تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عملیات به تعویق افتاد عملیات واپس افتاد همه را عقب زد همه را پَس زد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ و کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد من واژه ی توانسنگ است یعنی توانمندیش چون سنگ ، محکم است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرحال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکست غیر قابل ترمیم شکست بازسازی نشدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشم گشنه وقتی غذامون و خوردیم و سیر شدیم ولی هنوز سر سفره نشستیم و می خوریم می گیم سیرشدم ولی چشمام گشنه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در دست گرفتن او ضاع تحت کنترل است =اوضاع را در دست گرفته ایم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی واکنش ماست وار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پادر میانی و میانجیگری به زبان عربی می شود وساطت نه دخالت ، لطف کنید درستش کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناشُد نا شُد است روزم بی یاد تو شب شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نبردگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خب پس همون مچ انداختن می شه دیگه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پَس زدن زیر زدن به هم زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول دستی ما اگر از کسی بخواهیم پول قرض کنیم می گوییم پول دستی داری بدی ، یا اون میگه ی کم پول دستی دارم می خوای بهت بدم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وَر پا فلانی ترسید و موهای سرش وَر پا ایستاد یعنی موهاش به سرش سیخ شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان از در رفتن است ، چیزی که از در خانه برودو دیگر باز نگردد هدر رفته است، یعنی از در رفته است و دیگر بدستش نمی آوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بنا شد =قرارشد بنا شد یکمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بنا شد یکیمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

همان دپا بوده که بعد شده دفا بپا وسایلت را دزد نبرد و اگر دزدی دیدی از خود دپا کن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر وقت می آید به پرو پایم می پیچد و اعصابم را خرد می کند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

پیش پا زدن مثلا می گوییم داری می ری بپا استکانای چای را پیش پا نزنی یعنی پات بهشون نخوره پیشِ پا مثلا می گوییم فلانی پیشِ پای شما از اینجا رفت یعنی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جانگیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( حرکت/راه افتادن ) در گذشته ای نه چندان دور می کفتیم راه بیافتید برویم دیر شد ماشین راه افتاد قطار چه ساعتی راه می افتد که اکنون حرکت گفته می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قطار همیشه در گذر است می شود گفت گذار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرم درد می کرد قرص که خوردم دردش وا گذاشت، یعنی دیگه درد نمی کنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گند خو کسی که معتاد می شه دیگه گند کاری را در میاره اگر دو بار خوی را پشت سر هم بیاوریم تاکید بر عادت است که همان معتاد می شود مثلا خوی خویِ خواندن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خود آشکار برای معتادان می توان گفت معتادان هنجار شکن معتادان خود آشکار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بهم بِگّرد یعنی عجله کن، بشتاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ای مرغک خُرد ، ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز تا کی حرکات کودکانه در باغ و چمن چمیدن آموز پروین اعتصامی

پیشنهاد
٠

به درد نخور به کار نمی آید خراب فرسوده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وانمود کردن کلک زدن گول زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از انجا که کوهه به معنای موج است ؛ می توان گفت کوهه کوهه یا کوهه خیز. رودخانه ای مواج =رودخانه ای کوهه کوهه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دّم بست از اونجایی که دم و باز دم در زیر آب شدنی نیست و در اصل دمی نیست که باز دم باشه من واژه دم بست را پیشنهاد می کنم غریق=دم بست غرق شدن =دم بست ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تشویش اذهان عمومی =نگران کردن مردم دلپریشی مردم آشفته کردن مردم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اعماق جنگل =دل جنگل وسط کویر=دل کویر متاسفانه خیلی داریم کاربرد واژه های فارسی را فراموش می کنیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خزینه همانجایی برای خزیدن بوده، ی جای پر از آب که می خزیدن توش ، براحتی می شد جایگزین استخر بشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف نظر از اینکه چه اتفاقی بیافتد گذشته از اینکه چی پیش بیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشردگی توده ی مردم چگالی توده ی مردم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

زجر دادن مانند دمبه که تف می دهید و روغنش را پس می دهد بس چزونده می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنس لباسم انقدر خوبه دو سال پوشیدم آخ نگفته، ، ، یعنی آسیب ندیده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نو کهنه کردن لباس ها یا وسایل اتاق یعنی دور ریختن وسایل یا لباس های کهنه و جایگزین کردن وسایل یا لباس های نو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوا به معنای انگار کردن هم است مثلا وقتی می گوییم به هوای اینکه لباس های بند رخت را باد برده سراسیمه به کوچه رفت و نگاهی انداخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوشی اف اف را که بر می داریم می گوییم ( کیه ) بگو کی هستی خب می شود به جای ایفون یا اف اف گفت :گوکی و به مدل تصویری ان گفت گوکی چشمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

متاسفم که واژه های فارسی انقدر فراموش شده و واژه های بیگانه انقدر جاپایش را سفت کرده که می نشینیم و به سخن گفتن نیاکانمان می خندیم پرفکان واژه ای ست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیر دیراش می شود در گویش مشهدی دختر دیردیراش می شود ازدواج کنه=دختر با بی قراری انتظار می کشد ازدواج کنه بچه ها دیر دیراشون می شود مدرسه تمام شود بچ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به قد کشیدن برنج هنگام جوش می گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

الان می گن از حس و حال افتادم، در صورتی که از تک و تا افتادم ، درست است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نسبت ( برای مقایسه ) نمره های تو نسبت به نمره های من بهتر است نمره های تو به ورج نمره های من بهتر است به ورجِش بگیری نمره های تو بهتر از منه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دلماج یعنی کسی که درد دل شما را گوش می ده و ی جورایی سنگ صبورتونه