پیشنهادهای م بیک (١١٦)
از روی عجله: شتابزده عجله کن : بشتاب ، به هم بگَرد، زود باش
عجله کن بشتاب به هم بگَرد
به هم گشتن در گویش مشهدی به معنای شتاب کردن است به هم بگَرد دیر شد به هم گرد ندارم یعنی نای و توان شتاب کردن را ندارم که معمولا پیر ها یا مریض ها م ...
ما به زشت با نمک می گوییم زشتوک
چارگَرد خوب است به معنی چهار چرخ گردون
می شود برای عزمم و جزم کردم ، ی اصطلاح ساخت که در زبان فارسی خوش آهنگ تر باشه مانند : کوله ام و بار کردم. . . من دیگه کوله ام و برداشتم که . . . من ...
فعل خستگی دَر کن خستگیت دَر رفت!؟ خسته نباشی؛ کمی نشست تا خستگی در کند خستگی به تنش ماند خسته شد خسته کرد
از آنجا که پوششی برای شنا است می توان گفت پوشْنا
چون پوششی برای آب است می توان پوشاب گفت
غسل از سر تا پا شستن است می شود گفت سراشست برو غسل زیارت کن برو سراشست زیارت کن
چیخوان چیزی را می خوانیم
توی بین چون می شود از ویترین چکیده ای از آنچه در مغازه هست را دید پس می توان توی مغازه را از خیابان دید می شود توی بین
به گفته قدیمی ها دست پیش رو
خاک پیش
پا پیش مهمان رفتن
ستان پیمان