تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرایش - جهت یافتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از خواب بیدار شده - از خواب پریده ( توسط کس دیگه ای یا صدایی چیزی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عریان گرا مترادف کلمه nudist است ( این افراد معتقدند که پوشیدن هیچ لباسی سالم نیست برای بدن و از لحاظ روانشناسی انسان های نرمالی نیستند )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موج سواری خوابیده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمپین یا کارزار انتخاباتی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوژه نگاه ها

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد خطرِ ناشی از سهل انگاری ( شامل حرکات و رفتارهای خطرناکی میباشد که منجر به از دست رفتن جان افراد شود )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد لباس: یعنی واقعا فیت و اندازه خودته ( این دیدگاه کاملا مثبته و بار منفی نداره )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - بی دین یا بی مذهب ( کسی که هیچ دینی را قبول نداره و تصورش از دین فقط یک چیز ساخته افکار بشره ) اما بدین معنا نیست که آن شخص خدارو هم قبول نداره ک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی حالی، بی اشتیاقی - با بی رمقی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه معنیش میشه غرق فکر - عمیقا در فکر یه معنی دیگه اشم میشه پکر - پکرانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست و همکار ( a colleague who becomes a friend )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The excitement of meeting and getting physical with someone new can distract you from feelings of sadness, loss, and rejection

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساده زیست زندگی بی دغدغه و آرام و بی سروصدا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

incredibly

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک "خطای عمدی" که در گذشته انجام شده و به صورت راز در دل شخص پنهان شده و ناگفته مانده

پیشنهاد
٠

کرک و پر ریختن - برگ ریزان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to react to something with an opposing opinion or action پاسخ یا عمل متقابل دادن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حساب - از جیب یکی خرج کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع چاشنی بسیار تند هندی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلبک های همزیست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی مراقبت و حمایت از کسانی است که زندگی شون از این رو به اون رو شده و دچار مشکلات فراوان هستند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماتم کسی شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برهم زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افتادن - انداختن fall away from The jacket slipped off of Sally, but she grabbed it before it hit the floor she hung the robe on the back of the doo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف suction است یعنی مکش، مکیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

disinfection ضد عفونی مخصوص آلودگی های میکروبی، ویروسی یا باکتریایی decontaminate یعنی آلودگی زدایی شامل آلودگی های شیمیایی ناشی از فعالیت رادیواک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون دعوتی رفتن به مهمونی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیلی محبوب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

a protected area of land or water

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وضع قانون - قانون جدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم: formula فرمول H2O is the chemical formula for water هاش2 او فرمول شیمیایی آب است فعل: formulate فرموله کردن - ساختن New drugs are being formula ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معنیاش میشه رقابت جدا از معنی مشاجره

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای پایان یه بحث گرم یا گفت و گو از این عبارت استفاده میشه و معادلش در فارسی میشه " خوب اینم از این"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هواپیمای پدالی یا بال زن اولین نمونه اختراعی لیوناردو داوینچی در قرن 15هم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در حالت فعل: سیم یا زه انداختن - نخ کردن ( سوزن و غیره ) ، به رشته کشیدن - آویختن ( از دو سو )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

طغیان خشم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از هر لحاظ سیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Halflings are a fictional race found in some fantasy novels and games کوتوله

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شخصی که اهل شهر وین باشه ( وین پایتخت کشور اتریش است که به انگلیسی وینا خوانده میشه Vienna )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

the biological clock is about fertility, particularly for women

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

طاقتم سر اومد!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع هم رده جمع هم سن جمع هم صنف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

relating to or designed for children between the ages of 9 and 12

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قرار بر ( انجام دادن کاری ) They were due to return from the vacation on Saturday قرار بر این بود که اونا روز شنبه از تعطیلات برگردند They were due ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ساده بیان شده به سادگی بیان شده - گفته شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

حسی که عاری از این صفات باشه afraid, worried, disappointed, upset , feeling shocked جا خوردن They were dismayed at the cost of the repairs اونا از ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیدار دو میدانی ناحیه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چسبیدن به موضوع اصلی ( پرهیز از حاشیه رفتن )