پیشنهاد‌های رامین حبیبی (٤٠٧)

بازدید
٤٦٢
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تلفظ این واژه بر من دشوار است : ) مَء خَذ منبع یا منشأی که چیزی از آن گرفته شده باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

مُتِرَصِد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مُفَوَض؛ تفویض شده، واگذار شده. همان تفویض و دادن اختیارات به شخص یا نهادی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رِقْیَّت؛ ادبی ترِ واژگانِ رعیت و غلام می شود. شاید جنبۀ سخیف تری داشته باشد. در جامعه شناسی سیاسی همان فرمان بران هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ذْی مُدَخِل؛ چیزی یا بیشتر کسی که در امری دخالتی مؤثر داشته باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی پیش بینی نمودن چیزی و شفاف بودن آن به حدی که نیازی به تصریح نباشد. معادل دیگر آن "و قِس علی هذا" است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مُعْتَنابِه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

و قس علی هذا همان معنای "و. . . " خودمان را می دهد. چرا که جفتشان در پی آنند که شما بر طبق متنِ پیشین، ادامۀ آن را حدس بزنید، حالا ممکن است توضیحی ق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمعِ قوی، تلفظ: اَقْوْیا معمولاً به طبقۀ اشراف و فرمان روا گفته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رَستَنگاه به جای رسیدن و روییدن و بالیدن گفته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ضُعَفا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنایی که چیزی به ظاهر ( نظری ) یا در عمل رساند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَجْنَبی، به افرادِ مقیم کشوری گویند که تابعیت انتسابی یا اکتسابی آن را ( هنوز ) ندارند و در آن کشور و به لحاظ حقوقی به آنها بیگانه گفته می شود و با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تَبَلوُر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تَفَوُق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تغییر و دگرگون شده. مُستَحیل.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کامل کردن چیزی که ممکن است ناقص باشد یا نباشد و صرفاً آن را کامل تر کند. متمم نیز گویند. مثلِ متمم قانون.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مَطمَحِ نظر؛ جایی یا چیزی که زیر نظر قرار داده شود، معمولاً توسط نقادان و حقوقدانان و سیاستمداران و. . . بخصوص توسط نمایندگان مجلس در خلالِ قانون گذ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

سَنْخ: بنیاد، اصل. در معنایِ گونه و نوع هم بکار می رود. جمع آن هم می شود، سُنوخ، اَسناخ.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اهمیت دادن به جنبۀ عملی موضوعات و دور شدن از مسائل نظری و دیالکتیکی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع نَسَق، به معنایِ آراستن و پیراستن چیزی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ: نَسَق جمع آن هم می شود تَنْسْیْق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیاهه، به دریافتن اصطلاح یا مفهومی در خلال نوشتارهایِ یک کتاب نیز گویند. مثلاً تفکیک قوا از خلال نوشته های مونتسکیو در کتاب روح القوانین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گفت و گوهای پیرامون یک مسئله یا موضوع را مُفاوِضات گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع سنخ؛ دسته ها، گروه ها، قماش ها و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

یکی دیگر از معانی ای که دوستان به آن اشاره نکردند، زیرا هستش. مثلاً: "چه اون هنوز به سن بلوغ شرعی نرسیده است. "

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فسرده شده، منجمد گشته. چیزی که قابلیت دوباره بیدار شدن را داشته باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عقلانی کردن، فک کردن به چیزی که باعث می شود دلایل و بار ارزشی آن عقلانی تر و محکم تر شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقلانی، فکری.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برخلاف وعدۀ خویش عمل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قسم مدعی است در دعوای بر میت برای بقای حق خود/ مادۀ ۱۳۳۳ ق. م/ کلیات و مقدمه علم حقوق، استاد گلدوزیان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سوگند منکر ( مدعی علیه ) بر فعل یا ترک فعل خود برای نفی ادعای مدعی/ کلیات و مقدمه علم حقوق، استاد گلدوزیان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قُرعه کشی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمع خاله؛ خواهر مادر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع دایی، برادران مادر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع عمه؛ خواهر پدر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پژوهشگر، جست و جو گر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به بچۀ چهارپایان گویند؛ ثمره، نتیجه، نسل . مثال: "نَتاج حیوانات"/ مادۀ ۳۴ ق. م

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به گمان ما، همان حجت الاسلام ها می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مال و اموالی که از متوفی برای بازماندگان او باقی مانده باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از حق های غیرمالی انسان است که به سبب آن شخص ماترک و دارایی مورث خود را تملک می نماید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تنبیه، مجازات، کیفر دادن ، این عمل مؤخر از عملِ ارتکابی ست و جنبهٔ واکنشی دارد، یعنی ما نمی توانیم بدون آنکه کسی عمل غیرمتعارف و خلافی را مرتکب شده ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مذاکره در امری و رٲی خود را برای یکدیگر بیان کردن. / فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد
١

عین موقوفه ای که متولی یا تولیت نداشته باشد، یا داشته ولی معلوم نباشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

جلاء وطن؛ دور شدن از وطن، آوارگی از وطن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جَلا یا جَلاء وطن یعنی: آوارگی از وطن، دور شدن از وطن. معنای واژه اش هم: درخشش، تابش.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مختصر، کوتاه، کلام مختصرومفید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

یعنی لحاظ نمودن و بکار بردن ضمنی یا صریح چیزی، به مانند یک ابزار. مثلا در علم حقوق وقتی می گوید با ملحوظ نمودن علت حکم، یعنی برای دادنِ حکم، آن موضو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

مثال [کاربرد حقوقی]: این رأی بر اساس آراء مُتَهافِت دو شعبۀ . . . در اینجا مقصود آن است که آرائی ایراد شده اند که هنوز اثبات نشده و قابل استناد و صد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

محلی که مهیای گذر عموم باشد. مثل خیابان، پارک، بازار. شاید بتوان برای این واژه، قید زمان و مکان را لحاظ نمود. یعنی جایی که در زمانی خاص پذیرایِ گذ ...