interdisciplinary

/ˌɪntərˈdɪsəpləˌneri//ˌɪntəˌdɪsɪˈplɪnəri/

معنی: مربوط به رشته های مختلف علمی
معانی دیگر: (وابسته به آمیزش یا ارتباط دو یا چند رشته ی آموزشی) میان رشته ای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: involving, joining, or combining two or more fields of study.

جمله های نمونه

1. interdisciplinary studies
پژوهش های میان رشته ای

2. Indeed the Faculty encourages interdisciplinary activity and recognises that much innovative work has derived from the intellectual stimulus of multidisciplinary study.
[ترجمه گوگل]در واقع، دانشکده فعالیت های میان رشته ای را تشویق می کند و تشخیص می دهد که بسیاری از کارهای نوآورانه از محرک های فکری مطالعه چند رشته ای ناشی شده است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت این دانشکده فعالیت های میان رشته ای را تشویق می کند و اذعان می کند که کاره ای نوآورانه بسیاری از انگیزه های فکری مطالعه چند رشته ای نشات گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By virtue of being interdisciplinary, psychobiology has some special problems not encountered in mainstream psychology.
[ترجمه گوگل]روان‌شناسی به دلیل میان رشته‌ای بودن، دارای مشکلات خاصی است که در روان‌شناسی جریان اصلی با آن‌ها مواجه نیست
[ترجمه ترگمان]به واسطه میان رشته ای بودن، psychobiology مشکلات ویژه ای دارد که در روانشناسی اصلی با آن مواجه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This permits opportunities for specialised or interdisciplinary research which are outstanding.
[ترجمه گوگل]این فرصت هایی را برای تحقیقات تخصصی یا بین رشته ای که برجسته هستند، فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این امر فرصت هایی برای تحقیقات تخصصی یا میان رشته ای فراهم می آورد که برجسته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even the fashion of interdisciplinary studies can not really deal with the dilemma.
[ترجمه گوگل]حتی مد مطالعات بین رشته ای نیز نمی تواند واقعاً با این معضل مقابله کند
[ترجمه ترگمان]حتی مد مطالعات میان رشته ای نیز نمی تواند با این معضل روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This account of interdisciplinary work is necessarily brief.
[ترجمه گوگل]این شرح کار میان رشته ای لزوماً مختصر است
[ترجمه ترگمان]این شرح کار میان رشته ای ضرورتا کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The research is interdisciplinary, using several techniques: analysis of statistical sources, literature reviews, field studies and case-history material.
[ترجمه گوگل]این تحقیق بین رشته ای است و از چندین تکنیک استفاده می کند: تجزیه و تحلیل منابع آماری، مرور ادبیات، مطالعات میدانی و مطالب موردی
[ترجمه ترگمان]این پژوهش با استفاده از چندین تکنیک: تجزیه و تحلیل منابع آماری، مرور ادبیات، مطالعات می دانی و مطالب مربوط به تاریخ میان رشته ای صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her strength lay in her role as an interdisciplinary thinker.
[ترجمه گوگل]قدرت او در نقشش به عنوان یک متفکر میان رشته ای بود
[ترجمه ترگمان]قدرت او به عنوان یک متفکر میان رشته ای نقش ایفا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Interdisciplinary teamwork is now widely practised within hospitals and rehabilitation centres but is still rather unusual elsewhere.
[ترجمه گوگل]کار تیمی بین رشته‌ای اکنون به طور گسترده در بیمارستان‌ها و مراکز توانبخشی انجام می‌شود، اما هنوز در جاهای دیگر غیرمعمول است
[ترجمه ترگمان]مدیریت آن ها در حال حاضر در مراکز بیمارستان ها و مراکز بازپروری به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد، اما هنوز در جای دیگری غیرمعمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At a more general level too, an interdisciplinary approach should be welcomed.
[ترجمه گوگل]در سطح کلی تر نیز، باید از رویکرد میان رشته ای استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]در سطح کلی تر، یک رویکرد میان رشته ای هم باید مورد استقبال قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This situation persists today, though strong movements towards interdisciplinary research help to avoid total fragmentation of scientific understanding.
[ترجمه گوگل]این وضعیت امروزه ادامه دارد، اگرچه حرکت‌های قوی به سمت تحقیقات بین‌رشته‌ای به جلوگیری از پراکندگی کامل درک علمی کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]این وضعیت امروزه ادامه دارد، هر چند جنبش های قوی به سوی تحقیقات میان رشته ای به جلوگیری از تجزیه و تحلیل علمی کلی کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It offers multilingual and interdisciplinary curriculum at University degree level.
[ترجمه گوگل]این برنامه درسی چند زبانه و بین رشته ای در سطح مدرک دانشگاهی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این برنامه آموزشی چند زبانه و چند رشته ای را در سطح دانشگاه ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An interdisciplinary team of researchers are examining the disease.
[ترجمه گوگل]یک تیم بین رشته ای از محققان در حال بررسی این بیماری هستند
[ترجمه ترگمان]یک تیم میان رشته ای از محققان در حال بررسی این بیماری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The process has retarded the kind of interdisciplinary research required by complex environmental and population issues.
[ترجمه گوگل]این فرآیند، نوع تحقیقات بین رشته ای مورد نیاز مسائل پیچیده زیست محیطی و جمعیتی را به تاخیر انداخته است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند، نوع پژوهش های میان رشته ای را که از مسایل پیچیده محیطی و جمعیت مورد نیاز است، عقب مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به رشته های مختلف علمی (صفت)
interdisciplinary

انگلیسی به انگلیسی

• dealing with or combining different branches of learning
interdisciplinary means involving more than one academic subject.

پیشنهاد کاربران

چند رشته ای به معنی ترکیب چندین رشته ی علمی است. در این روش، افراد از رشته های مختلف با همکاری و تعامل با هم، به یک مسئله ی مشترک پرداخته و نتایج را با یکدیگر به اشتراک می گذارند.
میان رشته ای به معنای ترکیب دو یا چند رشته ی علمی مختلف به صورت همزمان و تعاملی است. در این روش، افراد به دنبال حل یک مسئله ی مشترک هستند و از دانش و تخصص خود در رشته ی مربوطه و همچنین از دانش و تخصص دیگر افراد در رشته های مختلف استفاده می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

تفاوت آنها با ذکر مثال:
فرض کنید که یک پروژه ی علمی برای بررسی اثرات تغذیه بر سلامتی افراد در دستور کار داریم. در یک روش چند رشته ای، متخصصین از رشته های مختلفی مثل تغذیه، پزشکی، بیوشیمی، روانشناسی و آمار شرکت می کنند و با همکاری و تبادل نظر، به یک نتیجه ی مشترک می رسند ولی
در یک روش میان رشته ای، هر متخصص از رشته خودش به طور مستقل به پروژه کمک می کند و نتایج بعد از اتمام پروژه با هم به اشتراک گذاشته می شوند. به طور خلاصه، در روش چند رشته ای، متخصصین از رشته های مختلف با همکاری و تعامل با هم به یک نتیجه مشترک می رسند، در حالی که در روش میان رشته ای، هر متخصص به صورت مستقل کار می کند و نتایج در انتها با هم به اشتراک گذاشته می شوند.

interdisciplinary بین رشته ای
transdisciplinary ورا رشته ای، فرا رشته ای
cross disciplinary چند رشته ای* تلاقی چند رشته
بینا رشته ای، میان رشته ای، اندر رشته ای.
اشاره به حوزه هایی نوین در دانش، که بیش از یک زمینه ی محض دانشی را مورد مطالعه قرار میدهد. خلاصش یعنی اینکه بعضی مسائل پیچیده رو با ادغام و کمک از چندین دانش متفاوت بررسی میکنه.
بین رشته ای
بینا رشته ای

بپرس