ی " گورابه " می نویسد : ( گورابه نام جایی بوده استدر چهاره روز راه از مرو شاهجهان. در شاهنامه، گورابه جایی است که خمه ی دودما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بیماری " می نویسد : ( بیماری در پهلوی وماریه wēmārīh بوده است. ) ) ( ( . ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نظر شهید مطهری در مورد : جبر ، تفیض ، امر بین‏ الامرین: "ما یشاء " ( آنچه خدا بخواهد ) در قرآن زیاد به چشم می‏خورد جز آنچه خدا بخواهد چیز دیگری در عا ...

پیشنهاد
٠

نظر شهید مطهری در مورد : جبر ، تفیض ، امر بین‏ الامرین: ( ( "ما یشاء " ( آنچه خدا بخواهد ) در قرآن زیاد به چشم می‏خورد جز آنچه خدا بخواهد چیز دیگری ...

پیشنهاد
٠

نظر شهید مطهری در مورد : جبر ، تفیض ، امر بین‏ الامرین: ما یشاء " ( آنچه خدا بخواهد ) در قرآن زیاد به چشم می‏خورد جز آنچه خدا بخواهد چیز دیگری در عا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلب یم ؛ می را گویند. ( آنندراج ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلب عنقا ؛ اقنع که معنی آن قانعتر است. ( آنندراج ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلب غم ؛ مغ آتش پرست. ( آنندراج از مؤیدالفضلاء ) .

پیشنهاد
٠

شهید مطهری در مورد واژه عبید در آیه زیر می نویسد : آیه 51 سوره انفال. ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهید مطهری در مورد واژه عبید در آیه زیر می نویسد : آیه 51 سوره انفال. ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شهید مطهری در مورد توفی ، وفات و فوت می نویسد : ( ( قرآن " مردن " را " توفی " تعبیر می‏کند که ما هم الان در اصطلاح‏ خودمان می‏گوییم فلانی وفات کرد . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شهید مطهری در مورد توفی ، وفات و فوت می نویسد : ( ( قرآن " مردن " را " توفی " تعبیر می‏کند که ما هم الان در اصطلاح‏ خودمان می‏گوییم فلانی وفات کرد . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صبر یعنی جزع و فزع نکردن در مقابل مصائبی که پیش می‏آید ، ثبات . ( ( و اصبروا ان الله مع الصابرین ) ) .

پیشنهاد
٠

باد کسی خارج شدن : کنایه از اینکه دیگر قدرتش از بین رفت .

پیشنهاد
٠

باد به پرچم کسی وزیدن : کنایه از صاحب‏ قدرت و شوکت بودن و کارها در اختیار وی بودن .

پیشنهاد
٠

تفسیر شهید مطهری از آیه 46 انفال " و لا تنازعوا" با یکدیگر به نزاع و مشاجره بر نخیزید � فتفشلوا که پشت سرش فشل یعنی سستی پیدا می‏کنید ، مثل یک بدن ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تفسیر شهید مطهری از آیه 46 انفال " و تذهب ریحکم " ریح " در لغت عرب یعنی باد ، ولی این کلمه با کلمه " باد " در فارسی خیلی تفاوت دارد یعنی منشأ خیلی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یوم الفرقان به تعبیر قران روز جنگ بدر است . آیه 41 سوره انفال. ۞ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از نظر اهل تسنن‏ "غنم " که بر آن خمس تعلق می گیرد فقط غنائم جنگی است و اهل تشیع‏ می‏گویند به مطلق درآمدهای خالص که در مقابل آن ، انسان هیچ عوضی خرج‏ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( ( " یغفر " از ماده " غفران " است . غفران را معمولا به کلمه " آمرزش " ترجمه می‏کنیم و در فارسی ما کلمه دیگری نداریم که ترجمه کلمه " غفران‏ " باشد . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اثبات " معنایش حبس است . چون کسی را که حبس می‏کنند در یک جا ثابت و ساکن نگه می‏دارند . عرب وقتی می‏گوید " اثبت " یعنی حبس کن ) آیه 30 سوره انفال. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الْحِزْبَیْنِ : دو حزب ، کلمه ( حزب ) به معنای جماعت است اما جماعتی که یک نوع فشردگی داشته باشند. معادل فارسی آن جماعت انبوه می باشد . و نیز حزب به م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِ : از حروف جر که در زبان فارسی همان حروف اضافه هستند . تعدادشان در عربی 17 تا است . به معنی برای ، به خاطرِ ، به جهت اینکه , برای اینکه ، معادل فار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ثم : از حروف عطف . ثم ترتیب با فاصله زمانی زیاد یا کم را می رساند مثال : خوابیدند سپس بیدار شدند ( توقف بین خواب و بیدار شدن می تواند کم یا زیاد بوده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زینت : کلمه ( زینت ) به معنای هر امر زیبایی است که وقتی منضم به چیزی شود، جمالی به او می بخشد به طوری که رغبت هر کسی را به سوی آن جلب می کند. آیه 7 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیٰ عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ۜ ( کهف 1 ) عوَجَاۜ: انحراف و کجی را ، کلمه ( عوج ) - ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ٱلَّذِیٓ : که ، همان کسی که