پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٣٤١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به شمارنیامده، شمرده نشده، محسوب نشده، محاسبه نشده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدها تن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مشابه، یکسان، همتایی، همتایابی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

همسان/یکسان بودن، همتایی، همسانی، یکسانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به همین جهت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مخصوص به، مختص به، مخصوصِ، خاصِ، ویژ ه ی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در برگرفتن، در برداشتن محاسبه کردن - to make or provide a reckoning of ( expenditure, payments, etc ) - to keep a record of how money has been spe ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

واریانس کل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

شامل می شود، در بردارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مقدار دادن the variance of each firm is set to 1 : به واریانس هر بنگاه مقدار ۱ داده شده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای معانی بیشتر مدخل standardization را نگاه کنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

استانداردشده، برسنجیده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای معانی بیشتر مدخل standardize را نگاه کنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

رتبه بندی، نرخ بندی، نرخ گذاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 تولیدات 2 ایجاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠٢

the former = اولی، مورد اول، مورد سابق، مورد سابق الذکر the latter = دومی، مورد دوم، مورد آخر، مورد اخیر، مورد اخیرالذکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مورد اول، مورد سابق، مورد سابق الذکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

in ( the ) hope of/that : with the hope that something will happen or could happen He returned to the crime scene in ( the ) hope of finding further ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Also, in hopes that; in the hope of or that; in high hopes of or that. Expecting and wishing for, as in We went in hopes of finding a vacancy, به ام ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

جداسازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

روشن سازی، شرح، توضیح، تصویر، ترسیم، تبیین، شفاف سازی نشان دهنده، مبین، تصویرگر، تصویرکننده، توضیح دهنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی نظیر ، بی مانند، بی همتا، بی مثال، بی بدیل، بی همانند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گسترش، گستردگی، گستره، رسش، رسانش، بسط، برد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نشانه رفتن/گرفتن، هدف رفتن/گرفتن، متمرکز شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نشانه رفتن/گرفتن، هدف رفتن/گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

متشکل، تشکیل شده، مشتمل، مرکب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

انعکاس داشتن/یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سهم الارث

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نامتداول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

متداول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دست کم، ( به طور ) حداقل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تامین کننده، تدارک دهنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرضیه پردازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آشفتگی، شلوغی، پریشانی، بهم ریختگی، نامرتبی، نامنظمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

از درون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرانگیزه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

استقرار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقابل با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شرکت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

عزم کردن/داشتن، آهنگ کردن، راسخ بودن ( بر انجام کاری )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

قصص، حکایات، روایات، قضایا، ماجراها، رویدادها، وقایع، نقول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آشکار/روشن/واضح است که، پیداست که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پرتوان، پرمایه، موثق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

تقسیم بندی ( کردن ) ، تفکیک ( کردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

قابل توجه، جالب توجه، قابل ملاحظه، شایان توجه، تماشایی، خیره کننده، آشکار، مشهود، هویدا، واضح، نمایان، قابل رویت، ممتاز، مشخص، استثنایی، سرآمد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

داخل شدن، ورود کردن، فهمیدن، مطلبی در مغز/مخ کسی رفتن، شرکت کردن، پشت ابر رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

جور/متناسب/مطابق/موافق/سزاوار بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

انحطاط یافتن، منحط شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

قبلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به هیچ وجه اتفاقی/تصادفی نیست