• (1)تعریف: solid material that settles to the bottom of a liquid. • مترادف: dregs, lees, settlings • مشابه: deposit, ground
• (2)تعریف: in geology, material deposited by water, wind, or ice. • مشابه: deposit
جمله های نمونه
1. the sediment at the bottom of a vinegar bottle
نهشت ته بطری سرکه
2. There was a brown sediment in the bottom of the bottle.
[ترجمه Z.rsl] ماده ایی که ته نشین میشود وچگالی بیشتری دارد
|
[ترجمه گوگل]یک رسوب قهوه ای رنگ در ته بطری وجود داشت [ترجمه ترگمان]در ته بطری یک رسوب قهوه ای رنگ وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The sediment settled and the water was clear.
[ترجمه زحل] رسوبات ته نشین شد و آب شفاف و زلال شد.
|
[ترجمه گوگل]رسوب نشست و آب زلال بود [ترجمه ترگمان]آب جا به جا شد و آب شفاف بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Or, what were the source rocks of a sediment?
[ترجمه گوگل]یا سنگ های منشا یک رسوب چه بوده اند؟ [ترجمه ترگمان]یا، منبع آب یه رسوبات چی بوده؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Cold and shaken from the journey, thick with sediment and drunk from a plastic beaker, it tasted like medicine.
[ترجمه گوگل]سرد و لرزان از سفر، غلیظ از رسوب و مست از یک بشر پلاستیکی، طعم دارو می داد [ترجمه ترگمان]سرد و لرزان از سفر، غلیظ از رسوبات و نوشیدن یک ظرف پلاستیکی، مزه دارو می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In consequence the use of sedimentation columns or tubes to determine the fall velocities of sediment particles has become very popular.
[ترجمه گوگل]در نتیجه استفاده از ستون ها یا لوله های ته نشینی برای تعیین سرعت سقوط ذرات رسوب بسیار رایج شده است [ترجمه ترگمان]در نتیجه استفاده از ستون های رسوب و یا لوله ها برای تعیین سرعت سقوط ذرات رسوب بسیار محبوب شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Over millions of years, large amounts of sediment have been transported through this area from the Himalayas to the Arabian sea.
[ترجمه گوگل]طی میلیون ها سال، مقادیر زیادی رسوب از طریق این منطقه از هیمالیا به دریای عرب منتقل شده است [ترجمه ترگمان]طی میلیون ها سال، مقدار زیادی رسوب از طریق این منطقه از هیمالیا تا دریای عمان منتقل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The slimy floor of shifting sediment is useless to young oysters in search of a hard sea bed for a lifetime's home.
[ترجمه گوگل]کف لزج رسوبات متحرک برای صدف های جوانی که در جستجوی بستر سخت دریا برای خانه ای برای یک عمر هستند بی فایده است [ترجمه ترگمان]کف لجن of در جستجوی صدف جوان در جستجوی یک رختخواب سخت برای یک زندگی در خانه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Furthermore, simple measurements of sediment at a point represent only the net result of all the processes going on upstream.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اندازهگیریهای ساده رسوب در یک نقطه، تنها نتیجه خالص تمام فرآیندهایی است که در بالادست انجام میشوند [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اندازه گیری ساده رسوب در یک نقطه تنها نتیجه خالص همه فرایندهایی است که در بالادست حرکت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sediment also clogs the gills of fishes.
[ترجمه گوگل]رسوبات همچنین آبشش ماهی ها را مسدود می کند [ترجمه ترگمان]Sediment ها هم پر از ماهی ها هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This suggests that the subducted sediment somehow survived as a chemically and physically distinct region large enough to avoid obliteration by diffusion.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که رسوب فرورانش شده به نحوی به عنوان یک منطقه شیمیایی و فیزیکی متمایز به اندازه کافی بزرگ باقی مانده است تا از محو شدن توسط انتشار جلوگیری کند [ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که رسوب subducted به گونه ای از یک منطقه متمایز فیزیکی و فیزیکی به اندازه کافی بزرگ باقی مانده است تا از محو شدن با نفوذ اجتناب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Coring equipment would drill into lithified sediment to a depth of between 200 and 800 metres.
[ترجمه گوگل]تجهیزات مغزه زنی در رسوبات سنگی شده تا عمق بین 200 تا 800 متر حفاری می کنند [ترجمه ترگمان]تجهیزات coring در رسوبات lithified تا عمق بین ۲۰۰ تا ۸۰۰ متر حفاری می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sediment from the tailings has increased the area of the river delta from 65 to 900 hectares.
[ترجمه گوگل]رسوبات حاصل از باطله ها مساحت دلتای رودخانه را از 65 به 900 هکتار افزایش داده است [ترجمه ترگمان]تخلیه ضایعات حاصل از این زباله ها، مساحت دلتای رودخانه را از ۶۵ به ۹۰۰ هکتار افزایش داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many organisms that die in the sea are soon buried by sediment.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ارگانیسم هایی که در دریا می میرند به زودی توسط رسوب مدفون می شوند [ترجمه ترگمان]بسیاری از موجودات زنده که در دریا می میرند به زودی با رسوب مدفون می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. With construction of the dam, the loss of nutrient rich sediment led to the collapse of sardine fishing in the delta.
[ترجمه گوگل]با ساخت سد، از بین رفتن رسوبات غنی از مواد مغذی منجر به سقوط ماهیگیری ساردین در دلتا شد [ترجمه ترگمان]با ساخت سد، از دست رفتن رسوب غنی از مواد مغذی منجر به فروپاشی of ماهیگیری در دلتا شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
sediment, fouling, tartar, lees, slag, silt, dreg, magma
لای (اسم)
ooze, sediment, silt, sludge
رسوب کردن (فعل)
sediment
تخصصی
[شیمی] ته نشست، ته نشین شدن [عمران و معماری] رسوب - ماده رسوبی - تهشنست [مهندسی گاز] رسوب، ته نشست [زمین شناسی] رسوبات - ذراتی که توسط آب، باد و یخ حمل و سپس نهشته شده اند.سنگ جامدار استحکام نیافته وتکه های کانی که از هوازدگی سنگها به دست می آیند و آب،هوا یایخ آنها را حل نموده ولایه هایی بر روی سطح زمین تشکیل می شود [نساجی] رسوبات - رسوب - ته نشین [خاک شناسی] رسوب [آب و خاک] مواد رسوبی،رسوب
انگلیسی به انگلیسی
• solid matter which settles at the bottom of a liquid; material deposited by ice or wind or water (geology) sediment is solid material that settles at the bottom of a liquid.