پیشنهادهای مسقوط طلا (٧٠٩)
در بازی گلف به صورت کلی ۲ نوع چوب وجود دارد یکی driver با کفه ی گرد برای ضربات اول و طولانی دیگری putter با کفه ی پهن برای ضربات کوتاه و هدایت توپ به ...
فاقد جهت خاصی ( موثر در تمام جهات )
مجموع سرعت نزدیک شدن دو وسیله ی نقیله به هم Closing speed is often used to explain the potential damage that could be caused by two vehicles having ...
دستتو بکش! بهش دست نزن!
[هوانوردی] قیف گمراه کننده ایستگاه VOR
میله ای راه راه و خط خطی با رنگ های سفید و قرمز و گاهی هم آبی که در آمریکا بر سر درِ مغازه های سلمانی نصب میشه
سبک قدیمی - ظاهر قدیمی BMW still retains its retro in new models ب. ام. و همچنان در مدل های جدیدش ظاهر قدیمی ( اصالتشو ) حفظ کرده
در محاوره آمریکایی شنیده شده به این کلمه "تشک" هم میگن معادل mattress
a long piece of wood that is attached to the side of a boat, especially a canoe, to prevent it from turning over in the water
در لحظه ای که
یقیناً به جرأت میشه گفت
ته نشست ( مواد جامد و ریز در کف ) رسوب میشه fouling اصلا رسوب چیز دیگست خیلی باهم فرق دارن زمانیه که مواد میچسبه به سطح و به آسانی کنده نمیشه
گُلباد قطب نما صفحهٔ مدوری است بر روی قطب نماهای ساده که به ۳۶۰ درجه تقسیم شده است.
اصولاً
قابل رویت - قابل پیش بینی
پدافند هوایی
( با تلاش ) به دست آوردن to obtain something, especially after an effort
جان سالم بدر بردن - صدمه ندیدن
۱. خلاصه و مختصر چیزی ۲. رویکرد to give the main facts about something
رابطه یا نسبت مستقیم
جاده های دو بخشی راهی است عریض و دو طرفه با حداقل دو خط عبور
اتوبان - بزرگ راه British: Motorway American: Highway / Freeway
هنگ کردن
دست و پا کردن
فرودگاه میانی یا بین راهی مثال میزنم: فرض کنید شما می خواید از فرودگاه تبریز به سمت شیراز پرواز کنید اما در تهران یا اصفهان یک توقف بین راهی خواهید ...
a place where someone or something usually lives, works or operates from محل استقرار ( چیزی یا کسی )
شایسته نام نامی به جا aptly در این حالت صفت است که معمولا کلمه بعد از آن ed می گیرد. اگر در حالت قید بیاید aptly یعنی به درستی - به شیوه ای درست
حس لمسی قوه ی حسی
اختلاف بین True North ( شمال واقعی ) و Magnetic North ( شمال مغناطیسی ) را با خطوطی فرضی روی نقشه نشان میدهند که به آن isogonic line یا خطوط هم ارز م ...
reckoning به معنای ناوبری است اما واژه dead چی؟ شک و شبهه های بسیاری در مورد معنای دقیق این کلمه وجود دارد که همگی برمیگردد به دوران اوایل پرواز و حت ...
تا دم مرگ، تا آخر ، به هر قیمتی شده
the part of a person's life when they do a job or are at work دوره سنی اشتغال و کار
To slowly fill with water
اوضاع رو از چیزی که هست بدتر کردن
نواختن و زدن موسیقی ( دست کشیدن بر روی تارهای گیتار )
بهره بردن - سود کردن
گیرایش همگانی
پاکیزگی نشانه ایمان است عربی: النظافة من الایمان
فرستادن دنبال کسی یا چیزی I'd send you along my brother برادرمو میفرستم دنبالت
تا میرسه به . . . حتی شاملِ ( برای تاکید در شمردن و دربرگیری حتی جزئی ترین و ناچیز ترین چیزها )
در بیشتر جهات، از بسیاری از لحاظ
به منظورِ
تا همین اواخرِ . . .
انحراف باد wind drift = wind deflection
اگر در وسط جمله به کار رود به معنای "بایستی" و اگر در اول بیاید یعنی ناچارا, ناگریزا
هواپیمای کوچک تک موتوره مخصوص فرود روی زمین های ناهموار و غیر اسفالت که عموما در لای بوته و جنگل ها مشغول به جابجایی انواع محموله هستند. چرخ این نوع ...
[غیر رسمی, محاوره ای] ?What are you getting at میخوای چی بگی - منظورتو واضح بگو
تکرار کردن یه کلمه یا جمله به صورت مکرر you are repeating yourself تو روی تکراری ( همش یه چیزو داری تکرار می کنی )
عمل کردن در بازه ی . . .
خیلی خوب شناختن کسی یا چیزی I know you all too well, Jack من تورو خیلی خوب میشناسم جک!