تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پا پیش مهمان رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعماق جنگل =دل جنگل وسط کویر=دل کویر متاسفانه خیلی داریم کاربرد واژه های فارسی را فراموش می کنیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از آنجا که پوششی برای شنا است می توان گفت پوشْنا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به گفته قدیمی ها دست پیش رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چیخوان چیزی را می خوانیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

توی بین چون می شود از ویترین چکیده ای از آنچه در مغازه هست را دید پس می توان توی مغازه را از خیابان دید می شود توی بین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خاک پیش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از روی عجله: شتابزده عجله کن : بشتاب ، به هم بگَرد، زود باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ستان پیمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چون پوششی برای آب است می توان پوشاب گفت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بی واکنش ماست وار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( حرکت/راه افتادن ) در گذشته ای نه چندان دور می کفتیم راه بیافتید برویم دیر شد ماشین راه افتاد قطار چه ساعتی راه می افتد که اکنون حرکت گفته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

الان می گن از حس و حال افتادم، در صورتی که از تک و تا افتادم ، درست است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوا به معنای انگار کردن هم است مثلا وقتی می گوییم به هوای اینکه لباس های بند رخت را باد برده سراسیمه به کوچه رفت و نگاهی انداخت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خود آشکار برای معتادان می توان گفت معتادان هنجار شکن معتادان خود آشکار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درآیش =تاثیر تاثیر مهربانی در زندگی درایش مهربانی در زندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زجر دادن مانند دمبه که تف می دهید و روغنش را پس می دهد بس چزونده می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

غسل از سر تا پا شستن است می شود گفت سراشست برو غسل زیارت کن برو سراشست زیارت کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گوشی اف اف را که بر می داریم می گوییم ( کیه ) بگو کی هستی خب می شود به جای ایفون یا اف اف گفت :گوکی و به مدل تصویری ان گفت گوکی چشمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دلماج یعنی کسی که درد دل شما را گوش می ده و ی جورایی سنگ صبورتونه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بنا شد =قرارشد بنا شد یکمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دّم بست از اونجایی که دم و باز دم در زیر آب شدنی نیست و در اصل دمی نیست که باز دم باشه من واژه دم بست را پیشنهاد می کنم غریق=دم بست غرق شدن =دم بست ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گند خو کسی که معتاد می شه دیگه گند کاری را در میاره اگر دو بار خوی را پشت سر هم بیاوریم تاکید بر عادت است که همان معتاد می شود مثلا خوی خویِ خواندن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ای مرغک خُرد ، ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز تا کی حرکات کودکانه در باغ و چمن چمیدن آموز پروین اعتصامی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عجله کن بشتاب به هم بگَرد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پَس زدن زیر زدن به هم زدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همان دپا بوده که بعد شده دفا بپا وسایلت را دزد نبرد و اگر دزدی دیدی از خود دپا کن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که چِرکولَک بازی در میاره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

می شود برای عزمم و جزم کردم ، ی اصطلاح ساخت که در زبان فارسی خوش آهنگ تر باشه مانند : کوله ام و بار کردم. . . من دیگه کوله ام و برداشتم که . . . من ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

جانگیر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به خود آمدن درس گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ما به زشت با نمک می گوییم زشتوک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دست گرفتن او ضاع تحت کنترل است =اوضاع را در دست گرفته ایم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به قد کشیدن برنج هنگام جوش می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هم گشتن در گویش مشهدی به معنای شتاب کردن است به هم بگَرد دیر شد به هم گرد ندارم یعنی نای و توان شتاب کردن را ندارم که معمولا پیر ها یا مریض ها م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم گشنه وقتی غذامون و خوردیم و سیر شدیم ولی هنوز سر سفره نشستیم و می خوریم می گیم سیرشدم ولی چشمام گشنه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف نظر از اینکه چه اتفاقی بیافتد گذشته از اینکه چی پیش بیاد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَر پا فلانی ترسید و موهای سرش وَر پا ایستاد یعنی موهاش به سرش سیخ شد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برابر سختی ها تن در داد دیگر کم آورد و خود را وا داد در برابر ستمگر گردن خم نکرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیر دیراش می شود در گویش مشهدی دختر دیردیراش می شود ازدواج کنه=دختر با بی قراری انتظار می کشد ازدواج کنه بچه ها دیر دیراشون می شود مدرسه تمام شود بچ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَختی=لحظه ای، کمی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عملیات به تعویق افتاد عملیات واپس افتاد همه را عقب زد همه را پَس زد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول دستی ما اگر از کسی بخواهیم پول قرض کنیم می گوییم پول دستی داری بدی ، یا اون میگه ی کم پول دستی دارم می خوای بهت بدم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد اعتراض= واخواست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادر میانی و میانجیگری به زبان عربی می شود وساطت نه دخالت ، لطف کنید درستش کنید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گمان می شود

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حفظ کردن من که ابتدایی بودم خیلی بکار می رفت مثلا معلم می گفت شعر کتاب را از بَر کنید اما الان دخترم که ابتدایی است برایش ناآشنا است خیلی از واژه ها ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکست غیر قابل ترمیم شکست بازسازی نشدنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل خستگی دَر کن خستگیت دَر رفت!؟ خسته نباشی؛ کمی نشست تا خستگی در کند خستگی به تنش ماند خسته شد خسته کرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چگونه می توانم خودم را از این گرما در ببرم. به در بردن . خودم را از سختی های زندگی در بردم . جان به در بردن ، نجات یافتن.