تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تنعم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گمنام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be held منعقد شده، نگاهداشته، محسوب، برگزار [ باش / شو نگهداشته / پاس داشته ]

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Although the modem circus has been around for a few centuries - اگرچه سیرکهای مدرن ( نوین / امروزی ) یک چند قرنی است که بوجود آمده اند be around Ve ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمیدونم چی چی، ماسماسک "Thingamajig" is an informal term used to describe something whose name is unknown or forgotten.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه این وری، چه اون وری درهرصورت/ درهردوصورت/ درهرحال [یک ره/ طریق یا آ / موجود دیگری]

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاقد، فقدان، فقد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

off تو ترکیب بعنوان قید معنی معادل وضعیت، موقعیت و شرایط هم می ده ( می دونم وضعیت و موقعیت و شرایط اسم هستن ولی بهترین معنی معادل تو ترجمه است. ) مثل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a brief rephrasing of an earlier report; summary. To recap on what has been said so far, . . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من حیث المجموع، روی هم رفته، علی ایحال، مجموعا، با درنظر گرفتن تمامی جوانب [ همه چیزها/ مسائل منظور / منظور شده]

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمله واره های صفتی، کلازهایی که مانند صفت عمل می کنند Relative clauses ( also called adjective clauses ) are dependent clauses that add more informa ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

integer ( n. ) "a whole number" ( as opposed to a fraction ) , 1570s, from noun use of Latin integer ( adj. ) "intact, whole, complete, " figurative ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر آینه هم معادل خوبیه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به یاد . . . بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحریر دادن صدا، نت زینت دادن در انتهای اداکردن، پیچ و قوس دادن و لحن دادن هم معنی می ده Read the text naturally; don't strain after effects.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The meaning of BILLY CLUB is a heavy usually wooden club; specifically : a police officer's club. A billy club is a short, thick stick that's mainly ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

newsagent ( UK ) newsstand ( US ) In American English, the synonym for "newsagent" is typically "newsstand" or "newspaper stand. " A newsagent re ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متاع، جنس، مال التجاره، کالای اساسی، کالای تجاری اساسی The term "commodity" broadly refers to basic goods used in commerce that are interchangeable ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تابع محور، عملکرد محور هم معنی می تونه بده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A serenade is typically a musical performance given in someone's honor, often in a romantic or festive setting. سرنید معمولاً یک اجرای موسیقی است که ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلید سوالات، جواب سوال ها [ پاسخ / جواب کلید ]

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انباره، ذخیره گاه، اندوخته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Arrested development, defined as a condition where an individual's emotional or psychological growth halts or stagnates at a certain stage, can manif ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

from ad "to, toward, up to" ( see ad - ) sumere "to take ریشه: به / به جانب بر / برگیر معانی فارسی - به خود بستن / گرفتن ( در دست گرفتن، به عهده گر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریشه: نزد / نزدیک ایست ( به ایست ) from in - "in" ( from PIE root *en "in" ) stare "to stand, " from PIE root *sta - "to stand, make or be firm. " ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

velocity سرعت جهت ( سرعت برداری ) : سیر speed سرعت ( فقط مقدار سرعت اهمیت داره و نه جهت سرعت ) acceleration شتاب ( سرعت تغییرات سرعت یا جهت سرعت نسب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همین چای لب سوز و هات چاکلات و قهوه و . . . و آب جوشِ کتری و سماور.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

All the performers did a good job. همه اجرا کنندگان کارشان را خوب انجام دادند. به نحو احسنت کار را انجام دادن، کار را به خوبی انجام دادن [ کن / ان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

All the performers did a good job. همه اجرا کنندگان کارشان را خوب انجام دادند. به نحو احسنت انجام دادن، کار را به خوبی انجام دادن / به انجام رساندن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The correct sentence is: "Repeated yawning was a demonstration of her fatigue. " Explanation: "Demonstrative" is an adjective, often used to descr ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی شک، بی اغراق/ بدون اغراق، بی گمان، اساسا، از اساس، ضرورتا، بطور تام، بی شبهه / بدون شبهه، بی قید و شرط، یکسر، مسلما، بطور مسلم، بطور قطع/ به قطع، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

modus operand : MO عبارت لاتین ( مودوس اُپِرَندی ) way of working روش کار، روال

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

mid - 14c. , prompten, "to incite to action, urge, " from the adjective or from Latin promptus, past participle of promere "to bring forth, " from pr ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

For if" is a conjunctional phrase. Most native English speakers would likely opt for simpler constructions like "because if, " "since if, " or just ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قشر حرکتی تکمیلی ( به انگلیسی: Supplementary Motor Area ) یک ناحیه حیاتی برای برنامه ریزی حرکتی است. این ناحیه با قشر حرکتی اولیه که مسئول اجرای حرکا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صورتک هایی که با حروف و علائم نقطه گذاری کیبرد ساخته میشه و بازگو کننده احساسات فرده و مال دوران قبل از شکل گیری و توسعه اموجی هاست هرچند هنوزم گاهی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درتضاد، متضاد، متمایز Contrasting court backgrounds, adequate lighting, non - confusing uniform color combinations, and less off - court motion all ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پسوند اسم ساز ship: به معنی کیفیت، قوه، قدرت، دوستی با ریشه: کندن، خردکردن، برش زدن مثال: Craftsmanship دست آفرینی، صنع دستی Craftsman: one skilled ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Craftsman: one skilled in a manual occupation فردی که در شغلی که با دست صورت می گیرد مهارت دارد Craftsman صنع کار، دست آفرین ship: پسوند ( کیفیت، قوه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دامنه دید ( جانبی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

تصریح

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایل از خارج به داخل، مایل از دو به یک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفرط

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the action of diversifying something or the fact of becoming more diverse. عمل تنوع بخشیدن به چیزی یا متنوع تر شدن مقوله ای.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

موعد، موقع، زمان، دوره، زمان چرخه periods of heavy rainfalls زمان چرخه بارندگی های شدید/ سنگین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Word Coach ➕ 21 attitude طرز برخورد، رویکرد، واکنش، خلق، خو، مشرب، حالت و فرم بدن در هنگام مواجهه، صراحت، سبک، هر واکنش یا نگرش بسیار مستقل و فردی، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اونجا رو ببین/ اونجا رو ببینید!، ببین/ ببینش! ( از سر هشدار، و انزار و هشیار و باخبر کردن ) تماشا / مراقبت برون/ خارج/ پیدا/ پدیدار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چهره داخلی/ رخ اندرونی، رابط کاربری/ پوسته کاربردی، فضای کاربری، پوسته کاربری، رونمای صفحات و محیط داخلی یک اپلیکیشن، وب سایت یا برنامه The company ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه یا عبارت کامل، فصیح، دارای وضوح و قوام و استحکام "Hello" is a full word, whereas "Hi" is an abbreviation. "Computer" is a full word, whereas " ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

c. 1200, o cros, "in the shape of a cross; " c. 1300, a - croiz, "in a crossed position; " early 14c. , acros, "from one side to another; " a contrac ...