تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

مُتِرَصِد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

مثال [کاربرد حقوقی]: این رأی بر اساس آراء مُتَهافِت دو شعبۀ . . . در اینجا مقصود آن است که آرائی ایراد شده اند که هنوز اثبات نشده و قابل استناد و صد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مال و اموالی که از متوفی برای بازماندگان او باقی مانده باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پدر و مادر، والدین. تلفظ: اَبَوَین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

رهن عقدی است که به موجب آن شخصی ( مدیون ) مالی را برای وثیقه یا ضمانت به شخص دیگر ( داین ) می دهد. به گروگذار اصطلاحاً راهن و به گرو گیرنده مرتهن و ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مَطمَحِ نظر؛ جایی یا چیزی که زیر نظر قرار داده شود، معمولاً توسط نقادان و حقوقدانان و سیاستمداران و. . . بخصوص توسط نمایندگان مجلس در خلالِ قانون گذ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به کسی گویند که وصیت کننده او را برای اجرای وصیت خود برگزیده باشد. به معنای جانشین هم هست، مثلاً در تشیع، امام علی وصی پیامبر است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

وقتی تشدید داشته باشد به معنای همت و اراده در جهت نیل به مقصود بکار می رود. مثلاً در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �بیایید همّ خود را صرف کنیم تا محصول یون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تَبَلوُر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تلفظ شخمی آن؛ بِل مَ ءال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

محلی برای عبور عموم مردم، گذرگاه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

غَوامِض جمع غامِض؛ به معنای دشواری هایِ در مسیرِ رسیدن به مقصود. تنگنایی ها، دشواری ها، صعب ها.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

به بچۀ چهارپایان گویند؛ ثمره، نتیجه، نسل . مثال: "نَتاج حیوانات"/ مادۀ ۳۴ ق. م

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

جلاء وطن؛ دور شدن از وطن، آوارگی از وطن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مُعْتَنابِه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

تَفَوُق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

وجهی که چند موضوع در آن اختلاف دارند. مثلاً رسیدن به رفاه، از طرق مختلف. این طرق مختلف همان وجه تمایز است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنای چوپانی نیز هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اهمیت دادن به جنبۀ عملی موضوعات و دور شدن از مسائل نظری و دیالکتیکی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

نُضْجْ؛ پختگی، رسیدگی، قوام یافتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

عمل کندن و دور ریختن گیاههای هرزه ازمیان کشتزار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

مَفَرّ؛ گریزجای، جایی برای گریختن. وقتی در تنگنا قرار می گیری و روزنه ای برای فرار کردن پیدا می کنی. معمولاً این مفر در جایی ویدا می شود که ما نزدیک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تلفظ: مُدَخِلْیَّت به فعل رسیدنِ دخالت در امری.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مُطَبَق؛ طبقه طبقه شده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سَنْخ: بنیاد، اصل. در معنایِ گونه و نوع هم بکار می رود. جمع آن هم می شود، سُنوخ، اَسناخ.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در قلعه حیوانات آمده : �سکوئیلر . . . صدای ذیلی داشت. �

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

سوگند منکر ( مدعی علیه ) بر فعل یا ترک فعل خود برای نفی ادعای مدعی/ کلیات و مقدمه علم حقوق، استاد گلدوزیان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسلحه و ساز و برگ و چاقو و آلات و ادوات جنگ و نبرد و شکار و قصابی و سلاخی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فرق و نحل؛ به معنای مسلک هایِ دینی یا مذهبی یا فلسفی یا عرفانی و یا ملی ست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

یعنی لحاظ نمودن و بکار بردن ضمنی یا صریح چیزی، به مانند یک ابزار. مثلا در علم حقوق وقتی می گوید با ملحوظ نمودن علت حکم، یعنی برای دادنِ حکم، آن موضو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مختصر، کوتاه، کلام مختصرومفید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِحتِجاجات؛ جمع احتجاج، به معنای دلایل، برهان ها دلایل و برهان هایی که در پی اثبات یا نفی یک مسئله بکار می روند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

وَجیْهُ المِلَه؛ کسی که مورد توجه و علاقه مردم است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

آوای گاو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جایی که در آن اسلحه ( به معنای عام ) نگاه دارند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَجْنَبی، به افرادِ مقیم کشوری گویند که تابعیت انتسابی یا اکتسابی آن را ( هنوز ) ندارند و در آن کشور و به لحاظ حقوقی به آنها بیگانه گفته می شود و با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �به . . . عکس باسمه ای ملکه ویکتوریا . . . خیره شده بودند. � پس همان عکس چاپی بزرگ منقش دیوار است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ظرف فلزی برای نفت یا روغن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

یکی دیگر از معانی ای که دوستان به آن اشاره نکردند، زیرا هستش. مثلاً: "چه اون هنوز به سن بلوغ شرعی نرسیده است. "

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توزیع کننده، پخش کننده، انتشار دهنده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

قُرعه کشی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فسرده شده، منجمد گشته. چیزی که قابلیت دوباره بیدار شدن را داشته باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تدبیرها و چاره جویی های لطیف. �پادشاه . . . فرزندان مازاد را . . . . به لطایف الحیلی سرشان را زیر آب می کند. �/دموکراسی یا دموقراضه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای دور از ذهن نوامیس، قانون است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. کسی که معتقد به دین و شریعت باشد، پیرو شرع. ۲. کسی که پیرو مکتب متشرعه است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

همان صاحب اختیار است که در وهلۀ اول به خداوند تعلق دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گفت و گوهای پیرامون یک مسئله یا موضوع را مُفاوِضات گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسی که خرده ریزۀ ته سفره را می خورد؛ از لحاظ سیاسی به عوامل و کارگزاران نهادهای بالاتر گفته می شود که مطیع و مأمور اجرای دستورات فوق سازمانی هستند و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توی کتاب مزرعۀ حیوانات آمده �و در هوا شلنگ برداشتن� ، که گویا حالت دویدن با قدمهای بلند و همزمان پریدن سوی هوا از فرط خوشحالی ست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماده ای چسبناک که از جوشاندن استخوان و غضروف و پوست بعضی حیوانات از قبیل گاو و ماهی به دست می آید که پس از خشک شدن رنگش زرد یا تیره می شود و در نجاری ...