پیشنهاد‌های Htm (١٣٠)

polymer - bonded explosive ماده منفجره پلیمردار

ماده منفجره پلیمر دار

اشاره مختصر ، اشاره کوتاه، اشاره غیر مستقیم

مراسم تحلیف ، مراسم سوگند

لحظه ی . . .

حمله ناکام

حمله ناموفق ( حمله شکست خورده )

از لحاظ شکل شبیه به . . . از لحاظ شکل مشابه . . . از لحاظ شکلی شبیه به . . .

که زیر آن ( که پایین تر از آن )

بسیار مختلف

پولک ، پولکی

introduced into communicated to یکی از معانی این دو ( وارد شده به . . . وارد شد به . . . ) است

Depends on the context. It could also mean caused by or inspired by that certain something *consequent on

well established

deposition ::: لایه نشانی epitaxy::: رونشانی ، برآرایی

[شیمی] فرم پوشیده ( صورتبندی پوشیده )

to some extent/in part /partly

تیغه کُند

swinging pendulum آونگ نوسان کننده ، آونگ نوسانی

در رفتن

شکست خورد ، ناکام ماند، بازماند ( واماند ) ، رد شد

explosion انفجار deflagration انفجار کم شدت detonation انفجار شدید [deflagration یک نوع انفجار است که سرعت سوختن ماده منفجره، کمتر از سرعت صوت ...

غلتک

جابه جایی ، دررفتگی

stimulation :::: تحریک simulation ::::: شبیه سازی

overall / all in all / by and large

یکی دیگه از معانیش/ هیجان انگیز یا شیک/ هستش

اقدام جمعی ، عمل جمعی

دوستی کردن

in which at which که در آن

شبه ایستا

consequence ::::: نتیجه ، نتیجه ی consequent :::: حاصل consequent on :::: ناشی از ، حاصل از concequently ::: درنتیجه subsequent :::: بعدی subseq ...

کدری

غلبه کننده

by doing so in doing so on doing so با این کار

1. to formally ask someone to do something : فراخواندن، صدا زدن 2. to visit someone for a short time : سرزدن ، دیدن ، ملاقات کردن

[اسم] لحظه [صفت] فوری فک کنم منظور کاربر " فواد بهشتی " instance باشه به معنای نمونه، مورد ، مثال

سنگین

available in موجود در

treason :::: خیانت traitor::: خائن

نسوخته

تماماً

قانونی ، منطقی

depression:::: فرورفتگی ridge:::: برآمدگی indentation :::: تورفتگی، فرورفتگی

شناسایی شده، مشخص شده ، معین شده

absolutely کاملا، مطلقا absolutely not قطعا نه ، مطمعنا نه ، مسلما نه ( این ترجمه ها معمولا در جواب یک سوال به کار میان )

موضعی ، مستقر

گلوگاه ، تنگنا Bottleneck

سوگند یاد کردن ، ناسزا گفتن، دشنام دادن

explosion انفجار deflagration انفجار کم شدت detonation انفجار شدید [deflagration یک نوع انفجار است که سرعت سوختن ماده منفجره، کمتر از سرعت صوت ...