پیشنهادهای وانیلایانولا (٤٢٠)
صفت: تورفته، نشست کرده، گود افتاده مثال: sinking couch
گذران کردن با کمترین ساختن با نداری ساختن
شق و رق راه رفتن
صفت است درب و داغان قراضه کهنه از هم پاشیده خرابه پوسیده لکنته و غیره
این اختلال طیف وسیعی از ترس ها از ترس از مکان های عمومی مانند مترو، مرکز خرید و . . . گرفته تا ترس از مکان های شلوغ، مکان های تنگ و تاریک و مکان هایی ...
به نظرم باید برابرنهادهایی بسازیم که مختصر و مفید باشد مانند روان گزا که جناب رحمانی گفتند نه مثل واردکننده آسیب روانی!! چون گنجاندنش در متن کار سخت ...
در فرهنگ آکسفورد، معادل و همسان gestalt است در حوزه روانشناسی
هیجان آور، برانگیزاننده عواطف و احساسات، عاطفه برانگیز، هیجان برانگیز ( صفت است، اسم نیست ) اینجا هیجان به معنای روانی آن مد نظر است
فرسوده، خراب، درب و داغان، نیمه خراب ( درباره ساختمانها )
با صفا، آرام، فرحبخش
دوستانف هر کلمه ای هاله ای از معنای ضمنی به دور خودش دارد و این به خاطر سابقه کاربردی آن کلمه است. خودمختار اصطلاحی است در جغرافیای سیاسی مانند اقلیم ...
سیستم استخوان و عضلات
کلمه مربوط است به حوزه روان شناسی و عصب شناسی: کم تحریک پذیری ، کم تحریک شدگی حالتی است که در آن فرد دادههای احساسی - هیجانی کمتر از میزان نرمال دریا ...
اصغر جان apartment complex میشه همان مجتمع آپارتمانی که گفتی. دیگر ارتباطی به دربست بودن ندارد.
لش کردن
رسانش الکتریکی پوست رسانایی الکتریکی پوست یک حالت فیزیولوژیک است که در برخی آزمایش های روان - تنی اندازه گیری می شود بیشتر برای ارزیابی وضعیت عاطفی/ه ...
میزان رسانش/رسانایی الکتریکی پوست
برخلاف گفته دوستمان کورش، این یک حالت نیست یعنی صفت نیست بلکه دقیقا نوعی راه رفتن است یعنی فعل است و ایشان هم خودشون فعل آوردن در ترجمه کلمه اما عجیب ...
کیسه ی صفرا، صفرا
در زمینه مغز و اعصاب: پیچیده، گسترده
پیشنهاد: دوستان از آنجا که بعضی کلمات مانند همین task بسیار عمومی و گسترده هستند در بسترهای مختلف معانی مختلف دارند پس پیشنهاد می کنم که در کنار معاد ...
تداعی دور ( روانشناسی )
معنای دقیقش اینه گسترش شهر توسعه شهرنشینی به خود شهرنشینی به طور عام ارتباطی ندارد
در فرهنگ آکسفورد دو معنا برای canopy آورده اند: 1. پارچه ای که روی تخت را می پوشاند: تاجپوشش، قبه، سایبان 2. شاخ و برگهای بالایی درختان جنگل که تشکیل ...
در متون علمی - تحقیقی provocative در برابر conclusive قرار دارد یعنی عکس هم هستند. اولی یعنی برانگیزاننده دومی یعنی ثابت شده و قطعی در ست برعکس چیز ...
معماگونه توجه کنید که خود کلمه از معما ساخته شده
عجیبه که اکثرا صفت معنی کردند. subsistence اسمه صفت نیست که بنویسید پایدار. معنیش میشه معیشت، تامین معاش، غذا پیدا کردن و غیره ظاهرا برخی دوستان با ...
حالتی که یک شی آویزان تاب می خورد و از این سو به آن سو می رود: آویزان، معلق، رها.
در مورد �آواشناسی� به معنای تغییر لحن یا تغییر تن صداست
درمان اقامتی: نوعی از درمان که مستلزم ساکن شدن آزمودنیها یا بیماران در یک محل است. این با بستری شدن فرق دارد.
چینچیلا یه موشه! گربه سفید ایرانی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مکمل، تکمیل کننده، ضمیمه
از آرایه های ادبی است. در فارسی: جانبخشی به اشیا یا شخصیت بخشی به اشیا/ حیوانات یا به طور خلاصه " تشخیص" نامیده می شود
در مثال زیر: one can learn a great deal about the world in the observable and speakable realms of taxonomy, ecostructure, and animal behavior یعنی به ...
جهت روشن شدن مفهوم کلمه بد نیست بدانیم که معمولا در مواردی که اتفاق بد و منفی مورد نظر باشد، به کار می رود پس نوید دادن یا شگون معادل خوبی نیست چون ا ...
شیر دریایی یک حیوان دیگر است با پوست براق و پدندان نیش بزرگ ندارد کافی است عکسشون رو در اینترنت ببینید. والروس دندان های نیش بسیار بزرگ دارد و به آن ...
کبوتر مسافر کبوتر مهاجر بومی آمریکای شمالی منقرض این نوع کبوتر به خاطر مهاجر بودنش passenger نام گرفت و ارتباطی با نامه رسانی ندارد. استفاده از کبوتر ...
امتزاج، آمیزش، هم آمیزی، ادغام، درهم آمیزی
تفاوت complex و complicated به عنوان صفت: اول اینکه در انگلیسی هم خیلی اوقات به جای هم به کار میروند اما اگر دقیقش را بخواهیم: complex یعنی چیزی که ...
خیلی عجیبه این تعداد آدمدر مورد یک کلمه به این سادگی اشتباه بکنن اون warewolf که میشه گرگنما wolverine یک نوع راسوی بزرگ در مناطق آلاسکا و شمال کانا ...
پرسر و صدا هم میشه
خدمت آقای حبیب عارضم که ترجمه من نیست، ترجمه فرهنگ آکسفورده! همونطور که می بینید دو معنی داره. معنای اولش یعنی تا آخر چیزی، به خصوص در مورد جنگ. معن ...
دوست عزیز متین اضافه شدن حرف ر به پاس کردن و تبدیل آن به پارس، هیچ توهینی ندارد. البته که اصل کلمه پاس بوده اما این ربطی به داستان های تخیلی مانند ع ...
صفت: گشاینده، پذیرا، فراگیر
fallowing در حوزه کشاورزی به معنای رها کردن زمین برای استراحت و بازیابی است که در فارسی به آن آیش و آیشگذاری می گویند.
موتور یا خودروی برفی برای حرکت روی برف. در واقع جایگزین سورتمه قدیم ماشین برف ساز می شود Snowmaking machine
سورتمه موتوری snowmachine = snowmobile
مرام، مسلک محمدرضا باطنی، فرهنگ معاصر پویا
علاوه بر راسخ و مصمم، معنای تک بعدی، صرف، محض هم دارد مانند مثال های زیر: our single - minded pursuit of knowledge has led to a lack of wisdom و mone ...
برخی دوستان این واژه را با illiterate یعنی بیسواد اشتباه گرفته اند. preliterate یعنی فاقد خط - فاقد الفبا - پیش از ابداع الفبا - پیشاالفبایی - پیشاخ ...