پیشنهاد‌های راضیه موسوی خورشیدی (١٩٠)

بازدید
٢٧٦
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در حوزه های دانشی به معنای �ره آورد و دستاورد� است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اقتصاد به معنی افزایش قیمت ناشی از واسطه گری و دلالی ( برای یک محصول ) است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمان نسبی، اتساع زمان، فراخش زمان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیمگیری های خرد و اندک اندک جلو رفتن با توجه به شرایط

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفهومی فلسفی از دلوز است که در فارسی �درون ماندگار� و �درون باشنده� ترجمه شده است که معادلهایی نارسا هستند. شاید معادلهای پیشنهادی زیر تا حدودی بتوا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدن، شوند مفهومی فلسفی است که به فرایندهای همیشگی پویایی، تغییر و دگرگونی جهان هستی دلالت دارد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به صورت اسم، به معنای �موجودیت منحصربه فرد� یا �عنصر منحصربه فرد� است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقل به مضمون: حضور داشتن و جاری بودن چیزها در یکدیگر در یک سطح هستی شناختی ( نوعی تفکر شبکه ای پویا ) ( در مقابل استعلا و سلسله مراتب وجودی ) معادل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقل به مضمون: حضور داشتن و جاری بودن چیزها در یکدیگر ( نوعی تفکر شبکه ای پویا ) معادل هایی مانند درون ماندگاری که در فارسی مصطلح شده اند، معنای اصلی ...

پیشنهاد
٠

معرفی مشکل مورد پژوهش معرفی مسئله پژوهش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور صادق مبتنی بر برهان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمام عیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

namely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همبندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شی انگاری، چیز انگاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نامتناسب تفکر یا عملی که تناسبی با شرایط/موقعیت ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاربست، پیاده سازی در شرایط واقعی ( با همه عدم قطعیت ها و نامعلومی های آن که ممکن است منجر به پیامدهای ناخواسته ای نیز شود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

interdisciplinary بین رشته ای transdisciplinary ورا رشته ای، فرا رشته ای cross disciplinary چند رشته ای* تلاقی چند رشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

interdisciplinary بین رشته ای transdisciplinary ورا رشته ای، فرا رشته ای cross disciplinary چند رشته ای* تلاقی چند رشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

interdisciplinary بین رشته ای transdisciplinary ورا رشته ای، فرا رشته ای cross disciplinary چند رشته ای* تلاقی چند رشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مقتضیِ زمان بودن، مقتضیِ زمان ساختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقتضای زمان بودن/مقتضی سازی/بسترمندسازیِ زمان ( مقتضیات زمانی در بستر تاریخی - فرهنگی خاص ) ( در مقابل زمان استانداردشده کرونولوژیکی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکپارچگی کژکارد اجتماعی: social malintegration این اصطلاح، عموما در نوشتارهای ساختارگرایان به کار می رود و اشاره به ساختارهای بازتولیدکننده و تثبیت ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حس مشترک، شعور عام، فهم عام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( یک امر انتزاعی را ) به صورت نمونه عینی درآوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انتساب، نسبت دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گاهی به معنای دستاورد و ماحصل نیز هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مبهم و غیرقابل تشخیص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در نوشتارهای اجتماعی، به معنی �نهادینه شدن/ نهادینه سازی� نیز به کار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در نوشتارهای اجتماعی به معنای �نهادینه شدن/ نهادینه سازی� نیز به کار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

آشکار کردن، پرده برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

جزء لاینفک، امر جدایی ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساخت یابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نظر نگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازگشت پذیری، بازگشتی بودن، تکرارپذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکل گیری، تشکیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تنانگی، بدنمندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شرح و تفصیل، بسط، تکمیل فراوری، پروردن، ساخته و پرداخته کردن، پختن ( ایده و . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکیب، ترکیب بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکپارچگی ناقص/کژکارکرد همگرایی ناقص/کژکارکرد ادغام ناقص/کژکارکرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

social malintegration یکپارچگی/همگرایی/ادغام کژکارکرد اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پس کاوی، پس بینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس کاوی، پس بینی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صورت گرفتن ( چیزی ) به واسطه ی ( چیز دیگری ) ، انجام شدن ( چیزی ) به واسطه ی ( چیز دیگری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با حرف اضافه in: به نتیجه رسیدن ( یک بحث یا رخداد ) ، حاصل شدن، رخ دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ابژه ی توضیح، مورد توضیح، چیزی که باید توضیح داده شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابژه ی توضیح، مورد توضیح، چیزی که باید توضیح داده شود معادل explicandum

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موردِ توضیح، ابژه ی توضیح چیزی که باید توضیح داده شود معادل explicandum

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

evolutionary تکوینی تکوین زبانی