پیشنهاد‌های مسعود خواجه وندی (٤٠٠)

قیمت گزاف

صرفنظر کردن از

درگیر ( مشکل , گرفتاری و . . . ) شدن

باز کردن ( بسته , جعبه )

تخت خوابیدن

نیروهای متفقین

گیج کننده

مدرسه تبلیغی

دور یک هشتم پایانی

شخص نظامی

بسیار عاشق

بی نظیر

از هم پاشیده

دست کشیدن

احیا کردن

عضو

تعیین صلاحیت کردن

هر , همه مثلا random locations : هر مکانی

قنداق

گروه

bland food :غذای سبک و زود هضم

گاه و بیگاه

مقبول

به پایان رساندن

سر در آوردن

تل , تپه

معطل

جدی ( در مقابل طنز )

فراموش شده

ناکام گذاشتن

فرسوده

بی روح

خانگی ( مناسب برای استفاده در خانه )

نوسانات

رویه

برگشتن از حرف خود , صرفنظر کردن

برنامه اخبار

غضب الهی , قهر طبیعت

کاهش دادن

مُثله شده

بی اطلاع , بی خبر

مخصوص اعضاء

اقدامات سرکوب گرانه

دست کشیدن روی

( متهم ) کت بسته , دستبند زده

پر از

مواد غذایی

حامی

بهبود دهنده عملکرد , ( مواد ) نیرو زا

درگیر کردن