تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

گمان می شود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَر افتادن نسلش ور افتاد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَختی=لحظه ای، کمی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد اعتراض= واخواست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به خود آمدن درس گرفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروپاشیدن امپراطوری افتادن کاسه ریختن برگ درختان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که چِرکولَک بازی در میاره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

درآیش =تاثیر تاثیر مهربانی در زندگی درایش مهربانی در زندگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسلیم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برابر سختی ها تن در داد دیگر کم آورد و خود را وا داد در برابر ستمگر گردن خم نکرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در میان گذاشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چگونه می توانم خودم را از این گرما در ببرم. به در بردن . خودم را از سختی های زندگی در بردم . جان به در بردن ، نجات یافتن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

او را متوقف کنید جلوی او را بگیرید حملات وحشیانه را متوقف کنید جلوی حمله های وحشیانه را بگیرید ماشین را متوقف کنید ماشین را نگه دارید . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلانی را چشته خورش کردم یعنی اول اعتمادش وبه دست آوردم بعد گولش زدم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عملیات به تعویق افتاد عملیات واپس افتاد همه را عقب زد همه را پَس زد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ و کوچک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد من واژه ی توانسنگ است یعنی توانمندیش چون سنگ ، محکم است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرحال

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکست غیر قابل ترمیم شکست بازسازی نشدنی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم گشنه وقتی غذامون و خوردیم و سیر شدیم ولی هنوز سر سفره نشستیم و می خوریم می گیم سیرشدم ولی چشمام گشنه است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دست گرفتن او ضاع تحت کنترل است =اوضاع را در دست گرفته ایم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بی واکنش ماست وار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادر میانی و میانجیگری به زبان عربی می شود وساطت نه دخالت ، لطف کنید درستش کنید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناشُد نا شُد است روزم بی یاد تو شب شود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زور کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبردگاه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خب پس همون مچ انداختن می شه دیگه.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پَس زدن زیر زدن به هم زدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول دستی ما اگر از کسی بخواهیم پول قرض کنیم می گوییم پول دستی داری بدی ، یا اون میگه ی کم پول دستی دارم می خوای بهت بدم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَر پا فلانی ترسید و موهای سرش وَر پا ایستاد یعنی موهاش به سرش سیخ شد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان از در رفتن است ، چیزی که از در خانه برودو دیگر باز نگردد هدر رفته است، یعنی از در رفته است و دیگر بدستش نمی آوری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بنا شد =قرارشد بنا شد یکمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنا شد یکیمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

همان دپا بوده که بعد شده دفا بپا وسایلت را دزد نبرد و اگر دزدی دیدی از خود دپا کن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر وقت می آید به پرو پایم می پیچد و اعصابم را خرد می کند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

پیش پا زدن مثلا می گوییم داری می ری بپا استکانای چای را پیش پا نزنی یعنی پات بهشون نخوره پیشِ پا مثلا می گوییم فلانی پیشِ پای شما از اینجا رفت یعنی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جانگیر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( حرکت/راه افتادن ) در گذشته ای نه چندان دور می کفتیم راه بیافتید برویم دیر شد ماشین راه افتاد قطار چه ساعتی راه می افتد که اکنون حرکت گفته می شود

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

قطار همیشه در گذر است می شود گفت گذار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرم درد می کرد قرص که خوردم دردش وا گذاشت، یعنی دیگه درد نمی کنه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گند خو کسی که معتاد می شه دیگه گند کاری را در میاره اگر دو بار خوی را پشت سر هم بیاوریم تاکید بر عادت است که همان معتاد می شود مثلا خوی خویِ خواندن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خود آشکار برای معتادان می توان گفت معتادان هنجار شکن معتادان خود آشکار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهم بِگّرد یعنی عجله کن، بشتاب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ای مرغک خُرد ، ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز تا کی حرکات کودکانه در باغ و چمن چمیدن آموز پروین اعتصامی

پیشنهاد
٠

به درد نخور به کار نمی آید خراب فرسوده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وانمود کردن کلک زدن گول زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از انجا که کوهه به معنای موج است ؛ می توان گفت کوهه کوهه یا کوهه خیز. رودخانه ای مواج =رودخانه ای کوهه کوهه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دّم بست از اونجایی که دم و باز دم در زیر آب شدنی نیست و در اصل دمی نیست که باز دم باشه من واژه دم بست را پیشنهاد می کنم غریق=دم بست غرق شدن =دم بست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشویش اذهان عمومی =نگران کردن مردم دلپّریشی مردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعماق جنگل =دل جنگل وسط کویر=دل کویر متاسفانه خیلی داریم کاربرد واژه های فارسی را فراموش می کنیم

١