پیشنهادهای lifeyar (٤٩٣)
قابل فسخ، قابل ابطال
تکذیب کردن، رد کردن، مورد اعتراض قرار دادن
منطق پایه و اساس
به لحاظ/به طور نظری به لحاظ/به طور تئوری
لازمه
بطور مؤکد مؤکدا
فرد گرایانه
عدم قابلیت بیع
زیرساخت شالوده
بی ربط نامربوط
منتقل کردن انتقال دادن
عموما در گیلان و مازندران به معنی بارش
کار وظیفه تلاش عمل اثر
استفاده منصفانه استفاده منصفانه دکترینی در قانون ایالات متحده است که استفاده محدود از مطالب دارای حق نشر ( کپی رایت ) را بدون نیاز به کسب مجوز برای ا ...
موجه دانستن
نقض تعدی
ولو اینکه
نامیده شده موسوم به
بلکه اما
غیر توجیه شده
مالکیت معنوی/فکری
تضاد تعارض درگیری ستیز
متفاوت از
جانبداری، تعصب، پیشقدر
طیف دامنه محدوده
ناهمگون
گره گشایی
مرکزیت
ذیربط مرتبط
جداگانه مجزا
معادل "جعاله" در فارسی در متون حقوقی
عاقل و بالغ در حقوق sound mind, major
سلب صلاحیت کردن disqualified from contracting under law تحت ( طبق ) قانون از قرارداد بستن سلب صلاحیت شده است
درون سازمانی میان سازمانی
هر از گاهی گاه گداری
ابلاغ کردن
سر و کار داشتن با رسیدگی کردن به پرداختن به
ظاهری صوری
متناظر
رویه قضایی علم حقوق
اصولا، ازنظر اصولی
در علم منطق به معنی "تمثیل" معادل فرانسوی: analogie
ابوعلی سینا ابن سینا
مشائیون مشائیان "پیروان فلسفه مشاء"
عرفانی رازورانه
اجابت کردن تبعیت کردن
صریحا
ملزم متعهد
با وجود آنکه هرچند
لازم التأدیه شدن رسیدن به موعدی که باید وجه در نظر گرفته شده برای مثال در یک قرارداد پرداخت گردد