تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سوختن و ساختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخفف اصطلاح go over the top به معنای افراط کردن. زیاده روی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیر یک سقف بودن. با هم زندگی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خسته کننده. کسل کننده

پیشنهاد
٢

از خنده پخش زمین شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گل لیلیوم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به میلِ به اختیارِ به صلاحدیدِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاهزاده سوار بر اسب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

منتظر بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناراحت یا عصبانی کردن خسته یا دلزده کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عوض شدن ناگهانی حال کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بطرز بهت آوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درب گردان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راز مگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جوجه گردان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تازه کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اجرا کردن. نمایش دادن. نشان دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گونه فرعی. نژاد فرعی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نفس گرفتن ( وقتی خسته و از نفس افتاده شده ایم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم عجیب غریب و غیر عادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در کانادا:شهردار

پیشنهاد
١

از حقیقت دور بودن. بویی از حقیقت نبردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

امیدوار کردن. امید دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فروخته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شماره دوزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فخرفروشی. پز دادن. فیس و افاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آزرده. رنجیده. دلخور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لپ گلی. rosy cheeked

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به موعد مقرر رسیدن به تاریخ مقرر رسیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

غایب بودن، غیبت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حل نشده باقی ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Put the baby down بچه را خواباندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رفتن آب دهان آب دهان از لب و لوچه آویزان شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

On second thought I am not coming to the party نظرم عوض شد، به مهمونی نمی آیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخش هایی از خاورمیانه ( با محوریت بیت المقدس ) که بیشتر وقایع ذکر شده در کتاب های مقدس انجیل، تورات و قرآن در آنجا اتفاق افتاده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم چران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کارت زدن یا انگشت زدن برای اعلام حضور در محل کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی هندی: دزد. راهزن

پیشنهاد

کسی را از نگرانی درآوردن

پیشنهاد

پرمشغله بودن یا خیلی کار داشتن و گرفتار بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Web cruise: وبگردی کردن. گشت زنی در اینترنت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبتلا به بیماری کم خونی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ripe smell بوی بد، بدی ناخوشایند، بوی گند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورجه وورجه نکن، شلوغ کاری نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیستم صوتی حرفه ای شامل باند و بلند گو و غیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بشدت فکر کردن ( برای یادآوری چیزی ) به مغز خود فشار آوردن ( برای یادآوری چیزی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

روز بارانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bug صحیح است Snug as a bug in a rug

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم غیر اجتماعی. نجوش. مردم گریز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دولپی خوردن