تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

متاسفم که واژه های فارسی انقدر فراموش شده و واژه های بیگانه انقدر جاپایش را سفت کرده که می نشینیم و به سخن گفتن نیاکانمان می خندیم پرفکان واژه ای ست ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

قطار همیشه در گذر است می شود گفت گذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خزینه همانجایی برای خزیدن بوده، ی جای پر از آب که می خزیدن توش ، براحتی می شد جایگزین استخر بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نسبت ( برای مقایسه ) نمره های تو نسبت به نمره های من بهتر است نمره های تو به ورج نمره های من بهتر است به ورجِش بگیری نمره های تو بهتر از منه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

پیش پا زدن مثلا می گوییم داری می ری بپا استکانای چای را پیش پا نزنی یعنی پات بهشون نخوره پیشِ پا مثلا می گوییم فلانی پیشِ پای شما از اینجا رفت یعنی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنا شد یکیمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهم بِگّرد یعنی عجله کن، بشتاب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر وقت می آید به پرو پایم می پیچد و اعصابم را خرد می کند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خب پس همون مچ انداختن می شه دیگه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ و کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نو کهنه کردن لباس ها یا وسایل اتاق یعنی دور ریختن وسایل یا لباس های کهنه و جایگزین کردن وسایل یا لباس های نو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشردگی توده ی مردم چگالی توده ی مردم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسلیم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَر افتادن نسلش ور افتاد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

او را متوقف کنید جلوی او را بگیرید حملات وحشیانه را متوقف کنید جلوی حمله های وحشیانه را بگیرید ماشین را متوقف کنید ماشین را نگه دارید . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرم درد می کرد قرص که خوردم دردش وا گذاشت، یعنی دیگه درد نمی کنه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناشُد نا شُد است روزم بی یاد تو شب شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چارگَرد خوب است به معنی چهار چرخ گردون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وانمود کردن کلک زدن گول زدن

پیشنهاد
٠

به درد نخور به کار نمی آید خراب فرسوده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنس لباسم انقدر خوبه دو سال پوشیدم آخ نگفته، ، ، یعنی آسیب ندیده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبردگاه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرحال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از انجا که کوهه به معنای موج است ؛ می توان گفت کوهه کوهه یا کوهه خیز. رودخانه ای مواج =رودخانه ای کوهه کوهه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان از در رفتن است ، چیزی که از در خانه برودو دیگر باز نگردد هدر رفته است، یعنی از در رفته است و دیگر بدستش نمی آوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هم گشتن در گویش مشهدی به معنای شتاب کردن است به هم بگَرد دیر شد به هم گرد ندارم یعنی نای و توان شتاب کردن را ندارم که معمولا پیر ها یا مریض ها م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم گشنه وقتی غذامون و خوردیم و سیر شدیم ولی هنوز سر سفره نشستیم و می خوریم می گیم سیرشدم ولی چشمام گشنه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف نظر از اینکه چه اتفاقی بیافتد گذشته از اینکه چی پیش بیاد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکست غیر قابل ترمیم شکست بازسازی نشدنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل خستگی دَر کن خستگیت دَر رفت!؟ خسته نباشی؛ کمی نشست تا خستگی در کند خستگی به تنش ماند خسته شد خسته کرد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گمان می شود

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حفظ کردن من که ابتدایی بودم خیلی بکار می رفت مثلا معلم می گفت شعر کتاب را از بَر کنید اما الان دخترم که ابتدایی است برایش ناآشنا است خیلی از واژه ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشویش اذهان عمومی =نگران کردن مردم دلپّریشی مردم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در میان گذاشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد من واژه ی توانسنگ است یعنی توانمندیش چون سنگ ، محکم است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چگونه می توانم خودم را از این گرما در ببرم. به در بردن . خودم را از سختی های زندگی در بردم . جان به در بردن ، نجات یافتن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروپاشیدن امپراطوری افتادن کاسه ریختن برگ درختان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیر دیراش می شود در گویش مشهدی دختر دیردیراش می شود ازدواج کنه=دختر با بی قراری انتظار می کشد ازدواج کنه بچه ها دیر دیراشون می شود مدرسه تمام شود بچ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَر پا فلانی ترسید و موهای سرش وَر پا ایستاد یعنی موهاش به سرش سیخ شد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برابر سختی ها تن در داد دیگر کم آورد و خود را وا داد در برابر ستمگر گردن خم نکرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادر میانی و میانجیگری به زبان عربی می شود وساطت نه دخالت ، لطف کنید درستش کنید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عملیات به تعویق افتاد عملیات واپس افتاد همه را عقب زد همه را پَس زد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول دستی ما اگر از کسی بخواهیم پول قرض کنیم می گوییم پول دستی داری بدی ، یا اون میگه ی کم پول دستی دارم می خوای بهت بدم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَختی=لحظه ای، کمی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد اعتراض= واخواست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلانی را چشته خورش کردم یعنی اول اعتمادش وبه دست آوردم بعد گولش زدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به قد کشیدن برنج هنگام جوش می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ما به زشت با نمک می گوییم زشتوک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به خود آمدن درس گرفتن