on the back burner

پیشنهاد کاربران

پشت گوش انداختن
موکول به بعد
در درجۀ دوم اهمیت
طرحی یا چیزی رو ( به آینده موکول کردن )
به تعویق انداختن چیزی به دلیل کم اهمیت بودن
We have to report all the progress. So , launch Is on the back burner.
معادلش تو فارسی میشه "تو آب نمک گذاشتن"
اونا میگن روی گاز گذاشتن ( put it on the back burner ) یعنی فعلا ولش کنی و بزاری آماده یه جا باشه تا بعد
تعلیق موقت، کم توجهی به مدت کوتاه، تعویق موقت
کم تر اهمیت دادن به چیزی ، کم تر روش فکر میشه یا بهش توجه میشه، به تاخیر افتاده یا معلق شده ، الان انجام ندادن و بعدا رسیدگی کردن به چیزی
به تعویق انداختن

بپرس