پیشنهاد‌های مسقوط طلا (٧٠٩)

بازدید
٢,٣٤٣
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

[هوانوردی] ارتفاعی که در آن هواپیماهای تک موتوره نمی توانند بیشتر از ۱۰۰ فیت در دقیقه اوج بگیرند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

[هوانوردی] سقف مطلق ارتفاعی که هواپیما دیگر نمی تواند بیشتر اوج بگیرد. ( سقف مطلق برای هر هواپیما متفاوت است ) منبع: کتاب پرواز جپیسن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بن خرید پس از خرید هر کالا، به حساب مشتریان اضافه می‏ شود که در واقع ارزش مشخصی دارد و میتوان در خریدهای بعدی از تخفیف برخوردار شد و یا با جمع کردن ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بن خرید پس از خرید هر کالا، به حساب مشتریان اضافه می‏ شود که در واقع ارزش مشخصی دارد و میتوان در خریدهای بعدی از تخفیف برخوردار شد و یا با جمع کردن ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

برابر بودن با کسی یا چیزی - هم رده بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

علاوه بر آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زیاد به چشم خوردن یا به حساب آمدن ( معمولا در جملات منفی ) مثال: Although it doesn't amount to much in a small car, it may be a lot for a large tra ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

منسوب به دستیابی موفقیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به شوخی گرفتن - مسخره بازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خیلی خوب شناختن کسی یا چیزی I know you all too well, Jack من تورو خیلی خوب میشناسم جک!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

عمل کردن در بازه ی . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تکرار کردن یه کلمه یا جمله به صورت مکرر you are repeating yourself تو روی تکراری ( همش یه چیزو داری تکرار می کنی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

[غیر رسمی, محاوره ای] ?What are you getting at میخوای چی بگی - منظورتو واضح بگو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

هواپیمای کوچک تک موتوره مخصوص فرود روی زمین های ناهموار و غیر اسفالت که عموما در لای بوته و جنگل ها مشغول به جابجایی انواع محموله هستند. چرخ این نوع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اگر در وسط جمله به کار رود به معنای "بایستی" و اگر در اول بیاید یعنی ناچارا, ناگریزا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

انحراف باد wind drift = wind deflection

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تا همین اواخرِ . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به منظورِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در بیشتر جهات، از بسیاری از لحاظ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تا میرسه به . . . حتی شاملِ ( برای تاکید در شمردن و دربرگیری حتی جزئی ترین و ناچیز ترین چیزها )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرستادن دنبال کسی یا چیزی I'd send you along my brother برادرمو میفرستم دنبالت

پیشنهاد
١١

پاکیزگی نشانه ایمان است عربی: النظافة من الایمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گیرایش همگانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بهره بردن - سود کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نواختن و زدن موسیقی ( دست کشیدن بر روی تارهای گیتار )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اوضاع رو از چیزی که هست بدتر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

To slowly fill with water

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

the part of a person's life when they do a job or are at work دوره سنی اشتغال و کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تا دم مرگ، تا آخر ، به هر قیمتی شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

reckoning به معنای ناوبری است اما واژه dead چی؟ شک و شبهه های بسیاری در مورد معنای دقیق این کلمه وجود دارد که همگی برمیگردد به دوران اوایل پرواز و حت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اختلاف بین True North ( شمال واقعی ) و Magnetic North ( شمال مغناطیسی ) را با خطوطی فرضی روی نقشه نشان میدهند که به آن isogonic line یا خطوط هم ارز م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

حس لمسی قوه ی حسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

شایسته نام نامی به جا aptly در این حالت صفت است که معمولا کلمه بعد از آن ed می گیرد. اگر در حالت قید بیاید aptly یعنی به درستی - به شیوه ای درست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

a place where someone or something usually lives, works or operates from محل استقرار ( چیزی یا کسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فرودگاه میانی یا بین راهی مثال میزنم: فرض کنید شما می خواید از فرودگاه تبریز به سمت شیراز پرواز کنید اما در تهران یا اصفهان یک توقف بین راهی خواهید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دست و پا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

هنگ کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

اتوبان - بزرگ راه British: Motorway American: Highway / Freeway

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

جاده های دو بخشی راهی است عریض و دو طرفه با حداقل دو خط عبور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

رابطه یا نسبت مستقیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱. خلاصه و مختصر چیزی ۲. رویکرد to give the main facts about something

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

جان سالم بدر بردن - صدمه ندیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( با تلاش ) به دست آوردن to obtain something, especially after an effort

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پدافند هوایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

قابل رویت - قابل پیش بینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصولاً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

گُلباد قطب نما صفحهٔ مدوری است بر روی قطب نماهای ساده که به ۳۶۰ درجه تقسیم شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ته نشست ( مواد جامد و ریز در کف ) رسوب میشه fouling اصلا رسوب چیز دیگست خیلی باهم فرق دارن زمانیه که مواد میچسبه به سطح و به آسانی کنده نمیشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

یقیناً به جرأت میشه گفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در لحظه ای که