پیشنهادهای رامین حبیبی (٤١٣)
جمع طریق، راه ها. . . تلفظ: طُرُق
به گمانم حقِ عبور آب از ملک مجاور گویند. حتماً دیده اید در باغات که جوی آب از داخل تمام باغات عبور می کند، احتمالاً این همان "حق مجری" باشد.
در حقوق منفعت دو وصف اصلی دارد: ۱ . تدریجی است. ۲. از عینِ مال نمی کاهد. و ممکن است مادی یا غیر مادی باشد. مادی مثلِ میوۀ درختِ چیده نشده. غیرمادی مث ...
اُبُوَت. توصیه: حواستون به تلفظ واژگانِ به خصوص حقوقی باشه که اشتباه آنهارا تلفظ نکنید. همچنین بر سرِ نگارشِ آنها وسواس به خرج دهید و کلمه ای را که ...
بُنُوَت
شَرَف: حیثیت، آبرو. شُرُف:در معرضِ وقوع، مثلِ �در شُرُفِ مرگ�.
مُقرِض: وام دهنده مُقرَض: وام گیرنده
ارث بردنِ دو شخص از یکدیگر را توارث گویند: مانند پدر و فرزند.
تدبیرها و چاره جویی های لطیف. �پادشاه . . . فرزندان مازاد را . . . . به لطایف الحیلی سرشان را زیر آب می کند. �/دموکراسی یا دموقراضه
حرفهای حاشیه ای، رشته کلام اصلی را جِرّ می دهد. / دموکراسی یا دموقراضه
ظرف سفالین یا غیر آن که آب در آن کنند یا غیر آن/ لغتنامۀ دهخدا
تحریفی است از لفظ زیر که صفت صداهای نازک است. /فرهنگ فارسی
دامپزشکی
ماده ای چسبناک که از جوشاندن استخوان و غضروف و پوست بعضی حیوانات از قبیل گاو و ماهی به دست می آید که پس از خشک شدن رنگش زرد یا تیره می شود و در نجاری ...
عمل کندن و دور ریختن گیاههای هرزه ازمیان کشتزار
حلوایی رقیق از آرد برنج و مغز بادام و شکر.
کُرچ؛ حالت مرغی که آمادۀ خوابیدن روی تخم است.
ظرف فلزی برای نفت یا روغن
شلوار چهارخانه ای
معنای دیگر آن، مرغی است سیاهرنگ.
�ریگی در سُم دارد�/ قلعۀ حیوانات شن نرمی که حاصل شده است از تفتت سنگریزه ها
وقتی تشدید داشته باشد به معنای همت و اراده در جهت نیل به مقصود بکار می رود. مثلاً در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �بیایید همّ خود را صرف کنیم تا محصول یون ...
قیرمالیده ، آغشته به قیر.
در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �حیوانات ناشتائیشان را خوردند و. . . � که میشه خوراکی که بعد از مدتی خورند را گویند. همچون بعد از روزه.
در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �به . . . عکس باسمه ای ملکه ویکتوریا . . . خیره شده بودند. � پس همان عکس چاپی بزرگ منقش دیوار است .
تفتیش، بازدید کردن و. . .
توی کتاب مزرعۀ حیوانات آمده �و در هوا شلنگ برداشتن� ، که گویا حالت دویدن با قدمهای بلند و همزمان پریدن سوی هوا از فرط خوشحالی ست.
جایی که در آن اسلحه ( به معنای عام ) نگاه دارند.
اسلحه و ساز و برگ و چاقو و آلات و ادوات جنگ و نبرد و شکار و قصابی و سلاخی.
پارچه ای نخی، که آن را اندازند و پر از اثاث کنند و بر شانه گره زنند و حمل کنند.
آنچه به وقوع پیوست. آنچه واقع شد. آنچه رخ داد. واقعه، رخداد، حادثه.
پیروزمندانه
در قلعه حیوانات آمده : �سکوئیلر . . . صدای ذیلی داشت. �
آوای گاو
همزمان به سود و به زیان کسی رأی دادن.
به گمانم یعنی به محض آنکه در کتاب قلعه حیوانات دیدم �و به مجردی که از حیز انتفاع بیفتیم با بی رحمی تمام قربانی می شویم. �
بخور و نمیر
واقعیت یا رخدادی که موجب آزار فردی شود. بهش بربخورد.
تَکاهُل؛ به سستی و تعلل گویند.
به معنای چیزی غیرواقعی و دور از واقعیت است. مثلاً قواعد حقوق که مربوط به ضروریات زندگی اجتماعی ( واقعیت ) هستند، برای آنها جایگاهی مقدس و آرمانی متص ...
وَجیْهُ المِلَه؛ کسی که مورد توجه و علاقه مردم است.
وجهی که چند موضوع در آن اختلاف دارند. مثلاً رسیدن به رفاه، از طرق مختلف. این طرق مختلف همان وجه تمایز است .
مُصِراً ؛ با اصرار بتاکید : مصرا خواستار شد . .
به معنای چوپانی نیز هست.
وقتی چیزی رو می دونی اما در بحث کردن برای دفاع از مقصود خودت، باید خودت رو به نفهمی بزنی و مطالب استفهامی بکار ببری.
جمع بلیه. به معنای رنج و سختی.
در نهایت. بنابراین.
افروختگی، روشنایی، اشتغال، شعله ور شدن. "افروزشِ نائره انقلاب"
جمع ترجمه.
کولاک ( به روسی: кула́к ) به دهقانان مرفه و ثروتمند روسی گفته می شود. در گذشته کولاک های روسی شبیه سایر سرمایه داران جهان در محدوده ده خود به استثما ...