پیشنهادهای Mary.hb (١٥٦)
سوختن و ساختن
مخفف اصطلاح go over the top به معنای افراط کردن. زیاده روی کردن
زیر یک سقف بودن. با هم زندگی کردن
خسته کننده. کسل کننده
از خنده پخش زمین شدن
گل لیلیوم
به میلِ به اختیارِ به صلاحدیدِ
شاهزاده سوار بر اسب
منتظر بودن
ناراحت یا عصبانی کردن خسته یا دلزده کردن
عوض شدن ناگهانی حال کسی
بطرز بهت آوری
درب گردان
راز مگو
جوجه گردان
تازه کار
اجرا کردن. نمایش دادن. نشان دادن
گونه فرعی. نژاد فرعی
نفس گرفتن ( وقتی خسته و از نفس افتاده شده ایم )
آدم عجیب غریب و غیر عادی
در کانادا:شهردار
از حقیقت دور بودن. بویی از حقیقت نبردن
امیدوار کردن. امید دادن
فروخته شده
شماره دوزی
فخرفروشی. پز دادن. فیس و افاده
آزرده. رنجیده. دلخور
لپ گلی. rosy cheeked
به موعد مقرر رسیدن به تاریخ مقرر رسیدن
غایب بودن، غیبت داشتن
حل نشده باقی ماندن
Put the baby down بچه را خواباندن
رفتن آب دهان آب دهان از لب و لوچه آویزان شدن
On second thought I am not coming to the party نظرم عوض شد، به مهمونی نمی آیم
بخش هایی از خاورمیانه ( با محوریت بیت المقدس ) که بیشتر وقایع ذکر شده در کتاب های مقدس انجیل، تورات و قرآن در آنجا اتفاق افتاده است
چشم چران
کارت زدن یا انگشت زدن برای اعلام حضور در محل کار
در انگلیسی هندی: دزد. راهزن
کسی را از نگرانی درآوردن
پرمشغله بودن یا خیلی کار داشتن و گرفتار بودن
Web cruise: وبگردی کردن. گشت زنی در اینترنت
مبتلا به بیماری کم خونی
ripe smell بوی بد، بدی ناخوشایند، بوی گند
ورجه وورجه نکن، شلوغ کاری نکن
سیستم صوتی حرفه ای شامل باند و بلند گو و غیره
بشدت فکر کردن ( برای یادآوری چیزی ) به مغز خود فشار آوردن ( برای یادآوری چیزی )
روز بارانی
Bug صحیح است Snug as a bug in a rug
آدم غیر اجتماعی. نجوش. مردم گریز
دولپی خوردن