تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

محکم گرفتن با دست و چنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معطل کردن Most of them went up to their hotel rooms, but I hung back اکثرشون رفتن بالا تو اتاق هتل شون ولی من معطل کردم. ( خودمو - بنا به هر دلیلی ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

صرفا جهت شفاف سازی - صرفا جهت اینکه همو فهمیده باشیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در حالت اسم یعنی assignment میشه تکلیف . . . our assignment is to give a presentation about تکالیف ما انجام یک ارائه درباره ی . . . است فعل واگذار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

زبان شناسی ( به انگلیسی: linguistics ) علمی است که به مطالعه و بررسی زبان می پردازد. در واقع، زبان شناسی می کوشد تا به پرسش هایی بنیادی همچون: �زبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

لوله فشار سنج آلات هواپیما مانند: ارتفاع سنج - سرعت سنج و نشانگر سرعت عمودی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

دلداری - دلخوشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

از وسط نصف شده - هر جسم کاملی که از وسط دو نیم بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در خصوص اینکه . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

مدار شکن یا جریان قطع کن همون فیوزه و دقیقا شبیه به فیوز عمل میکنه با این تفاوت که فیوز یکبار مصرفه یعنی بعد از اینکه یک جریان قوی ازش رد شد و سیم دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به روشن کردن موتور هواپیماهای ملخی هم گفته میشه که با دست ملخو میچرخونن تا روشن شه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

متعلقات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

to stop doing or using one thing and start another تغییر دادن ( مثل شغل - رشته و. . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

از صفر شروع کردن - دوباره از اول شروع کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Don't settle for less دلخوش به این مقدار نباشید!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوعی ورزش گروهی به صورت رقص ( برای سلامتی قلب و رو فرم بودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اقدام اصلاحی - اقدامات صحیح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

A relief valve or pressure relief valve ( PRV ) is a type of safety valve used to control or limit the pressure in a system

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بلبرینگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

رکورد زنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نگاه کردن به چیزی از زاویه ای دیگر we're talking about a tiny bird living in the forest. to put it into perspective, I add a coin next to its pictur ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

برنامه ی . . . هنوز سرجاش بودن ( تغییر نکردن ) :?Are we still on for tennis ?The plan to play ( tennis ) hasn't changed, right ? Do you still want ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

با لگد به باسن زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

مقابله کردن با - مبارزه کردن با I'm fighting off a sore throat

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

قفل هوا ( هنگامی که در اثر گرما بخشی از سوخت موتور بخار میشه باعث تشکیل حباب در داخل پمپ یا شلنگ سوخت میشه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

هوای به دام انداخته شده توسط حرکت وسیله نقلیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برتر از - سر تر از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

روز قیامت مسیحی ( ظهور حضرت عیسی ) و پایان دنیا

پیشنهاد
٧

گوش به خبر بودن آگاه از اتفاقات دور و بر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

without knowing very far ahead of time that something is going to happen خبریو بدون اطلاع قبلی یه دفعه و در فرصت کوتاهی بگی sorry for inviting on su ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

the time in a woman's life when she gradually stops having periods ( = blood flow from her uterus each month ) بند آمدن قاعدگی مثال: Most women go t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

زمان اختصاص داده شده یا وقف شده ( همیشه خانواده نیست. این زمان میتونه برای یه دکتر نسبت به مریضش باشه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

2 تا معنی داره - اولیش دوستان بهش اشاره کردن ( به گوش خوردن یا شنیدن راجب. . . ) - دومی که همیشه در حالت منفی استفاده میشه و با ضمیر it همراه است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

زمین گلف بچگانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

[مکانیک خودرو] کالیپر ترمز دیسکی ( همون پنچه ای که دیسک رو میگیره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

همان وایت برد یا تخته سفید البته باقابلیت پاک کردن آسان و صاف تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دل تو دل نداشتن

پیشنهاد
١٢

یعنی بدون هیچی خودش عمل کنه و توسعه پیدا کنه ( متکی به خود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

[در محاوره] to make someone or something seem more important or better than they really are شاخ کردن یا بزرگ و برجسته نشان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دوستان دقت کنید از اوایل میشه in the early as early as برای مواقعیه که در زمان کنونی اشاره میکنیم به خیلی وقتها پیش in the early 1947 یعنی در اوایل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

وقتی یه نفر صحبت میکنه و کلمه ای یا عبارتی به حرفاش اضافه میکنه و طرف مقابلش میگه nice touch یعنی این یکیو خوب اومدی بدان معنی که با این حرفت یا این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خلاصه شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دستاورد - موفقیت بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معادلش تو فارسی میشه "تو آب نمک گذاشتن" اونا میگن روی گاز گذاشتن ( put it on the back burner ) یعنی فعلا ولش کنی و بزاری آماده یه جا باشه تا بعد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

مفصل ( با جزئیات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

خود vacuum یعنی "مکش" فضای خالی جارو برقی میشه vacuum cleaner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کانال کشی ( مثل کانال کولرهای بامی که هوا رو از طریق کانال به اتاق هدایت میکنه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

powerplant پیشرانه ( بدون فاصله بین دو کلمه ) معمولا به نیروگاه میگن plant

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جدا از بحث ضمیمه شده یه معنی دیگه داره : closed off on all sides یه استوانه تصور کنید که هر دو سرش بسته شده باشه میشه enclosed cylinder و نقش صفت ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

to change from one thing to another, often to something bad تبدیل شدن به - تغییر یافتن به