پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
دائم الزید، همیشه روزافزون، بیش از پیش بزرگتر
در پی داشتن
درک بهتر
خوش تر
کاچی به از هیچی، از هیچی بهتره
گرداننده
در اثنای
راهبر/طلایه دار/طلیعهدار/جلودار/پرچم دار/پیشاهنگ/پیشقدم/پیشتاز/پیشوا بودن
تکمیل کنندگی، مکملیت
تکمیل کنندگی، تکمیل گری، متمم/مکمل بودن، مکملیت، متممیت
1 منتهی شدن به، انجامیدن به، راه بردن به 2 برابر بودن با، سر زدن به
از جهات بسیاری، به شیوه های بسیاری، به طرق گوناگون
اقسام
روش ها، شیوه ها، رویه ها، طرق، وجوه، جاده ها، مسیرها، معابر
پرتمرکز
برخورداری از گستره واژگان وسیع، داشتن دایره لغات وسیع
نزدیک به، در حدود
افزوده، افزونه، لوازم جانبی
صورت گرفته، به عمل آمده، انجام شده
در بردارنده، مشتمل
خصوصا، به صورت ویژه ای، به طور استثنایی، بی اندازه، بسیار، چنان
روشنگر
نقشی را ایفا کردن، نقشی را بازی کردن، نقش داشتن در
کسی را بازی دادن
( کسی را ) بازی دادن
سوم شخص فعل provide، برای معانی بیشتر مدخلprovide را نگاه کنید
به مدخل of utmost importance رجوع کنید
بی نهایت حائزاهمیت، به غایت مهم، با نهایتِ/با منتهایِ/با حداعلایِ اهمیت
جالب، جالب توجه، شایان توجه، درخور توجه
به صورت ضعیفی، به طرز ناچیزی، کمی
بی شیله پیله
1 پربها 2 مضحک
محصور، محاط، پوشیده، ملفف، پیراگرفته در حصار، در احاطه، در پوشش، در لفاف
بین المللی سازی، بین المللی ساز
بین المللی سازی
بین المللی شده
بین المللی سازی
مورد پیش بینی
تخصص
استعمارزدایی شده، استعمارزدوده
فروگذاردن
ار قافله عقب افتادن
فراگیر
حاکی از، نشان دهنده، نمایانگر، مبین، بیانگر
هم سو با، در راستایِ، سازگار با، منطبق بر، در تطابق با، نظر به این که
آب رفته به جوی باز نمی گردد؛ آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
تا حدودی، اندکی، به نوعی
در تاریخ there are two familiar regional divisions of Europe: an East–West contrast that historically culminated in the Cold War division : اروپا دو ...
حکایت کردن/داشتن
به تندی، به شدت، شدیدا