menopause

/ˈmenəˌpɑːws//ˈmenəpɔːz/

معنی: یائسگی، بند امدن قاعدگی، ایست طمی، سن یاس
معانی دیگر: دشتان ایست، ماهه آسایی، ایست طمک

جمله های نمونه

1. My husband says he's going through the male menopause!
[ترجمه گوگل]شوهرم می گوید در حال گذراندن دوران یائسگی مردانه است!
[ترجمه ترگمان]شوهرم میگه که از یائسگی مردانه میگذره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The male menopause is said to affect men who are approaching middle age.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که یائسگی مردانه بر مردانی که به سن میانسالی نزدیک می شوند تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که یائسگی مردان را تحت تاثیر قرار می دهد که به سن متوسط نزدیک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In her latest book she discusses the menopause, which is a subject that concerns all womankind.
[ترجمه گوگل]او در آخرین کتاب خود درباره یائسگی بحث می کند که موضوعی است که همه زنان را درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]در آخرین کتاب خود، she را مورد بحث قرار می دهد که موضوعی است که مربوط به همه زن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After the menopause a woman cannot bear a child.
[ترجمه فرزاد] پس از یائسگی، زن قدرت باروری خود را از دست می دهد.
|
[ترجمه گوگل]بعد از یائسگی زن نمی تواند بچه دار شود
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه یائسگی یه زن نمی تونه یه بچه رو تحمل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conditions like the menopause where, in the past, women were told it was just a phase they were going through.
[ترجمه گوگل]شرایطی مانند یائسگی که در گذشته به زنان گفته می‌شد که این فقط مرحله‌ای است که در حال گذراندن آن هستند
[ترجمه ترگمان]در گذشته، زنان گفتند که در گذشته، زنان به آن ها گفته بودند که این تنها مرحله ای است که آن ها از آن عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This can worsen after the menopause, when the face becomes hairier, while other body hair thins.
[ترجمه گوگل]این می تواند پس از یائسگی بدتر شود، زمانی که صورت پر موتر می شود، در حالی که سایر موهای بدن نازک می شوند
[ترجمه ترگمان]این می تواند بعد از یائسگی را بدتر کند، در حالی که صورت به hairier تبدیل می شود، در حالی که دیگر موهای بدن خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My own diagnosis - male menopause with too much of the flesh pots - failed most miserably.
[ترجمه گوگل]تشخیص خود من - یائسگی مردانه با حجم زیاد گوشت - به بدترین شکل ممکن شکست خورد
[ترجمه ترگمان]تشخیص من از یائسگی مردانه با مقدار زیادی ظرف گوشت - شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After menopause theses daily rhythms decline in amplitude towards zero.
[ترجمه گوگل]پس از یائسگی، ریتم های روزانه در دامنه به سمت صفر کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]بعد از یائسگی، ریتم های روزمره به سمت صفر کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Menopause could be the reason heart disease is more prevalent in women over 55 compared to younger women.
[ترجمه گوگل]یائسگی می تواند دلیل شیوع بیشتر بیماری قلبی در زنان بالای 55 سال نسبت به زنان جوان باشد
[ترجمه ترگمان]menopause می تواند دلیل بیماری قلبی در زنان بالای ۵۵ سال در مقایسه با زنان جوان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Menopause symptoms are similar to those of food intolerance and may in fact be triggered off by hormone changes.
[ترجمه گوگل]علائم یائسگی مشابه علائم عدم تحمل غذایی است و در واقع ممکن است با تغییرات هورمونی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]علائم menopause شبیه به نشانه های عدم تحمل غذا هستند و ممکن است در حقیقت با تغییرات هورمونی بوجود آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of course I did. Male menopause?
[ترجمه گوگل]البته انجام دادم یائسگی مردانه؟
[ترجمه ترگمان] البته که کردم یائسگی مردانه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If one of us goes through menopause, we all suffer a collective hot flash.
[ترجمه گوگل]اگر یکی از ما یائسه شود، همه ما دچار گرگرفتگی جمعی می شویم
[ترجمه ترگمان]اگر یکی از ما از طریق یائسگی برود، همه ما دچار یک فلاش داغ جمعی می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some doctors still regard menopause as a malady.
[ترجمه گوگل]برخی از پزشکان هنوز یائسگی را یک بیماری می دانند
[ترجمه ترگمان]بعضی از دکترها هنوز یائسگی را به عنوان یک بیماری تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Reproductive system After the menopause, women are no longer able to bear children, as their ovaries stop releasing eggs.
[ترجمه گوگل]دستگاه تناسلی پس از یائسگی، زنان دیگر قادر به بچه دار شدن نیستند، زیرا تخمدان های آنها ترشح تخمک را متوقف می کنند
[ترجمه ترگمان]؟ نظام تولید مثل بعد از یائسگی، زنان دیگر قادر به تحمل کودکان نیستند، زیرا تخمدان آن ها تخم گذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The menopause is an experience which causes many women considerable anxiety.
[ترجمه گوگل]یائسگی تجربه ای است که بسیاری از زنان را دچار اضطراب می کند
[ترجمه ترگمان]یائسگی تجربه ای است که موجب اضطراب بسیاری از زنان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یائسگی (اسم)
menopause

بند امدن قاعدگی (اسم)
menopause

ایست طمی (اسم)
menopause

سن یاس (اسم)
menopause

تخصصی

[بهداشت] یائسگی

انگلیسی به انگلیسی

• permanent cessation of menstruation; change of life; age of menopause (physiology)
the menopause is the time during which a woman stops menstruating, usually when she is about fifty.

پیشنهاد کاربران

یائسگی، پسا قاعدگی
یائسگی menopause
یائسگی قطع دایمی قاعدگی. سن بروز آن بین 55 - 40 سالگی متغیر بوده و معمولاً بروز آن 2 - 1 سال به طول میانجامد. به طور طبیعی یک سال پس از قطع عادت ماهیانه در خانم ها این تشخیص گذاشته میشود. یائسگی تنها یکی از حوادث �دوره افت قوای جسمی� است ؛ دوره مذکور عبارتست از یک تغییر زیست شناختی در بافت ها و دستگاه های بدن که در هر دو جنس بین اواسط دهه پنجم تا اواسط دهه هفتم زندگی رخ میدهد. یائسگی قبل از سن 40 سالگی، پیش از موعد تلقی شده و ممکن است بررسیهای طبی برای کشف علت آن لازم باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

[پزشکی] یائسگی: قطع و توقف دوره های قاعدگی در زنان
the time in a woman's life when she gradually stops having periods ( = blood flow from her uterus each month )
بند آمدن قاعدگی
مثال:
Most women go through/into menopause between the ages of 45 and 55.
پسا قاعدگی
menopause ( پزشکی )
واژه مصوب: یائسگی
تعریف: وضعیتی که در آن تخمدان های زن از تولید تخمک در هر چهارهفته یک بار بازمی ایستند و دشتان متوقف می شود

بپرس