پیشنهادهای مرتضی حمزه سرکانی (٢٥٨)
تأمل برانگیز، فکر برانگیز؛ هوشیار کننده
1. ضربه، مشت. 2. ضربه، شوک 3. فاجعه، ضایعه
برون مرزی
کلیشه ای، قالبی، تکراری
خودکفا؛ بی نیاز از غیر؛ روی پای خود
ارائه اسلایدی ( Pitch Deck ) که به آن ارائه کوتاه یا ارائه استارت آپی هم گفته می شود، معمولا یک ارائه� ی ۱۰ تا ۲۰ اسلایدی است که برای معرفی مختصر شرک ...
حسابداری: ارزش بازار؛ کل سرمایۀ شرکت
رهنمود تلقین
مقیاس پذیری
حسابداری: مبلغی اضافی، مانند مانده نقدی خالص که پس از بازپرداخت اصل و فرع بدهی ها باقی می ماند.
make for sth: کمک کردن به؛ مؤثر بودن در؛ موجب . . . . بودن؛ باعث . . . . شدن
[در بریتانیا] ( آپارتمان، خانه ) مستقل؛ ( شخص ) مستقل؛ خودکفا؛تودار؛ خوددار ( دستگاه ) کامل
با اهمیت معتبر با اعتبار
( در بریتانیا، کشاورزی ) : زمین استیجاری
بهتره برای این عبارت از �فوق الذکر� استفاده نکنید. این نمونۀ غیرمعیار است. به جای اون بهتره از معادل هایی مانند زیر استفاده بشه: یاد شده در بالا، مذک ...
تزلزل ناپذیر راسخ استوار پابرجا
( شخص ) مستقل؛ بی طرف ( عقیده، رفتار ) بی طرفانه؛خالی از تعصب؛
( شخص ) : بدشانس، بداقبال، بدبیار، ( مسافرت و غیره ) : توأم با بدشانسی، توأم با بدبیاری، بد سرانجام ( حادثه و غیره ) : شوم، ناگوار، نامیمون، نامطب ...
تفاهم نامه سرمایه گذاری
در حسابداری: قرارداد کولار؛ به معنای خرید همزمان قرارداد سقف و فروش قرارداد کف است. یعنی برای پوشش وضعیت در برابر افزایش نرخ بهره، قرارداد کف فروخته ...
پایان عمر مفید محصول
( پول، وزن، طول و غیره ) : واحد
عملکرد ضعیف
فرد تأثیرگذار؛
مبلغ پرداختی، سود سهام ( و غیره )
رشته علوم اقتصادی: قیمت گذاری فروش بسته ای محصول
دور از انتظار نیست که؛ همان طور که انتظارش می رود؛ به نحو قابل فهمی
سبد مهارت ها
1. خطای تاریخی، سهو تاریخی؛ نابهنگامی، زمان پریشی؛ 2. چیز نابهنگام، چیز نابجا، چیز کهنه؛ آدم عوضی
استخراج گاز از طریق شکستن سنگهای مسیر استخراج
حسابداری: تعویق deferral method: روش انتقال به دوره های آتی ( رشته حسابداری ) deferral of tax expense: انتقال هزینه مالیات به دوره های بعد ( رشته حس ...
تکان دهنده شوک آور حیرت انگیز
"Unbanked" یا " underbanked" کسانی هستند که به بانک ها یا خدمات مالی اصلی دسترسی ندارند. شرکت های فین تک مختلف محصولاتی را با هدف رسیدگی به این بخش ا ...
آدم کله گنده؛ آدم مهم و بانفوذ. مثال: 1. Randy is a big dog in the movie industry. He owns four studios. 1. "رندی" از کله گنده های صنعت فیلمسازی ا ...
معاشرت کردن با دوستان
strike/touch a chord: ( سخنرانی و غیره ) : به دل نشستن؛ گُل کردن ( سخنران و غیره ) : در دل مخاطبانِ خود راه یافتن ( اسم و غیره ) : زنگِ آشنایی داشت ...
رشته مهندسی مواد: نمودار پیشرفت کار
در روانشناسی: تخیل فعال؛ تجسم هدایت شده
متن کاوی
بسیار آهسته بسیار کند
ضد پیری
سر و کلۀ چیزی پیدا شدن، قد علم کردن
ساختمان اداری
فناوری محور
رشته حسابداری: مشتری مداری
فراگیر - تمامیت بخش
کوته بینی؛ نزدیک بینی؛ بی بصیرتی؛ کوته نظری
مقتدر،
از چیزی آگاه شدن؛ از چیزی مطلع شدن؛
That`s tough یا Tough lock 1. چه بدشانسی ای! حیف! چه بد شد! 2. ( به طنز ) : همینه که هست! متأسفم!