پیشنهادهای مسقوط طلا (٧٠٩)
گرایش - جهت یافتن
از خواب بیدار شده - از خواب پریده ( توسط کس دیگه ای یا صدایی چیزی )
عریان گرا مترادف کلمه nudist است ( این افراد معتقدند که پوشیدن هیچ لباسی سالم نیست برای بدن و از لحاظ روانشناسی انسان های نرمالی نیستند )
موج سواری خوابیده
کمپین یا کارزار انتخاباتی
سوژه نگاه ها
ایجاد خطرِ ناشی از سهل انگاری ( شامل حرکات و رفتارهای خطرناکی میباشد که منجر به از دست رفتن جان افراد شود )
در مورد لباس: یعنی واقعا فیت و اندازه خودته ( این دیدگاه کاملا مثبته و بار منفی نداره )
1 - بی دین یا بی مذهب ( کسی که هیچ دینی را قبول نداره و تصورش از دین فقط یک چیز ساخته افکار بشره ) اما بدین معنا نیست که آن شخص خدارو هم قبول نداره ک ...
بی حالی، بی اشتیاقی - با بی رمقی
یه معنیش میشه غرق فکر - عمیقا در فکر یه معنی دیگه اشم میشه پکر - پکرانه
دوست و همکار ( a colleague who becomes a friend )
The excitement of meeting and getting physical with someone new can distract you from feelings of sadness, loss, and rejection
ساده زیست زندگی بی دغدغه و آرام و بی سروصدا
incredibly
یک "خطای عمدی" که در گذشته انجام شده و به صورت راز در دل شخص پنهان شده و ناگفته مانده
کرک و پر ریختن - برگ ریزان
to react to something with an opposing opinion or action پاسخ یا عمل متقابل دادن
به حساب - از جیب یکی خرج کردن
یک نوع چاشنی بسیار تند هندی
جلبک های همزیست
نوعی مراقبت و حمایت از کسانی است که زندگی شون از این رو به اون رو شده و دچار مشکلات فراوان هستند.
ماتم کسی شدن
افتادن
برهم زدن
افتادن - انداختن fall away from The jacket slipped off of Sally, but she grabbed it before it hit the floor she hung the robe on the back of the doo ...
مترادف suction است یعنی مکش، مکیدن
disinfection ضد عفونی مخصوص آلودگی های میکروبی، ویروسی یا باکتریایی decontaminate یعنی آلودگی زدایی شامل آلودگی های شیمیایی ناشی از فعالیت رادیواک ...
بدون دعوتی رفتن به مهمونی
خیلی محبوب
a protected area of land or water
وضع قانون - قانون جدید
اسم: formula فرمول H2O is the chemical formula for water هاش2 او فرمول شیمیایی آب است فعل: formulate فرموله کردن - ساختن New drugs are being formula ...
یکی از معنیاش میشه رقابت جدا از معنی مشاجره
برای پایان یه بحث گرم یا گفت و گو از این عبارت استفاده میشه و معادلش در فارسی میشه " خوب اینم از این"
هواپیمای پدالی یا بال زن اولین نمونه اختراعی لیوناردو داوینچی در قرن 15هم
در حالت فعل: سیم یا زه انداختن - نخ کردن ( سوزن و غیره ) ، به رشته کشیدن - آویختن ( از دو سو )
طغیان خشم
از هر لحاظ سیر کردن
Halflings are a fictional race found in some fantasy novels and games کوتوله
شخصی که اهل شهر وین باشه ( وین پایتخت کشور اتریش است که به انگلیسی وینا خوانده میشه Vienna )
the biological clock is about fertility, particularly for women
طاقتم سر اومد!
جمع هم رده جمع هم سن جمع هم صنف
relating to or designed for children between the ages of 9 and 12
قرار بر ( انجام دادن کاری ) They were due to return from the vacation on Saturday قرار بر این بود که اونا روز شنبه از تعطیلات برگردند They were due ...
ساده بیان شده به سادگی بیان شده - گفته شده
حسی که عاری از این صفات باشه afraid, worried, disappointed, upset , feeling shocked جا خوردن They were dismayed at the cost of the repairs اونا از ه ...
دیدار دو میدانی ناحیه ای
چسبیدن به موضوع اصلی ( پرهیز از حاشیه رفتن )